به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حجتالاسلام انصارینژاد در این شعر آورده است:
از آن بالا میان لشکری خونخواه میآید
به استقبال نصرالله، ثارالله میآید
کنار علقمه با گریه بنشینید ای مردم
که فردا حضرتِ عباسی از این راه میآید
سواری تشنه، دست افشان، کنار رود میافتد
سواری تشنه با مشک و عَلَم ناگاه میآید
دلم قربانی زخم قدمهای شهیدی باد
که با پای خودش هر دم به قربانگاه میآید
کجای این مصیبتنامهام یارب که از هر سو
هزاران دشنه امشب بر گلوی ماه میآید
ببین گلدوزی سرخ شهادت را که غیر از آن
تمامِ جامهها بر قامتش کوتاه میآید
به دیوارِ تلاویو است با تیغ ستمسوزش
که کوه آهن آنجا پیش چشمش کاه میآید
.
نظر شما