پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۶
به خونین‌شهر خوش آمدید

در ساعت پنج بعد از ظهر، در مدخل شهر خون و شهادت مجدداً تابلوی بزرگ و زیبایی نصب شده است که روی آن نوشته‌اند به خونین‌شهر خوش آمدید.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «آزادسازی خرمشهر؛ پایان رویای تجزیه ایران» که نوزدهمین جلد از مجموعه روزشمار جنگ ایران و عراق است، ما را به دل عملیات بیت‌المقدس می‌برد و جزئیاتی دست اول از آن نبرد حماسی را نشان‌مان می‌دهد. این کتاب که چاپ نخست آن سال ۱۳۹۸ منتشر شد به قلم ابوالقاسم حبیبی تالیف شده و مانند سایر کتاب‌های این مجموعه، کاری از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس است. کتابی است که تقریباً همه اسناد و مدارک موجود را کنار هم می‌گذارد و با تکیه بر اطلاعات موثقی که از این مستندات به دست آمده، روند نبرد منتهی به آزادی خرمشهر را بررسی می‌کند. در این کتاب، ماجرای عملیات بیت‌المقدس، از طراحی آن گرفته تا روزهای پس از پیروزی، بازخوانی می‌شود و روایتی جامع و مفصل از حوادث آن مقطع حساس در اختیار خواننده قرار می‌گیرد. از این حیث، این کتاب را می‌توان مرجعی بی‌نظیر برای مطالعه درباره عملیات بیت‌المقدس و نبرد برای بازپس‌گیری و آزادسازی خرمشهر در نظر گرفت.

از جمله مطالب خواندنی این کتاب، بریده روزنامه‌هایی است که خبر پیروزی رزمندگان ما و آزادی خرمشهر را منتشر کرده بودند. مانند روزنامه اطلاعات که شادی مردم از پیروزی در خوزستان را یادآور روزهای پیروزی انقلاب دانست و نوشت: «به موجب گزارش‌های رسیده، امت به پا خاسته کشورمان که بر اثر از خودگذشتگی‌ها و فداکاری‌ها رزمندگان دلیر در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل با ایثارگری‌های بی‌پایان خود پشت جبه‌های نبرد بار دیگر طعم شیرین پیروزی را چشیده بودند، با اجتماع در مساجد دست به دعا برداشتند و به شکرانه این پیروزی عظیم، خدای متعال را سپاس گفتند و نیز برای پیروزی نهایی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و طول عمر و سلامت امام امت به نیایش پرداختند. گزارش‌های رسیده همچنین حاکی است که اقشار مختلف مردم در روستاها، بخش‌ها و شهرهای میهن اسلامی‌مان با توزیع نقل و شیرینی این پیروزی بزرگ را گرامی داشتند و نیز با حضور بر مزرا شهدای گلگون‌کفن، یاد این عزیزان را که سهم عمده‌ای در پیروزی انقلاب اسلامی و آزادسازی مناطق اشغالی میهن اسلامی داشتند، ارج نهادند.»

یا روزنامه جمهوری اسلامی که از حضور مردم در خیابان‌ها و تکبیرها و پخش شیرینی نوشت و تصویر جالبی از واکنش مردم به شنیدن نتیجه آن نبرد بزرگ و حماسی ثبت کرد: «به علت شادی بیش از اندازه مردم، خیابان‌های تهران ساعت‌ها ترافیکی سنگین داشت… خبرنگاران ما که برای تهیه گزارش از این شادی عمومی به گوشه و کنار شهر رفته بودند گزارش دادند که در چهره مردم تهران شادی و نشاط بی‌سابقه‌ای دیده می‌شد و بسیاری از آنان با در دست داشتن شماره‌های فوق‌العاده روزنامه‌های اطلاعات و کیهان و جمهوری اسلامی این پیروزی سپاهیان اسلام را به یکدیگر تبریک می‌گفتند… این جشن و سرور و شادمانی تا پاسی زا شب در بیشتر شهرهای ایران ادامه داشت و مردم در ساعت ۲۱ با رفتن به پشت‌بام‌ها برای پیروزی رزمندگان اسلام شعار الله‌اکبر سر دادند.»

به خونین‌شهر خوش آمدید


«به خونین‌شهر خوش آمدید»، گزارشی از شهر تازه آزادشده

خبرنگار کیهان نیز روایتی دست اول از خرمشهر، چند ساعت بعد از آزادی آن مخابره کرد. «ما با پیشروی نیروهای دلاور اسلام در خرمشهر کوچه به کوچه پیش می‌رفتیم. ابتدا وارد اولین فلکه شهر یعنی میدان راه‌آهن شدیم؛ ولی از میدان خبری نبود. از ساختمان بزرگ راه‌آهن و همچنین از بنای عظیم خانه جوانان شهر حتی خشتی برجای نمانده بود و من که بیش از سی سال در این شهر زندگی کرده بودم نمی‌دانستم برای ورود به مرکز شهر می‌بایست از کدام طرف حرکت کنم. صدام و صدامیان عملی در شهر زیبای خرمشهر انجام داده بودند که نمونه‌اش را شاید در سرزمین‌های فلسطین هم نتوان دید. آن‌ها به هیچ چیز رحم نکردند؛ خانه‌ها، خیابان‌ها، بیمارستان‌ها، مدارس، درخت‌ها و حتی آسفالت را کنده بودند. حاشیه و امتداد خیابان‌ها را کنده و نهرهای بزرگ ساخته‌اند. مغازه‌ها ویران و غارت شده‌اند و در خانه‌های مردم حتی شیر آب و یا یک تکه سیم برق وجود ندارد. وسایل مردم به یغما برده شده و خانه‌های‌شان سوزانده شده است.»

راوی می‌افزاید: «بعضی خانه‌ها هنوز می‌سوزد و از آن‌ها دود بلند می‌شود و به دنبال آن صدای انفجار مهمات به گوش می‌رسد. گویا دشمن امروز قبل از ترک شهر و سنگرهای خود آخرین صحنه‌های رذالت و پستی را به نمایش گذاشته است. با ویران کردن خانه‌ها و مصالح آن برای خود سنگر و خاکریز ساخته‌اند. خیابان‌های منتهی به کارون را به‌وسیله تلی از آجر و خاک چون کوهی بلند مسدود کرده‌اند. شناخت خیابان‌ها حتی برای من کاری بس دشوار است. برای دیدن شهر و گرفتن عکس به هر نقطه که می‌روم با راهی کور و بن‌بست روبه‌رو می‌شوم. نمی‌دانم چگونه خودم را به مسجد جامع برسانم. در تمام شهر و خیابان‌ها و بازار خرمشهر حتی یک تابلوی کوچک دیده نمی‌شود. به مسجد می‌رسیم. در روی پله‌های مسجد پزشکیاری با دقت مشغول مداوای یک سرباز مجروح عراقی است و برای این کار چقدر حوصله به خرج می‌دهد.»

این گزارش خواندنی، صحنه‌های جالب دیگری هم دارد. «بچه‌های خرمشهر یکدگیر را در آغوش گرفته و از خوشحالی گریه می‌کنند. دور و بر مسجد غوغایی برپاست. گروهی روی گند رفته و پرچم جمهوری اسلامی را روی آن نصب می‌کنند و یک برادر روحانی در اتومبیل جیپ نشسته و با بلندگوی دستی برای حاضران نوحه می‌خواند. در یک گوشه رزمنده‌ای سوار بر وانت فریاد می‌کشد "شربت مرگ بر صدام حاضر است" و آن شربت خاکشیر است که در گرمای هوا و التهاب فراوان، جگرها را خنک می‌کند… در ساعت پنج بعد از ظهر، در مدخل شهر خون و شهادت مجدداً تابلوی بزرگ و زیبایی نصب شده است که روی آن نوشته‌اند به خونین‌شهر خوش آمدید.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها