سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر ادبی: جشن «شب یلدا» یا به تعبیر ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» جشن «میلاد اکبر»، یکی از جشنهای ریشهدار و از کهن آیینهای اصیل ایرانی است. واژه «یلدا» به معنای تولد و زایش است و جشن یلدا، جشن زندگی و زایندگی. فلسفه یلدا، چیزی جز گرامیداشت و ستایش نور و امید نیست. مردم از آن رو این شب را گرامی میدارند که در پایان این شب شاهد زایش دوباره خورشیدند که نماد نور، روشنایی و امید است. از همین روست که به شکرانه کوتاه شدن عمر ظلمت و تولد نور، خوان شب یلدا را به آب و آیینه و قرآن میآرایند، به صله رحم و تألیف قلوب میپردازند، «دورهمی» برگزار میکنند، بزم شاهنامه و مثنوی و حافظ خوانی برپا میکنند، برای عاقبت به خیری، سعادتمندی و خوشبختی هم دعا میکنند، و به پاسداشت راستی و درستی و نیک اندیشی مینشینند. کارهای پسندیدهای که در آموزههای دینی و اخلاقی نیز بر انجام آنها تأکید شده است. به طور کلی میتوان گفت بیشتر سنتهای اصیل ایرانی در همنشینی با اسلام، رنگ و بوی قرآنی گرفته و جلوه و جلای دیگری پیدا کردهاند. حضور آب و آیینه و قرآن بر خوان یلدا، گواه صادقی بر این ادعاست.
آغاز «یلداسرایی» در ادب پارسی
نگاه شاعران از اواخر سده چهارم به جشن یلدا معطوف شد. پیش از این از جشن یلدا در شعر پارسی ردپایی نمیبینیم. زیرا جشن یلدا یک جشن ساده مردمی غیر رسمی و بیشتر ویژه کشاورزان بوده است که آن را در آخرین روز پاییز و بلندترین شب سال برگزار میکردند.
به همین دلیل تا پیش از قرن چهارم، شاعران کمتر به آن پرداختهاند، زیرا در سدههای آغازین، شعر و ادب پارسی همچون کالایی تجملی بیشتر در خدمت دربار و خواص بوده و توجه به مردم و آیینهای مردمی در آن جایگاهی شایسته نداشته است. همان گونه که اشاره شد، پیشینه آیین یلدا را باید ابتدا در اشعار شاعران سبک خراسانی (ترکستانی) بررسی کرد که از اوایل قرن چهارم تا اواسط قرن ششم هجری تداوم داشت. شاعران سبک خراسانی به خاطر نگاه آفاقی به هستی، بیشتر به صورتگری و تصویرگری طبیعت میپرداختند و نگاهشان به یلدا نیز بیشتر از این منظر است. عنصری بلخی از اولین شاعرانی است که در سده چهارم درباره یلدا بیت زیر را با لهجه غنایی - عاشقانه سروده است:
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه
خال از رُخ رنگی برُبایی شب یلدا
ناصر خسرو قبادیانی از شاعران اخلاقگرای سده چهارم که در اشعار خود بیشتر به باطن و سیرت توجه داشته، در بیتی شب یلدا را به ظلمت شب و گناه و معصیت تشبیه کرده و میگوید:
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده، چون روز و دلت، چون شب یلدا
در این بیت خطاب ناصرخسرو افرادی است که ظواهر دینی را حفظ کرده، اما به باطن و مغز دین بیتوجهاند و درظلمتِ معصیت و گناه به سر میبرند. دیگر شاعران نامآور پارسی زبان از جمله مولانا، سعدی، حافظ و بسیاری از بزرگان ادب فارسی نیز در سرودههای خود با تعابیر و تفاسیر متفاوت، یلدا را به عنوان آیینی اصیل مورد توجه قرار دادهاند. برای مثال یلدا در شعرهای سیاسی، نماد اختناق و استبداد است. چنان که حافظ در بیتی میگوید:
صحبت حُکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
از آنجا که شب یلدا بلندترین شب سال و آمیخته با ظلمت و تاریکی است، حافظ در بیت یاد شده، هم صحبتی و همنشینی با حاکمان جور و ستم را به شب یلدا تشبیه کرده و توصیه میکند به دنبال نور و صبح صادق باشید تا به رستگاری و سعادت برسید.
در شعر معاصر نیز بعضی از شاعران معنای سلبی واژه یلدا را که «بلندی» و «ظلمت» است و استبداد و اختناق را در اذهان تداعی میکند اراده کردهاند. چنان که هوشنگ ابتهاج در غزلی گفته است:
ای سایه! سحرخیزان دلواپس خورشیدند
زندان شب یلدا بگشایم و بگریزم
«یلدا» در شعرهای تعلیمی و غنایی
یلدا در شعرهایی که لهجه حکمی، اخلاقی و تعلیمی دارند، کنایه از دنیاست. در این اشعار شب یلدا به ظلمت دنیا تشبیه شده و مژده پیروزی نور بر ظلمت و حق بر باطل داده میشود، مثلاً «امیر مُعزی» در بیت:
تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است
تو شمع فروزنده و گیتی شب یلداست
انسان آرمانی را به جان لطیف و جهان را به جسم کثیف تشبیه کرده است. صائب تبریزی نیز در بیت زیر یلدا را به ظلمت کده خاک تشبیه کرده است:
مردان نظر سیاه به دنیا نمیکنند
روز سفید خود شب یلدا نمیکنند
اما حکایت یلدا در اشعار غنایی و عاشقانه، حکایتی دیگر است. حکایت از گیسوی بلند یار و شب هجران و فراق. چنان که سعدی میگوید:
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلدایی ست
خواجوی کرمانی نیز در بیتی میگوید:
تا در سر زلفش نکنی جان گرامی
پیش تو حدیث شب یلدا نتوان کرد
«یلدا» در شعر شاعران معاصر
در شعر معاصر اما، بیشتر وجه ایجابی یلدا مورد توجه شاعران قرار گرفته است. جشن یلدا در شعر امروز فرصتی برای رونمایی از سبک زندگی ایرانی - اسلامی و فرصتی برای احیای کرامتهای اصیل انسانی و به تصویر کشیدن سیمای انسان آرمانی است. در اشعار شاعران معاصر از شب یلدا به عنوان فرصتی برای بازگشت به خویشتن، مهرورزی و مردمداری، احسان، نیکوکاری، صله رحم و دستگیری از نیازمندان یاد شده است. ایرانیان در شب یلدا با بازگشت به سنتهای اصیل ایرانی، جشن خود را به چاشنی تلاوت آیات قران، تفال به دیوان حافظ، شاهنامهخوانی و مثنویخوانی متبرک کرده و در کنار هم این شب را گرامی میدارند. وقتی شب یلدا را در اشعار معاصران واکاوی میکنیم، متوجه تجلی مؤلفههای سبک زندگی انسان شرقی در آن میشویم.
غزل زیر از شاعر خوب معاصر نغمه مستشار نظامی نمونه خوبی برای اثبات این ادعاست:
یلدا شب بلند غزلهای مشرقیست
میلاد هر ترانه زیبای مشرقیست
آهسته میرسند به مقصد ستارهها
مهتاب گاهواره رویای مشرقیست
سرما حریف قصه مادربزرگ نیست
دستش لحاف کرسی گرمای مشرقیست
«ازهرچه بگذری سخن دوست خوشتر است»
حافظ دوای روح و مسیحای مشرقیست
سیب و انار و پسته، شیرین و ترش و شور
طعم اصیل یک شب یلدای مشرقیست
حالا که دوستان همه جمعند دف بیار
چشم انتظار صد دل شیدای مشرقیست
یلدا شب یکی شدن آفتاب و ماه
میلاد هر ترانه زیبای مشرقیست
جشن یلدا بیشتر معنوی است تا مذهبی
نکته آخر اینکه جشن یلدا بیشتر یک جشن معنوی است تا مذهبی، جشنی که فصل و فاصلهها را خط میزند و ما را به «وصل» و «اصل» دعوت میکند. جشنی که در عین ایرانی بودن با جان و جهان تعالیم اسلامی و قرآنی قابل انطباق است و به عنوان یک سنت «ایرانی – اسلامی» قابل احترام. جشن یلدا فرصتی برای بازیابی هویت فرهنگی خویش است. فرصتی برای بازگشت به خویشتن خویش، دوستی و صمیمیت بیشتر با خالق هستی و شکر نعمتهای بیشمار پروردگار، و همایشی باشکوه برای با هم بودن، از مهربانی سرودن و تکریم کرامتهای انسانی.
نظرات