پنجشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۳
منافقین در اردوگاه‌های عراق، جنگ دیگری راه انداخته بودند

منافقین خیلی زیاد باعث رنج و آزار اسرا بودند. در شناسایی نیروهای نظامی و روحانیون دست داشتند و با انتشار اخبار دروغ در اردوگاه فشار روحی زیادی به اسرا وارد می‌کردند.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «جنگ، اسارت و مذاکره» که توسط انتشارات پیام آزادگان روانه بازار کتاب شده است. جزو معدود آثاری است که وضعیت اسرای جنگ ایران و عراق را با نگاهی پژوهشی و تحقیق‌محور بررسی می‌کند. فتح‌الله پرتو نویسنده این کتاب، در پاسخ به چرایی این سوال که آیا اسرا نقشی در قبول قطعنامه داشتند یا خیر؟ تحقیقات بسیاری کرده است و در پی پاسخ به این سوال است.
 
در ادامه، گفت‌وگو ایبنا با این نویسنده را می‌خوانید.
 
لطفا کتاب «جنگ، اسارت و مذاکره» را در چند خط برای مخاطبان معرفی کنید.
 
کتاب «جنگ، اسارت و مذاکره» به موضوع نقش و تاثیر اسرای ایرانی در جنگ ایران و عراق می‌پردازد. ما در دوران جنگ چهل هزار اسیر داشتیم که وجود این عزیزان، بر تصمیم‌گیری‌های دوران جنگ و شورای عالی دفاع تاثیرگذار بود. این کتاب در قالب یک اثر پژوهشی تدوین شده است. اولین کاری است که می‌توان از آن در محافل آکادمیک استفاده کرد. این کتاب سرنوشت اسرا را از حوزه خاطره و داستان‌نویسی خارج کرده و به‌صورت یک کار علمی و پرسش‌گرایانه تدوین شده است. سوال اصلی من در این کتاب این بود که با وجود اسرایی که در زندان‌های حزب بعث داریم، ادامه جنگ از نظر تصمیم‌گیرندگان، به چه سمتی هدایت خواهد شد؟ اینکه سرنوشت اسیران چقدر برای مسئولین حائز اهمیت بود.
 
وقتی وارد این موضوع شدیم دیدیم که سرنوشت اسیران در ذهن حضرت امام و مقام مععظم رهبری که آن زمان رئیس شورای عالی دفاع بود، به‌عنوان یک دغدغه بسیار مهم و حیاتی مطرح می‌شد. تمام مسئولین دوست داشتند که این جنگ زودتر تمام شود و تا فرزندان وطن از چنگال دشمن آزاد شوند. البته موضوعی که اینجا مطرح بود این بود که تا زمانی که عراق از خاک کشورمان خارج نشده بود، این تفاهم میان دولت‌ها حاصل نشده بود. به همین خاطر اسرا با پیام‌ها و نامه‌هایی که از عراق می‌فرستادند، ذکر می‌کردند که ما اینجا در حال استقامت هستیم و شما نگران ما نباشید. به همین دلیل می‌دیدیم که اسرا، بزرگترین مدرسه عشق مقاومت را رهبری می‌کردند.

به تعبیر مرحوم ابوترابی اسرا توانستند جمهوری اسلامی دیگری در عراق تشکیل دهند. فلذا وجود اسرا نه به‌عنوان سرباز تیم مذاکره کننده و تصمیم‌گیرندگان جنگ، بلکه در مواردی مکمل تصمیم‌گیری بودند، مشاهده دلیری و مقاومت اسیران پیامی به دشمن بود. پیامی به تمام ابرقدرت‌های شرق و غرب که علیه ایران تجمع کرده بودند و ما را در فشار و محرومیت و محدودیت قرار داده بودند. تمام این موارد در کتاب با رفرنس علمی و معتبر بیان شده است. برخی از این اطلاعات هم طی مصاحبه با افراد به دست آمد. مصاحبه با دیپلمات‌ها، فرماندهان جنگ و افراد حاضر در کمیسیون اسرا از این افراد بودند. البته برخی افراد ذی‌نفوذ هم بودند که مانع بیان برخی حقایق می‌شدند.
 
بین صحبت‌ها به عدم همکاری برخی افراد اشاره کردید. دلیل این عدم همکاری چه بود؟
 
بله جنگ یک رازهای مگو دارد که قاعدتا به خاطر موارد امنیتی نمی‌توان این مسائل را عنوان کرد و به نظرم درست هم هست. هر جنگی مسائل محرمانه‌ای دارد. اما این کتاب هم مانند هر کتاب دیگری قطعا دارای خلاهایی هست. من تلاش کردم تا با هر اطلاعاتی که به دستمان می‌رسد، خلاهای موجود را پر کنم. با صحبت‌هایی که با برخی از دوستان داشتیم، تلاش کردیم اطلاعاتی که در هر سندی موجود است را تحلیل کنیم. در هرحال این کتاب به حوزه مهمی می‌پردازد و می‌تواند برای تحقیقات دانشجویان مورد استفاده قرار گیرد.
 
با توجه به تحقیقاتی که داشتید فکر می‌کنید، مسئولین جمهوری اسلامی می‌توانستند نتیجه جنگ و مذاکرات را به گونه‌ای هدایت کنند که سرنوشت اسرا زودتر مشخص شود؟
 
معمولا رابطه دیپلماسی با میدان، یک رابطه عمیق است. دکتر ولایتی در جایی گفته بودند، هر طرقجایی که در جنگ توفیق و پیروزی برای ما حاصل می‌شد، امتیازگیری بیشتری روی میز مذاکره مطرح می‌شد. البته که ضعف‌هایی هم در جنگ مطرح بود که قابل چشم‌پوشی نیست. اما مواردی هم بود که مثلا خود عراقی‌ها شایعه می‌کردند که ما می‌خواهیم اسرا را آزاد کنیم اما ایران نمی‌گذارد! پیشنهاداتی از طریق نهادهای بین‌المللی در سال‌های ۶۳ و ۶۴ بود که جنگ ادامه پیدا کند و اسرا آزاد شوند. همچین اتفاقی هیچ جای جهان رخ نداده است. در جنگ جهانی، ژاپن و آلمان شکست خوردند ولی هفت‌هشت سال بعد از جنگ اسرای آن‌ها آزاد می‌شوند. یعنی اینکه هیچ طرفی که درگیر جنگ است وسط جنگ اقدام به آزادسازی اسرا نمی‌کند. خصوصا اینکه چهل هزار اسیر، اعم از افراد مجروح و تحت شکنجه داشته باشید.

از این طرف هم ما هفتاد هزار اسیر عراقی داشتیم که خودشان چندین لشکر تمام عیار و قدرتمند می‌شدند که می‌توانستند روح تازه‌ای به جنگ بدهند. بنابراین اصلا با عقل سازگار نبود که این اسرا آزاد شوند. بزرگان هم این مسئله را مطرح می‌کردند که اول باید اول جنگ تمام بشود و عراق به پشت مرزهای بین‌المللی برگردد بعد ما به تبادل اسرا بپردازیم. بعد از اتمام جنگ هم دو سال طول می‌کشد تا اسرا آزاد شوند.

این هم به خاطر همین رفتار عراقی‌ها بود که می‌خواستند از مسئله اسرا و مسائل مرزی و استراتژیک سوءاستفاده کنند. اما خوشبختانه دیدیم که مسئولین وقت با تدبیر و اسرای گران‌قدر با مقاومت خود فضایی ساختند که پیروز جنگ باشیم. بنابراین نتیجه‌ای که می‌گیریم این است که روحیه مقاومت اسرا مانع از این می‌شد که دیپلمات‌ها و تصمیم‌گیرندگان جنگ به اضطرار و فشار روحی برسند و تصمیم عجولانه‌ای بگیرند. یا اینکه دست به تسلیم و التماس باز کنند. اسرا هیچ چیزی به مسئولین تحمیل نکردند بلکه پشتیبان و تقویت‌کننده تصمیمات آن‌ها بودند. می‌بینیم بسیاری از زندان‌بانان عراقی تحت تاثیر اسرا قرار می‌گرفتند.
 
تاثیر تبلیغات مجاهدین خلق رو اسرا و فشاری که به آنان وارد می‌شد چگونه بود؟
 
مجاهدین خلق به معنای واقعی چهره نفاق و خیانت به مملکت هستند. روزگاری در ایران مشغول کشتار بودند و بعد هم به دشمن‌ترین دشمن ایران در تاریخ پیوستند. منافقین خیلی زیاد باعث رنج و آزار اسرا بودند. در شناسایی نیروهای نظامی و روحانیون دست داشتند و با انتشار اخبار دروغ در اردوگاه فشار روحی زیادی به اسرا وارد می‌کردند. تلاش‌های زیادی می‌کردند تا از اسرا برای منافقین یارگیری کنند. اما همانطور که می‌بینیم از بین چهل هزار اسیر، جمعی بالغ بر پانصد نفر جذب منافقین شدند. آن هم بیشتر افرادی بودند که سن و سال کمی داشتند یا بر اثر شکنجه‌ها اذیت شده بودند. این افراد تصور می‌کردند که با پیوستن به منافقین آزاد خواهند شد. البته برخی از این افراد پس از مدتی پشیمان شدند و بین اسرا بازمی‌گشتند و حتی به ایران هم بازگشتند. در کمپ اسرای عراقی در ایران ما ده هزار اسیر عراقی را می‌بینیم که به ایران پناهنده شدند، اما اسرای ایرانی همچین اقدامی نکردند.
 
در واقع این موضوع به ضعف وجودی افراد برمی‌گردد که در پایین‌ترین حد آمار هم رخ داده بود که از اثرات خباثت گروه منافقین است. اینها هم کم کار نمی‌کردند. از خود ابریشم‌چی و معاونان او تا شیخ علی تهرانی به صورت ماهیانه میان بچه‌ها حضور داشتند و سخنرانی می‌کردند. به معنای واقعی کلمه در اردوگاه‌هایی مثل رمادی ۷ و ۱۳ جنگ دیگری ترتیب داده بودند. موضوع اسرا یک دریای بی‌کران از پژوهش‌های علمی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی است مکه از تاثیر آن بر جامعه امروز مغفول مانده‌ایم.
 
اصلی‌ترین سوالی که شما برای نگارش این کتاب مطرح کردید این بود که اسرا چه تاثیری بر قبول قطعنامه داشتند. به پاسخی برای این سوال رسیدید؟
 
در سال‌های جنگ با مسائل زیادی از جمله مشکلات اقتصادی، جنگ نفتکش‌ها، از سمت دشمن نوسازی ارتش عراق مواجه بودیم. طبیعیتا یکی دیگر از چالش‌ها هم وجود اسرا بود که مسئولین وقت طی مکاتباتی که با امام داشتند همواره این موضوع را مطرح می‌کردند. طبیعتا این سوال مطرح است که آیا اسرا هم فشار می‌آوردند یا نه؟ می‌بینیم که نه اسرا نه خانواده‌های این عزیزان فشاری به جمهوری اسلامی وارد نمی‌کردند. یکی از اهداف پذیرش قطعنامه مشخص شدن تکلیف اسرا بود. ما با قبول قطعنامه به مرزهای خود رسیدیم. در واقع هم معادلات مرزی را به رسمیت شناختیم هم غرامت جنگی دریافت کردیم. در این شرایط آزادسازی اسرا موضوعی بود که برای مسئولین خصوصا حضرت امام از اهمیت بالایی برخوردار بود. و این موضوع کاملا بدیهی است که یکی از دغدغه‌های بزرگ تصمیم‌گیرندگان جنگ مشخص شدن تکلیف اسرا بود. چون اسرا نقش بزرگی در پیش‌برد اهداف ایران در جنگ داشتند.
 
صلیب سرخ چه نقشی در حفظ سلامت اسرا و شناسایی آنان داشت؟
 
بر اساس اسنادی که داریم تمام کشورهای غربی علیه ایران بسیج شده بودند. صلیب سرخ هم اصالتی غربی دارد و طبق سنتی که داشتند در مسیر اهداف غرب حرکت می‌کردند. اما نمی‌توان از تاثیری که داشتند غافل بود. با حضور صلیب سرخ در اردوگاه‌ها به موارد بهداشتی رسیدگی می‌شد یا به اسرا اجازه داد می‌شد تا یکسری لباس‌های ابتدایی و شخصی متعلق به خودشان داشته باشند. اردوگاه‌هایی که توسط صلیب سرخ ثبت‌نام شده بودند به مراتب وضعیت بهتری نسبت به اردوگاه‌هایی که صلیب آن‌ها را ثبت نام نکرده بود داشتند. چون بازرسان صلیب همه موارد را به مقام بالادست گزارش می‌داد. از طرفی هم عراق برای اینکه وجهه بهتری نزد افکار عمومی داشته باشد، سعی می‌کرد ظواهر را حفظ کند و چند روز قبل و بعد از بازدید بازرسان صلیب به وضع اردوگاه رسیدگی کند. البته بعد از خروج بازرسان صلیب دوباره شکنجه و فشارها شروع می‌شد. در مجموع می‌توان گفت رویکرد صلیب نسبت به اسرا خوب و مثبت بود اما از لحاظ رویکرد سیاسی موضع بدی نسبت به جمهوری اسلامی داشتند.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها