دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۳
مخاطب تشنه خواندن کتاب «در لباس سربازی» است

نمایشگاه «در لباس سربازی» روایت رهبر انقلاب از جنگ تحمیلی است که دو سال پیش در باغ موزه دفاع مقدس افتتاح شد. روایتی مصور و شنیدنی که علاقه‌مندان و مخاطبان به موضوعات تاریخ دفاع مقدس و مستندنگاری جنگ را به سوی خود فرا می‌خواند.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در این نمایشگاه دائمی تلاش شده است تا منابع دیداری و شنیداری کم‌نظیری شامل اسناد، مدارک، تصاویر، فیلم‌ها، نامه‌ها، سخنرانی‌ها، کالک‌ها، نقشه‌ها و  نظایر آن‌ها جانمایی و در معرض نمایش بازدیدکنندگان گذارده شود. همچنین در این پژوهش نمایشگاهی از فناوری‌های نوین «واقعیت افزوده» برای فرانمایی بهتر آثار بهره برده شده است. نمایشگاه با در کنار هم قرار دادن آثار گوناگون، روایتی ناب از مجاهدت‌ها، تلاش‌‌ها و حضور مستقیم در میادین جنگ و سنگرهای خاکی و مأموریت‌ها تا پشت صحنه فرماندهی نظامی دوران دفاع مقدس را به تصویر کشیده است. «در لباس سربازی»‌ شما را در آسمان تاریخ دفاع مقدس به پرواز در می‌آورد تا در یادمان باشد ما «برای آنکه ایران، گوهری تابان شود، خون دل‌ها خورده‌ایم و رنج دوران برده‌ایم».
 
محسن کاظمی پژوهشگر و راوی بسیاری از این آثار است. در واقع او سال‌ها پژوهشی سنگین صورت داد و نتایج تحقیقات خود را در کتابی تحت‌عنوان «در لباس سربازی» نوشت و تدوین کرد. گرچه این کتاب تا کنون بخت انتشار نیافته است، اما اثر او چنان مستند و با ارزش است که تا کنون مبتنی بر پژوهش‌های وی، فیلم مستندی سه قسمتی با همین عنوان ساخته شده و به نمایش عموم درآمده است. نمایشگاه «در لباس سربازی» نیز بر بستر همین پژوهش‌ها بنا شده است. به همین بهانه با محسن کاظمی در محل نمایشگاه به مصاحبه پرداختیم، گفت‌وگویی که شاید بهتر بود به مناسبت انتشار کتابش شکل می‌گرفت:
 
از کتاب «در لباس سربازی» بگویید.

مخاطبان و علاقه‌مندانی که شاهد این نمایشگاه و تماشاگر آن سه قسمت فیلم مستند با عنوان در لباس سربازی بوده‌اند، دریافته‌اند که پیش‌تر کتابی با همین عنوان نوشته شده است. حال ممکن است مانند شما سؤالشان این باشد که چطور نمایشگاهی و مستندی بر اساس پژوهش‌هایی بنا و ساخته می‌شوند، اما آن پژوهش‌ها که در کانون و قلب یک کتاب تدوین شده قرار دارند، منتشر نمی‌شوند؟!
 
باید بگویم، ساحت کتاب با عرصه نمایشگاه و ساخت مستند تفاوت‌های اساسی در ریختار و ساختار دارد. نمایشگاه و فیلم به لحاظ تعمق و تدقیق در مرتبه پایین‌تری از کتاب قرار دارند. کتاب منبع اصلی، ولی نمایشگاه و فیلم منابع ثانویه هستند. بنابراین انتشار کتاب ظرافت‌های خاص خود را دارد. استفاده از اسناد و مدارک در کتاب، بسیار بسیار متفاوت‌تر از نمایشگاه و یا تبدیل آن‌ها به فیلم مستند است. انتخاب و چینش اسناد و جانمایی آن‌ها در کنار متن می‌تواند معانی متفاوت‌تری از نمایشگاه و فیلم ایجاد نماید. پس شایسته است در انتشار کتاب درنگ روشمند و محققانه داشته باشیم.
 
چه شد که به سراغ این موضوع رفتید؟
 
در نیمه دوم سال ۱۳۸۶، من از تدوین کتابی به نام «نوشتم تا بماند» فارغ شده بودم که از طرف مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی چنین طرحی به من پیشنهاد شد. خب من پس از درنگ و مذاکراتی این پیشنهاد را پذیرفتم. پس از حدود دوسال پژوهش مقدماتی، در ده جلسه مصاحبه با رهبر انقلاب حاضر شدم، و بعد پژوهش‌های میدانی و آرشیوی گسترده‌ای انجام دادم. البته همه این‌ها در کنار تلاش‌های صمیمانه و دلسوزانه دستیاران و همکارانی ارزشمند به ثمر رسید، که در مقدمه کتاب از آن‌ها قدردانی کرده‌ام. سال ۱۳۹۴ کتاب تدوین شده را در اختیار موسسه گذاشتم تا آن را وارد حیطه کارشناسی کنند.
 
خب کارشناسی‌ها موجب شد من چندبار دیگر برای اصلاحات و رفع ابهامات اقدام کنم، اما بعد از مدتی دیگر از کتاب و مؤسسه فاصله گرفتم و نتوانستم پی‌گیری مؤثرتری برای انتشار آن صورت دهم. البته نکته حائز اهمیت اینکه من در موازات پژوهش «در لباس سربازی» درگیر پژوهشی دیگر با نام «نقاشی قهوه‌خانه» بودم. همه این‌ها باعث شد تا من خیلی جدی پی کتاب «در لباس سربازی» را نگیرم، و عرصه از دستم خارج شود و جایش را فیلم مستند و نمایشگاه بگیرد.
 
در کارشناسی کتاب با چه موانعی روبه‌رو شدید؟
 
چنین کتاب مهمی به لحاظ کارشناسی زمان می‌برد. نویسنده یک نوع ساختار، ریختار، روش و تکنیک را در نوشتن کتاب به کار می‌برد و احتمال دارد این ساختار، ریختار و تکنیک مورد نقد، نظر یا حتی اختلاف با برخی کارشناسان باشد.
 
این کار، یعنی پژوهشی که در سال اول جنگ با محوریت آقای خامنه‌ای صورت گرفت، یک پژوهش کیفی بود. لذا پژوهش کیفی هیچ نوع استانداردی را نمی‌تواند بپذیرد و هر نویسنده و پژوهشگری می‌تواند با روش خود و در ساختاری که خود طراحی می‌کند و در قالب و ریختاری که خود اندازه می‌گیرد، آن را ارئه کند. خب این ساختار و ریختار ممکن است با سلایق و علایق کارشناسان و دیگر نویسندگان هم‌سو و هم‌‌ذهن نباشد.
 
پژوهش کیفی چنان است که یک پژوهشگر حتی ممکن است در میانه کار یا در انتهای کار از مسیری که آمده بازگردد و نسبت به نحوه پژوهش خود تجدیدنظر نماید. من در این کتاب چنین تجربه‌ای داشتم، و بارها برای رسیدن به مدل ایدئال در روش تحقیق و نثر تدوین خود بازنگری کردم. در بحث محتوا نیز یک پژوهش ممکن است اثر متفاوتی بین نویسنده و کارشناسان داشته باشد، نویسنده به نحوی و کارشناسان به نحو دیگری با اثر ارتباط بگیرند. اگر این اختلافات و نوسانات میان نویسنده و کارشناسان شدید باشد، پیداست که کلیت اثر دچار زحمت و آسیب خواهد شد. این کتاب نیز به چنین سرنوشتی گرفتار شد. 
 
فکر می‌کنم برای اینکه کتاب «در لباس سربازی» بتواند منتشر شود و به دست مخاطبان برسد، در وهله اول باید پژوهشگر و نویسنده با کارشناسان کتاب به یک وحدت نسبی نظر و روش و به عبارتی به یک نقطه تلاقی و مشترک برسند. امیدوارم با تلاش و توجه مسئولان مؤسسه این مهم حاصل شود.
 
چرا در این سال‌ها پیگیر نبودید؟
 
این‌طور نبوده که پیگیر نباشم، خیلی جدی نبودم، من کار را تحویل دادم و بعد پژوهش‌ام در اختیار کارشناسان قرار گرفت، که عرض کردم باید با آنان تعامل بیشتری می‌داشتم. شاید هم، زمانی که کار تحویل داده شد، انتشار آن آنقدر اولویت نداشته که الان دارد، به عبارتی در مراتب بعدی انتشار قرار داشته است. مدت زمان طولانی انتظار برای چاپ شاید به‌خودی‌خود نشان از اهمیت آن داشته باشد.
 
یعنی درک شما از روند باعث شد تصمیم بگیرید فشاری وارد نکنید؟
 
بله، من می‌خواستم کارشناسی در یک فضای آزاد صورت بگیرد، نخواستم با فشار باعث شوم که کارشناسی‌ها ابتر باقی بماند، زیرا معتقدم این کارشناسی‌ها باعث شد کتاب من در یک پله بالاتر و در نقطه‌ای قوی‌تر قرار بگیرد و ان‌شاءالله در وضعیت بهتری به جامعه ارائه گردد.
 
تقریبا بیشتر کارهایی که من منتشر می‌کنم قبل از انتشار توسط تعدادی از کارشناسان خوانده می‌شوند و مورد نقد و نظر قرار می‌گیرند و من بخش زیادی از نظراتی را که می‌پذیرم در آثارم دخالت می‌دهم، این امر باعث می‌شود کتابی قابل قبول به مخاطب ارائه گردد.
 
روند کارشناسی تا چه حد باعث بازنگری شما در کتاب شده است؟
مشخصاً کارشناسی کتاب در لباس سربازی در پی آن است که استنادات و ارجاعات کتاب مشخص‌تر و معین‌تر باشد. زیرا در امر تاریخ شفاهی روند عمدتا ذهنی و روایی است و اعتبار اثر مبتنی بر اعتبار روایی است. اگرچه روایت وجود دارد در کنار آن پژوهش هم هست. من در این کتاب از ترکیب گونا‌گونی از منابع شنیداری و دیداری، مکتوب و شفاهی و هر نوع منبع دیگر پژوهشی که شما بشناسید، استفاده کرده‌ام. چنین گونا‌گونی از سند، عکس، بریده جراید، اسناد طبقه‌بندی، نامه‌ها، یادداشت‌ها و مصاحبه‌های دیگران، و آمیختگی و ترکیب و ترتیب خاص آن‌ها، به‌واقع باعث شد کتابی متفاوت خلق شود.
 
در خصوص نمایشگاه در لباس سربازی بگویید.
 
نمایشگاه شهریورماه سال ۱۴۰۰ افتتاح شد، اما به مرور تکمیل شده است. جا دارد که از معمار و مدیر آن جناب محمدمیثم میثمی تجلیل و قدردانی شود، که زحمت طاقت‌فرسایی برای برپایی آن متحمل شدند. بعضی افراد نقطه وصل خوبی هستند تا چند حوزه پژوهشی جدا از هم افتاده، به هم نزدیک شوند. میثمی چنین کاراکتری دارد و ان‌شاءالله این نمایشگاه در اصل یک نوع پیش‌زمینه‌ای برای کتاب خاطرات رهبری از سال اول جنگ با عنوان در لباس سربازی باشد.
 
در یک سالی که خاطرم نیست، آقای میثمی بعد از مواجهه با کتاب در لباس سربازی و آرشیو عکسی که در انتهای آن بود، به این نتیجه می‌رسد که می‌شود با این عکس‌ها و توسعه‌ آن‌ها نمایشگاهی برپا کرد. بعد به دنبال کامل آرشیو عکس‌ها به مراکز مختلف مراجعه می‌کند و بخش زیادی را هم از موسسه ‌پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی تامین می‌کند و پایه ابتدایی این نمایشگاه را می‌ریزند. در مرحله بعد برای تفکیک و گویاسازی و ایجاد نظم برای عکس‌ها به من مراجعه کرد، و من هم هر چه می‌دانستم و می‌توانستم دریغ نکردم.
 
حدس یا پیش‌بینی از زمان انتشار کتاب دارید؟

من هیچ حدسی ندارم. همانطور که انتشار این کتاب می‌تواند از سال ۱۳۹۴ تا کنون به تاخیر افتاده باشد، باز می‌تواند این تاخیر ادامه پیدا کند و ممکن هم هست که وجود نمایشگاه و ساخت آن مستند آتش تهیه‌ای باشد برای افروختن شعله کتاب. شاید طبیعت کار این بود که برای کتاب در لباس سربازی ابتدا یک مستند ساخته و سپس نمایشگاهی بر پا شود تا اهمیت کتاب معلوم شود و بعد کتاب به جامعه عرضه گردد. اکنون مخاطب با دیدن نمایشگاه و فیلم مستند، تشنه خواندن کتاب در لباس سربازی است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها