دوشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۷
معنویتِ «هیژده‌چرخ» بوی نای شعار نمی‌دهد

قم- «هیژ‌ده‌چرخ»، کار روایت‌گری‌اش را درست انجام می‌دهد. کلیشه‌ خادم‌های پَربه‌دست و دوست‌داشتنی‌ای را که همیشه در حرم‌ها بی‌تفاوت از کنارشان رد می‌شویم، می‌شکند و خادم دست‌به‌ویلچری را معرفی می‌کند که در درجه اول، با تمام دغدغه‌ها و مسائل روزمره‌ انسانی دست‌وپنجه نرم می‌کند و البته، معنویتش بوی نای شعار ندارد.

 سرویس استا‌ن‌های خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) - احمد نوری، کارگردان، نویسنده و ویراستار: «هیژده‌چرخ»، تازه‌ترین اثر یونس عزیزی، در سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، توسط نشر صاد منتشر و رونمایی شد. راستش نه من بلدم از این متن‌های رسمی بنویسم، نه یونس عزیزی یک قفسه کتاب نوشته که «هیژده‌چرخ» بشود تازه‌ترین‌اش؛ «هیژده‌چرخ» به‌زور دومی‌اش است، در ژانری متفاوت با اولی که رمان «چپ‌دست‌ها» بود اما برفرض که بخواهیم تز مرگ مؤلف را اجرا کنیم و نویسنده را دربست بفرستیم گوشه اتاق که برود به کارهای بدش فکر کند، خود کتاب به‌اندازه‌ کافی بار خودش را بر دوش می‌کشد و نیازی به شمارش کتاب‌های روی میز آقای نویسنده نیست.
 
به‌قول سینمایی‌ها، اسپویلر آلرت را همین‌جا می‌کوبیم وسط پیشانی خواننده و آب پاکی را می‌ریزیم روی دستش و می‌گوییم؛ برخلاف اسم داش‌مشتی‌وار و گول‌زنکش، «هیژده‌چرخ»، ربطی به کامیون و تریلی ندارد. هجده چرخش است، هجده تاب‌خوردن، هجده «دُور» در حرم فاطمه معصومه(س) که توسط یک خادم روایت می‌شود. حالا گیریم که آن خادم عشق تریلی هم باشد و بخواهد یک‌جایی از کتاب، غرورش را تشبیه کند به ژست‌گرفتن «هیژ‌ده‌چرخ» متالیک و آچارنخورده‌ای که مردمِ محل توی قالپاق‌های براق‌ش مو شانه می‌کنند.
 
یونس عزیزی با همین دو کتاب ثابت کرده نویسنده‌ای پرجرت است. او ابتدا واقعیت پشت قصه‌هایش را زیست می‌کند و تمام جزئیات‌شان را از نزدیک لمس می‌کند، بعد دست به قلم می‌برد. در این کار هم ماهر است، هم جسور. مچ چپ‌دست‌های درون زندان را که پس‌وپشت‌ هر بند و کریدورش هزار صاحب و دوربین مداربسته دارد خوابانده، در «هیژده‌چرخ» که از اساس رفته سراغ خانه‌‌ای که همیشه درش به روی همه باز است و آن‌قدرها پیچیده‌گی ندارد.
 
در این کتاب، به جای این‌که پای خاطرات خدام حرم بنشینیم، یا مثلا پیرغلامی را روی صندلی بنشانیم و بگذاریم دو ساعت و اندی راش تولید کنیم، نویسنده‌ سمج، خودش هفت‌خان اداری را طی می‌کند و می‌رود دخیل می‌بندد به دسته‌ ویلچری که یک‌تنه خوراک روایت‌های شخصی‌اش را تأمین می‌کند؛ و مدیونید اگر قصد قربت و ثواب اخروی را بنویسید به پای این حرکتش. او به‌جای این‌که روایت یک خادم را بنویسد، خودش خادم حرم می‌شود تا روایت بسازد و به قول نتورکرهای اینستاگرامی، آرزوهایش (روایت‌هایش) را زند‌گی می‌کند. باید خدا را شکر کرد که سوژه‌اش یک قاتل زنجیره‌ای نبوده؛ حداقل تا کنون.
 
همین لمس‌کرده‌گی نویسنده، باعث می‌شود از یک جایی به‌ بعد، همه‌چیز آن‌قدر طبیعی بنماید که تفاوت‌های میان داستان و واقعیت «هیژده‌چرخ» گم شود. روایت‌هایی که قرار است لحن واقعی داشته باشند، یک جاهایی شبیه خرده‌داستان می‌شوند و گاهی یادمان می‌رود واقعاً اتفاق افتاده‌اند یا آن‌ها را ساخته و پرداخته ذهن زیبای نویسنده می‌دانیم؛ همان‌طور که در «چپ‌دست‌ها» گاهی یادمان می‌رفت همه این اتفاقات تخیل است و آن را شبیه به خاطرات می‌خواندیم.
 
بااین‌همه «هیژ‌ده‌چرخ»، کار روایت‌گری‌اش را درست انجام می‌دهد. کلیشه‌ خادم‌های پَربه‌دست و دوست‌داشتنی‌ای را که همیشه در حرم‌ها بی‌تفاوت از کنارشان رد می‌شویم، می‌شکند و خادم دست‌به‌ویلچری را معرفی می‌کند که در درجه اول، با تمام دغدغه‌ها و مسائل روزمره‌ انسانی دست‌وپنجه نرم می‌کند و مثل خودمان است. کمردرد می‌گیرد، اهل پیچش در کار است، برای هم‌شهری‌هایش پارتی‌بازی می‌کند، پنج‌شنبه‌ها از قم فراری‌ست و البته، معنویتش بوی نای شعار ندارد. این‌که این خادم، نویسنده هم هست و اگر زوّار به او کار نداشته باشند، او به آن‌ها کار دارد و قصه‌شان را کتاب می‌کند، و این‌که نویسنده شخصیت کتاب خودش است و نمی‌گذارد به تئوری مرگ مؤلف‌مان برسیم، دیگر به‌عهده‌ یونس عزیزی!
 
شیرین‌ترین جای کتاب، برایم جایی بود که زن عرب، صحن امام رضا(ع) در حرم حضرت معصومه(س) را با حرم امام رضا(ع) اشتباه می‌گیرد و ذوق‌زده، به ‌جای خواهر، دنبال برادر می‌گردد. و البته حسرت‌برانگیزترین جای کتاب هم همین‌جاست؛ چرا که خادم می‌رود دنبال اصلاح این اشتباه. مگر دل منِ خواننده موقع خواندن کتاب مسافت جغرافیایی را طی نکرد و زائر برادر نشد؟ حالا تو هم بگذار زن عرب، خیالش بکشد هزار کیلومتر آن‌طرف‌تر و به‌جای خواهر، برادر را صدا بزند. از تو چیزی کم می‌شود؟ شاید یک روزی، یک تئوری فیزیک ثابت کرد مکان نیز، مثل زمان، نسبی است.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها