دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۹
صمدی: کتاب «روانشناسی کاربردی شادکامی» بنیادهای فلسفی قدرتمندی دارد/ افزایش اضطراب در میان مردم جهان تا سال 2050

هادی صمدی مدرس دانشگاه گفت: کتاب «روانشناسی کاربردی شادکامی» به ما یاد می‌دهد که عقلانی‌تر عمل کنیم به این معنا که دسته‌ای از باورهای نامعقول را بتوانیم کنار بگذاریم. کتاب، بنیادهای فلسفی قدرتمندی دارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست رونمایی از دو کتاب «فلسفه شادکامی» و «روانشناسی کاربردی شادکامی» با حضور مترجمان آثار به همت موسسه دکسا در باغ کتاب تهران برگزار شد.
 
تورج الله‌وردی به عنوان اولین سخنران بیان کرد: درباره کتاب فلسفه شادکامی من با طرح سه پرسش صحبت خودم را آغاز می‌کنم. نخست اینکه چرا به شادکامی پرداختیم؟ دوم اینکه چرا از منظری فلسفی به شادکامی پرداختیم؟ و سوم اینکه چرا این کتاب خاص را انتخاب کردیم؟
 
وی ادامه داد: در پاسخ به سوال اول باید گفت که مفهوم شادکامی مفهوم همواره مهمی بوده است. از زمان ارسطو و افلاطون بسیاری از فیلسوفان بزرگ به این مفهوم پرداخته‌اند وا این موضوع نشان می‌دهد مفهوم شادکامی نزد فیلسوفان بزرگ از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. همین کفایت می‌کند برای اینکه بپذیریم مفهوم شادکامی مفهوم بسیار مهمی بوده است.
 
الله‌وردی عنوان کرد: پرسش دیگری که می‌توانیم مطرح کنیم این است که آیا شادکامی الان هم مهم است؟ اگر از منظر دلایل فلسفی بخواهیم نگاه کنیم پاسخ مثبت است. هنوز هم می‌توانیم دلایلی که فیلسوفان برای اهمیت شادکامی آورده‌اند را اقامه کنیم. از نظر شهودی هم پاسخ مثبت است. در فرهنگ غرب با تاکید لورین بسر، پاسخ به این پرسش که آیا شادکامی اکنون مهم است، مثبت است.
 

وی با اشاره به نقل قولی از بسر اضافه کرد: او در بخشی از کتابش می‌گوید: «شادی یکی از مهم‌ترین چیزها در زندگی است و برای بسیاری از ما کلام آخر است. در حالیکه می‌دانیم ممکن است شادی تنها موضوع با اهمیت نباشد اما یافتن کسی که صادقانه معتقد باشد شادکامی بی اهمیت است کار بسیار دشواری است. در واقع اگر زمانی با چنین شخصی برخورد کنیم نگران این شخص خواهیم شد. چه کسی ممکن است فکر کند که شادی چیز خوبی نیست؟»
 
الله‌وردی ادامه داد: این نشان می‌دهد که حداقل در فرهنگ غرب و از نظر خانم بسر که نویسنده این کتاب هستند بدیهی است که شادکامی مفهوم مهمی است و همه ما به دنبال آن هستیم. اهمیت شادکامی وابسته به بافتار فرهنگی است.
 
وی با طرح این سوال که آیا اکنون شادکامی مهم‌تر از گذشته شده است؟ تاکید کرد: از منظر نظری احتمالا پاسخ، منفی باشد. اما از منظر عملی و به لحاظ کارآمدی دو دلیل می‌توانیم بیاوریم برای اینکه بگوییم شادکامی مهم‌تر شده است؛ اولین دلیل این است که از منظر افزایش دانش علمی و روانشناختی ما نسبت به شادکامی و تاثیرات مثبت آن بر نوع بشر می‌توانیم نشان بدهیم که اهمیت شادکامی برای نوع بشر بیشتر شده است.
 
الله‌وردی افزود: کارهایی که در این زمینه انجام شده بیشتر کارهای علمی است. مثلا مقالات زیادی هست که نشان می‌دهد شادکامی بر سلامت قلب تاثیر مثبت دارد. کاهش تاثیر منفی استرس نیز دیگر موردی است که در مقالات متعددی به آن پرداخته شده است. شادکامی سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند، آستانه درد را بالا می‌برد و طول عمر را افزایش می‌دهد.
 
وی ادامه داد: مورد دیگر این که انسان در دوران مدرن با مشکلاتی روبه رو شده است که شادکامی نقش پررنگی در تعدیل آن داشته است اگر نگوییم در حل آن. اغلب آینده‌پژوهی‌ها نشان می‌دهند که طیف بسیار وسیعی از مردم تا سال 2050 مشکلات روانی نظیر افسردگی و اضطراب را به شکلی جدی تجربه خواهند کرد. از طرف دیگر مطالعات اخیر ارتباط بین شادکامی و سلامت روان را تایید می‌کند.
 
الله‌وردی با بیان اینکه تا همین جا می‌توان نتیجه گرفت که اختلالات روانی جدی نظیر اضطراب تبدیل به مسائلی جدی برای نوع بشر می‌شوند عنوان کرد: شادکامی می‌تواند به افزایش سلامت روان کمک کند. اگر تا اینجا توافق داشته باشیم که شادکامی مسئله مهمی است هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ کارکردی ، دو کار باید در حول و حوش این مفهوم انجام شود. اول اینکه این مفهوم باید تدقیق بشود. یعنی اینکه بفهمیم اصل شادکامی چه هست؟ آیا می‌توانیم آن را تعریف کنیم؟ آیا تعریف همه ما از شادکامی یکسان است؟ پاسخ به این پرسش‌ها به تدقیق مسئله شادکامی کمک می‌کند.
 
وی افزود: باید اطلاعات عمومی مردم را بدون وارد شدن به مسائل جزئی بالا برد. بر ماست که اطلاعات عمومی مردم درباره روان درمانی را افزایش دهیم. مثلا درباره بیماری‌های قلبی و عروقی که موارد ناشناخته بسیاری برای مردم در آن وجود دارد، یکی از مواردی بوده که مرگ و میر بالایی را ثبت کرده. بنابراین درباره این موضوع باید اطلاعات مردم را افزایش می‌دادیم.
 
الله‌وردی گفت: بنابراین اگر شادکامی مسئله مهمی است باید دو کار درباره آن انجام شود. اول اینکه مفهوم شادکامی باید تدقیق شود. و دیگر اینکه اطلاعات عمومی مردم درباره شادکامی باید بالا برود. کتاب فلسفه شادکامی کتابی است که هر دو هدف را محقق می‌کند. در بخش اول کتاب به تدقیق مفهوم شادکامی پرداخته می‌شود. بعد در دو بخش بعدی اطلاعات عمومی مردم افزایش پیدا می‌کند و آنچه آن‌ها نیاز دارند درباره شادکامی بدانند آمده است. بنابراین این کتاب از این نظر حائز اهمیت است.
 
در ادامه نشست کلیپی از لورین بسر نویسنده کتاب فلسفه شادکامی پخش شد. او در این کلیپ بیان کرد: «علاقه من روی موضوع بهزیستی متمرکز بوده است. اولین بار وقتی به این موضوع علاقمند شدم که به ارتباط بین بهزیستی، نظریه‌های فلسفی بهزیستی و پژوهش‌های روانشناختی فکر کردم. در اولین کتابم ارتباط بین شکوفایی و فضیلت را مورد بررسی قرار دادم. و در ادامه آن به پژوهش در زمینه شادی و شادکامی علاقمند شدم. نگارش این کتاب را سال 2018 شروع کردم و خوب به یاد دارم که زمان اپیدمی آن را تمام کردم.»
 
روانشناسی کاربردی شادکامی
 
هادی صمدی دیگر  سخنران این نشست و ویراستار علمی کتاب «روانشناسی کاربردی شادکامی» بیان کرد: این کتاب توسط طلوع حسینی ترجمه شده و ویرایش آن را من انجام دادم. این کتاب با رویکرد درمانی رفتارشناختی نوشته شده است.
 
وی ادامه داد: اگر نگاهی به وضعیت روانشناختی عموم مردم داشته باشیم مشاهده می‌کنیم که به رغم پیشرفت‌هایی که ما در خیلی از زمینه‌‌ها داشتیم وضعیت خیلی مناسب نیست. از جمله سوالاتی که مطرح می‌شد درباره کتاب‌های روانشناسی در بازار است. در حال حاضر کتاب‌های بسیار زیادی در حوزه روانشناسی وجود دارد. مثلا همین کتاب‌‌های انگیزشی که ذیل کتاب‌های روانشناسی قرار می‌گیرند.
 
صمدی گفت: دوستانی از من درباره کتاب‌های روانشناسی نظر می‌خواستند و من به آن‌ها می‌گفتم که بسیاری از کتاب‌ها زرد هستند. اگر می‌خواهند معیار درستی برای سنجش یک کتاب خوب در حوزه روانشناسی داشته باشند، باید به چند نکته توجه کنند. اول نام نویسنده کتاب و نام ناشر است. مثلا وقتی کتابی را دانشگاه هاروارد چاپ کرده، احتمال زرد بودن آن بسیار کم است.
 
وی اضافه کرد: به شخصه به کتاب‌‎هایی علاقمندم که بر اساس سند و مدرک صحبت کرده باشد و کارآمدی‌شان به نحوی آزموده شده باشد. این دست کتاب‎‌ها در مجموع کتاب‌های معتبرتری هستند.
 
صمدی به راسل گریگر یکی از نویسندگان حوزه روانشناسی اشاره کرد و گفت: گریگر می‌گوید اگر می‌خواهی بهتر زندگی کنی یک راه بیشتر نداری، آن هم این است که تمام عادات رفتاری غلط ریشه در باورهای نامعقول دارند. با این حال بسیاری از مردم فکر می‌کنند رفتارشان معقول است. گریگر به ما نشان می‌دهد که در پس بسیاری از رفتارهایی که ساده می‌انگاریم باورهایی نامعقول وجود دارند.
 

وی اضافه کرد: کتاب، پر است از نمونه‌هایی که نویسنده به آن می‌پردازد. نویسنده نمی‌آید از نظر فلسفی نامعقول را از معقول متمایز کند. یکی از بحث‌های داغ در حیطه فلسفه بحث معقولیت است. بحث‌های متنوعی در این زمینه وجود دارد در باب اینکه بخواهیم معقول را از نامعقول متمایز کنیم. من سعی کردم از نگاه تکاملی، پاسخ خودم را ارائه بدهم.
 
صمدی گفت: گریگر شما را درگیر مباحث فلسفی نمی‌کند و سعی می‌کند در قالب مثال، بحث‌هایش را پیش ببرد. استدلال او نیز برای این موضوع این است که می‌گوید اثر من برای تمام مردم نوشته شده است و قرار نیست فیلسوفان درباره آن بحث‌های عقلانیت راه بیاندازند. اگر به طور خلاصه بپرسیم که گریگور چه کاری انجام می‌دهد او می‌گوید، من به شما کمک می‌کنم که این مثال‌ها که از ناعقلانیت است را ردیابی کنید و ببینید چقدر آن شامل حال خودتان می‌شود؟
 
وی ادامه داد: گریگر سعی می‌کند دو دسته باور اصلی که از نظر او نامعقول هستند را به ما معرفی کند. یک جا، خودبزرگ‌بینی است. خودبزرگ‌بینی یک وجه عقلانی دارد و می‌‎توان با یک معیار ساده متوجه شد که خودبزرگ‌بینی یک امر نامعقول است. چون به رفتارهای ناکارآمدی در آدمی می‌انجامد.
 
صمدی گفت: در کتاب به دسته دیگری از رفتارها نیز اشاره می‌شود، مثل خودکوچک‌بینی که از نظر گریگر این نیز یک امر نامعقول است و به رفتارهای ناکارآمدی می‌انجامد. مانند یک فرد که نمی‌تواند به خواسته دیگران نه بگوید و این از آنجا نشات می‌گیرد که فرد فکر می‌کند دیگران از او مهم‌تر هستند.
 
به گفته این محقق، این کتاب به ما یاد می‌دهد که عقلانی‌تر عمل کنیم به این معنا که دسته‌ای از باورهای نامعقول را بتوانیم کنار بگذاریم. کتاب، بنیادهای فلسفی قدرتمندی دارد. یک جایی از کتاب به نظریه حد وسط ارسطو اشاره می‌‎شود. به این شکل که پرسشی مطرح می‎‌شود که این حد وسط را چگونه باید رعایت کرد؟ او می‌گوید اگر به صورت ایجابی به حد وسط بپردازیم در واقع مانند یاوه‌گویی است چون همه فکر می‎‌کنند که خودشان حد وسط هستند.
 
صمدی گفت: یک جاهایی از کتاب به ما یاد می‌دهد که خودخواهی را کنار بگذاریم. در جایی دیگر نشان می‌‎دهد که دگرخواهی‌های افراطی را کنار بگذاریم. مسئله گاهی این است که ما حد وسط را نمی‎‌توانیم کنار بگذاریم. 
 
وی با بیان اینکه در کتاب بیان شده ما همواره خطا می‌کنیم حتی اگر انیشتین باشیم یادآور شد: کتاب راه حلی را نیز پیش پا می‌گذارد و آن این است که دائما رفع خطا کنیم. مثلا اینکه فکر کنیم همواره باید شاد باشیم این یک خودبزرگ‌بینی است.  آدم‌ها به طور متعارف در زندگی، شادی و غم را تجربه می‎‌کنند. به این ترتیب وجوه اگزیستانسیالیستی را در کتاب مشاهده می‌کنیم. زندگی مانند یک پکیج است که همه چیز را با هم در خودش دارد و ما نمی‎‌توانیم یک چیز را بخواهیم و دیگری را نه.
 
صمدی در پایان گفت: آگاهی یافتن از این موضوع که همه چیز زندگی در کنار هم قرار گرفته است باعث می‌شود ساده تر با زندگی کنار بیاییم. من این کتاب را تا الان سه بار خوانده‌ام و فکر می‌کنم تفاوت عمده‌‎ای با کتاب‌هایی که صرفا نصیحت می‌‎کنند دارد. پیشنهاد می‌کنم فریب سادگی جلد کتاب را نخورید، مطالب به شکل درستی در این کتاب آمده است و خواندش لذت بخش است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها