دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۸
هر چه دارم برای کمک به جبهه می‌دهم

در هشت سال جنگ تحمیلی ایران و عراق در کنار جنگیدن‌ها و دفاع از کشور، افراد زیادی از پشت جبهه به کمک و پشتیبانی پرداختند، از دوختن لباس و دستکش‌ها همچون ننه عصمت که تاریخ‌ساز شد تا کمک مالی و تغذیه. یکی از مهم‌ترین استان‌ها در این فهرست کاشان بود که بسیار در این زمینه پیشرو بود.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- علیرضا خلیل‌زاده؛ در هشت سال دفاع مقدس، مردم از تمام ایران و قسمت‌های مختلف کشور به جبهه آمدند و برای دفاع از این سرزمین اسلحه به دست گرفتند. در کنار این جنگیدن‌ها و رشادت‌ها، افراد زیادی از پشت جبهه به کمک و پشتیبانی پرداختند، از کمک مالی و تغذیه تا دوختن لباس و دستکش‌ها همچون ننه عصمت که تاریخ‌ساز شدند. یکی از مهم‌ترین استان‌ها در این فهرست کاشان بود که بسیار در این زمینه پیشرو بود، تجربیات و خاطرات مردم کاشان در کتاب «هدیه‌ای باشد برای تو» به قلم محمد قاسم‌زاده نوشته شده.

نویسنده درباره علت انتخاب این موضوع توضیح داد:
 به پیرزن‌ها و پیرمردهای غیوری برخوردم که نامشان در هیچ جای دفتر جنگ به چشم نمی‌آید. با جوان‌هایی آشنا شدم که بی‌ادعا و بی‌شهرت، واجبات جبهه را راست‌وریس می‌کردند. کارزاری که این زنان و مردان میدان‌دارش بودند، «پشت جبهه» نام داشت؛ اما هم‌اهمیت با خط مقدم، راهبردی و ضروری بود. فرماندهان و سرلشکران این سپاه همین مردم کوچه و بازار بودند که از تعهد خواهر و برادری، با غیرت پدرانه و مهر مادری بار جبهه را بر دوش کشیدند.

اما آن‌قدر مجاهدتشان در نظر خودشان ناقابل بود که به‌ندرت شرح آن را در ذهن داشتند و حتی عکسی برای آلبومشان ثبت نکرده بودند. در نقل خاطرات این مجموعه مختصر که متاسفانه خیلی دیر فراهم آمده، با گذشت سال‌ها هنوز آن‌چنان تواضع و اخلاص موج می‌زد که دلم نیامد به‌عنوان تدوینگر در زلالی لحن و صفای ادبیات روایت‌هایشان دست ببرم. خواستم همان‌ طور صاف و بی‌پیرایه به دل خواننده بنشیند.

اما این همه داستان نبود. خاطره‌های خانم‌هایی که داوطلبانه قبل از شروع جنگ به کردستان رفتند و نیز روایت‌های پناه‌دادن به جنگ‌زده‌های بی‌پناه را مرور کردم. به فرمایش امام خمینی «زنان حق بیشتری از مردان دارند. زنان، مردان شجاع را در دامان خود بزرگ می‌کنند. اگر زنان شجاع و انسان‌ساز از ملت‌ها گرفته شود، ملت‌ها به شکست و انحطاط کشیده می‌شوند.» به‌راستی اگر زن‌ها مردهایشان را برای یاری انقلاب راهی و یاری نمی‌کردند و در نداشتنشان صبور نبودند، مگر انقلاب ماندگار می‌شد؟! «عکس‌العمل این مادرها ما را زنده نگه داشته است. این‌ها هستند که به ما شجاعت می‌دهند. این‌ها هستند که ما را تشویق می‌کنند.»

این‌چنین شد که تمرکز این دفتر از خاطرات پشتیبانی جنگ فراتر رفت و روایتگر خاطرات پشتیبانی از انقلاب خمینی شد! دلم خواست مثل سال‌های اول انقلاب دوباره همه را دور هم جمع ببینیم؛ از خانم‌هایی که در ستادهای خانگی و امور جنگ‌زده‌ها فعال بودند تا آن‌هایی که رفتند و برای کُردها خواهری کردند. حضور جوانمردانی را لمس کنیم که در شهر و دهات آستین بالا زدند و یا علی گفتند تا دل امامشان نلرزد

در بخشی از این کتاب نوشته شده است:
آقای یثربی تلفن کرد و گفت: «برین ابوزید آباد یه بره برای جبهه دادن.» پرسان پرسان رسیدیم به نشانی که داده بودند. خانه کوچک و ساده بود. در زدیم صاحب خانه ، مرد چهارشانه‌ای بود. تعارف کرد رفتیم داخل سه تا گوسفند کنار حیاط سرشان به علف‌های خشک گرم بود. گفتم:«حاجی چه حسابیه که یه بره میخوای بفرستی برای جبهه؟» گفت: «عکسی که توی ایوون می‌بینی پسرمه دو ماه پیش شهید شد. دیشب اومده خواب مادرش داشته با این بره که پروارتره بازی می‌کرده. دارایی‌مون همین سه تا بره ست. مادرش میگه شاید این بره رو دوست داشته. من هم همین بره رو می‌فرستم برای پسرم.»

این کتاب به قلم محمد قاسم‌زاده در ۲۶۲صفحه به قیمت ۸۵هزار تومان توسط نشر «راه‌ یار» چاپ شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها