مؤلف در سراسر کتاب «نگریستن از چشم دولت» از نقش حیاتی و واجب دانش عملی فرایندهای غیر رسمی و نوآورانه در مواجهه با پدیدههای پیشبینیناپذیر دفاع مستدلی کرده و تلاش میشود حقانیت آن نشان داده شود.
او در مقدمه بیان کرده است: «وقتی به یقین دریافتم که تاکنون به این مسئله بسیار کوتهبینانه نگریسته شده است، چشم انداز جدیدی به رویم گشوده شد و این احساس که به سوی مقصدی پسندیده و رضایت بخش گام بر میدارم منجر شد که تمام طرحهای پیشینم را تغییر دهم. به باور من، مسیر جدید فکریام منطق خاص خود را دارد اگر از همان آغاز با لطافت طبع آن را درک میکردم به گمانم میتوانست برایم سفر زیبا و مهیج تری بشود. آنچه بر من مسلم شده این است که این فکر فرعی و نو، گرچه بسیار پرسنگلاخ و دشوارتر از آنی بود که پیشبینی میکردم اما مرا به جایگاهی درخور و هموار رهنمون شد.»
«بینیاز از گفتن است که خواننده ممکن است راهنمای با تجربهتری جز من بیابد؛ با این همه مسیر کمتر پیموده شده ایست و اگر پای در این راه جدید نهادید باید از راهبری برای این مسیر ناشناخته (محلی) استفاده کنید. سخنی چند درباره این مسیر ناپیموده یا کمتر پیموده شده بگویم. در اصل، هدف من این بود که بفهمم چرا دولت اینطور که به نظر میرسد همیشه دشمن مردمی است که تحرک دارند و یکجانشین نیستند و تلاش کردم تفسیر خردمندانهای از این مسأله ارائه دهم. در جغرافیای آسیای جنوب شرقی این مسأله شیوه سودمندانهای برای پرداختن به تنشهای همیشگی و دائمی میان مردمان تپه نشین متحرک بود.»
بخش عمدهای از فصل اول کتاب به این اختصاص دارد که چگونه نقشههای خواناکننده دولت جامعه و محیط را به طور کامل از نو شکل دادهاند. این برداشت از دولت مدرن به ویژه در مراحل آغازین خود مبدعانه و مبتکرانه نیست اما اگر به طرز مناسبی تغییر و تعدیل یابد میتواند یک چشم انداز بصری متمایزی را فراهم کند که با آن میتوان شکستهای مفتضحانه کشورهای جهان سوم و اروپای شرقی در امر توسعه را تبیین کرده و نتایج مفیدی بیرون کشید.
میتوان بخش عمدهای از این کتاب را خوانشی علیه امپریالیسم نظم اجتماعی فرامدرنیستی و برنامهریزیشده دانست. در اینجا روی کلمه «امپریالیسم» تأکید میشود چون مؤلف کتاب قاطعانه و جدی نمیخواهد بر تأثیرات مثبت برنامهریزی بوروکراتیک یا ایدئولوژی فرامدرنیستی چشم ببندد یا این مسئله را فرو بپوشاند. هرچند، دعوای اصلی مؤلف متوجه آن نوع ذهنیت برنامهریزی هژمونیک یا سلطهگرایانه است که نقش ضروری دانش محلی و اطلاعات بومی را نادیده میگیرد و تصور میکند که هر چیزی یا هر عملی در هر جایی میتواند روا باشد.
در سراسر این کتاب از نقش حیاتی و واجب دانش عملی فرایندهای غیر رسمی و نوآورانه در مواجهه با پدیدههای پیش بینی ناپذیر دفاع مستدلی نموده و تلاش میشود حقانیت آن نشان داده شود.
فصلهای چهار و پنج دیدگاهها و رویههای فرامدرنیستی طراحان شهری و انقلابیون را با دیدگاههای انتقادی که بر فرایند پیچیدگی و فرجام ناپذیری تأکید دارد، مقایسه میکند. لوکوربوزیه و لنین شخصیتهای اصلی داستان هستند و جین جاکوب و رزا لوکزامبورگ در نقش منتقدان پر ابهت آنها ظاهر میشوند.
در فصول 6 و هفت کتاب با ارائه روایتهایی از اشتراکی کردن مزارع در اتحاد جماهیر شوروی و اسکان اجباری تانزانیا نشان میدهد که چگونه راه حلهای اقتدارگرایانه و شماتیک کلان به ایجاد نظم اجتماعی وقتی که دانش و معرفت ارزشمند تجسم یافته در پرکتیسهای محلی را نادیده میگیرند سر از قهقرا در میآورند.
سرانجام، فصل 9 تلاش میکند ماهیت دانش تجربی و عملی را مفهوم پردازی کرده و آن را در برابر دانش اپیستمیک معرفت شناسانه رسمیتر و قیاسی قرار دهد. اصطلاح متیس (Metis) که از زبان یونانی کلاسیک گرفته شده بر دانشی دلالت دارد که میتواند فقط از تجربه عملی برآید و به عنوان یک واژه دوگانه و آمیخته برای بیان آنچه که مولف در ذهن دارد به خدمت گرفته شود.
کتاب «نگریستن از چشم دولت» اثر جیمز سی. اسکات و ترجمه قربان عباسی در 562 صفحه و با قیمت 225 هزار تومان از سوی انتشارات شمع آوید روانه بازار نشر شده است.
نظر شما