دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۲
کودکان کار «نسل آلفا» در عصر هوش مصنوعی

امروز روز جهانی «مبارزه با کار کودکان» است. محمدمهدی سیدناصری، پژوهشگر حوزه حقوق بین‌الملل کودکان و مترجم کتاب‌های «آموزش حقوق به کودکان به زبان ساده» در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده، به‌‌صورت اجمالی ولی کاربردی مسئله کودکان کار متاورسی را تشریح کرده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنامحمدمهدی سیدناصری، دوازدهم ژوئن برابر با ۲۲ خرداد هر سال روز جهانی «مبارزه با کار کودکان» است. روز جهانی کار از سال ۲۰۰۲ میلادی، به‌منظور افزایش آگاهی و جلوگیری از کار اجباری کودکان، توسط سازمان جهانی کار به روز جهانی «مبارزه با کار کودکان» نام‌گذاری شد. این روز برای حمایت اجتماعی از کودکان برای پایان دادن به کار آنها نام دارد.

کودکان خالق زیباترین احساس‌ها و عشق‌ها، برکت زندگی و سرمایه‌های آینده جامعه به شمار می‌روند. آنها برای رشد و بالندگی خود، نیازمند حقوقی هستند که می‌بایست همگان در نظر بگیرند. کودک کار به نوعی شهروند است و قشری جدا از شهروند نیست. کودک کار به عنوان یک انسان، دارای حقوق اساسی و مشترک با سایر انسان‌ها است؛ حقوقی که از آنها به عنوان «حقوق بشر» یاد می‌شود. حقوقی همچون: حق بر‌ آموزش، حق بر شنیده‌شدن، حق بر داشتن غذا، حق بر زیستن، حق بر آشامیدن آب سالم، حق بر بازی و تفریح، حق آزادی بیان، حق برخورداری از صلح و... .

کار کودک از جمله مصادیق قدیمی نقض حقوق بشر است و واقعیات دردناک زندگی این افراد بی‌پناه موجب شد تا از دهه آخر قرن پیشین، جامعه بین‌المللی به حقوق کودک و سپس کار وی، توجه نشان دهد. کار کودک پدیده‌ای است که در جهان امروز به هیچ‌عنوان پذیرفتنی نیست؛ به این دلیل که کار کودک، کودکان را از دوران کودکی خود و از جایگاه انسانی آنها محروم می‌سازد و برای رشد فیزیکی و روانی‌شان زیان‌آور است. علی‌رغم پیش‌بینی ممنوعیت کار کودکان در کنوانسیون حقوق کودک سازمان‌ملل‌متحد، متأسفانه همچنان شاهد افزایش تعداد کودکانی هستیم که به جبر خانواده و فقر به محیط کار روی می‌آورند. تا چندی پیش کودک کار به کودکانی گفته می‌شد که در سطح خیابان از طریق فروش‌ کالا یا جمع‌آوری زباله به امرار معاش می‌پرداختند که امروزه از این دسته از کودکان کار، به کودک کار سنتی یاد می‌شود.

اما با دسترسی آسان بشر به شبکه‌های اجتماعی و علی‌الخصوص حضور روزافزون پدیده‌های تکنولوژیک در زندگی انسان، گونه دیگری از کار کودکان به نام «کودک کار مدرن یا فضای مجازی» یا به تازگی، «کار کودکان در متاورس» پدید آمده است؛ کودکانی که تنها از نظر ظاهر با کودک کار سنتی تفاوت دارند و عناصر کارگر و کارفرما و انگیزه کسب درآمد همچنان در آنها دیده می‌شود. ما در عصری هستیم به نام «عصر کوانتوم» که سرعت پیشرفت تکنولوژی و فناوری‌های دیجیتال بسیار بالاست. منظور از کودک در این نوشتار به استناد بیشتر اسناد حقوق بشری، شخصی است که به سن ۱۸ سالگی نرسیده است. همان‌طور که کنوانسیون حقوق کودک در ماده ۱ خود اشعار می‌دارد: «از نظر کنوانسیون حاضر منظور از کودک افراد انسانی زیر ۱۸ سال است، مگر این‌که طبق قانون قابل اجرا در مورد کودک سن بلوغ کمتر تشخیص داده شود».
هرچقدر زمان می‌گذرد و جلوتر می‌رویم فناوری‌های دیجیتال بیشتر خودنمایی کرده و جنبه‌های زندگی بشری را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. تعاملات دیجیتالی به یک عنصر جدایی‌ناپذیر از زندگی ما تبدیل شده و تکنولوژی‌های جدید روزبه‌روز در حال دگرگون ساختن سبک زندگی گذشته و خلق مفاهیم جدید هستند. در این بین همه‌روزه اسامی پروژه‌ها و ایده‌های دیجیتالی جدیدی را می‌شنویم که هر کدام برای خود هدفی معین مشخص کرده و درصدد جلب توجه افکار عمومی هستند. یکی از این پروژه‌های جدید و نوظهور که توجهات زیادی را هم به خودش جلب کرده، «پروژه متاورس» است و از همه شاید جالب‌تر، اصطلاح کودکان کار متاورسی است که جلب توجه می‌کند.

اصلاً تا امروز به تأثیر متاورس بر زندگی کودکان فکر کرده‌ایم؟ این پدیده تکنولوژیک می‌تواند انقلابی در تربیت اجتماعی و رشد کودکان به وجود آورد. استفاده درست از متاورس می‌تواند راه‌حل مشکلات زیادی باشد و از طرف دیگر استفاده نادرست از آن هم‌ می‌تواند مشکلات بسیار بزرگی را ایجاد کند. به‌عنوان مثال کار کودکان متاورسی که قصد دارم در این یادداشت به‌طور مختصر به آن بپردازم. زمانی که عنوان کودکان کار به ذهن‌مان خطور می‌کند، تصویری از دختران و پسران کم سن‌وسال گل‌فروش و فال‌فروشی در چهارراه‌ها یا در مترو مقابل چشمان‌مان تجسم می‌شود؛ اما اکنون در عصری زندگی می‌کنیم که تکنولوژی و کاربرد آنها در تمام ابعاد زندگی، جامعه بشری را با تغییرات بی‌سابقه‌ای مواجه کرده است؛ تا جایی که شاهد نسل کودکان کار دیجیتالی هستیم. با وجود این سوء‌استفاده و بهره‌برداری نامناسب از این تکنولوژی‌های مدرن، زمینه نقض کرامت و حقوق انسانی، هنجارهای اجتماعی و ارزش‌های اخلاقی را فراهم کرده است و در این میان برخی گروه‌ها از جمله کودکان به عنوان گروه‌های آسیب‌پذیر، بیشتر از سایر افراد بشر در معرض نقض حقوق بنیادین و آسیب‌های جسمی و روانی قرار دارند.

جهت بررسی موضوع «کودکان کار متاورسی» ابتدا می‌بایست اصطلاح «اقتصاد گیگ» به‌صورت مختصر توضیح داده شود. سبک بسیار جدید و نوظهوری از اقتصادهای مطرح‌شده امروزی که عمده مشاغل تعریف‌شده در آن، به صورت نیروهای کارموقت، پروژه‌ای، چندشغلی و انعطاف‌پذیر در کار همزمان با چندین کارفرما است. در این شیوه کاری، شرکت‌ها، مخصوصاً شرکت‌هایی با مدل حاکمیت سازمانی متاورسی، تمایل دارند به جای استخدام کارمندان تمام‌وقت، پیمان‌کاران و حتی فریلنسرهای مستقل (فریلنسر فردی است که می‌تواند در یک لحظه چندین کارفرما داشته باشد) از نیروهای پاره‌وقت و چندشغله استفاده کنند. «اقتصاد گیگ» به کمک فضای متاورسی نه تنها باعث شکست سبک‌های سنتی کار و کارمندی به سبک تمام‌وقت می‌شود؛ بلکه می‌تواند سبب ایجاد مزایای جدید برای کارگر و کارفرما شود؛ اما در این‌خصوص، نقدهای بسیار جدی‌ای از جمله عدم تمرکز کاری و سازمانی، فقدان مسیری برای پیشرفت شغلی، از دست رفتن سرمایه‌های انسانی و مسائلی از این دست به آن وارد است که محل مناقشه و اختلاف میان کارشناسان و صاحب‌نظران در این حوزه است.
یکی از پدیده‌های شوم و پنهان، حوزه کودکان و اقتصاد گیگ است که سبب ایجاد کار کودکان در محیط متاورسی می‌شود. به عنوان مثال: استفاده از روبلاکس ‌به عنوان یک جریان درآمدی برای کودکان، می‌تواند بسیار جذاب باشد، اما مشکل اینجاست که ادامه این شیوه، نسلی دیگر از نسل زد (نسل زد یا نسل نت به افرادی گفته می‌شود که تقریباً بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ میلادی متولد شده‌اند. این نسل از همان ابتدای کودکی وقتی چشمان خود را به روی دنیا گشودند، توانستند پیشرفت اینترنت و سایر ابزارهای هوشمند دنیا را ببینند و اصلاً به همین خاطر به آن‌ها نسل نت (اینترنت) یا بومیان دیجیتال گفته می‌شود) را ایجاد خواهد کرد که به مراتب هم از لحاظ سواد دیجیتالی و هم سواد عمومی و اجتماعی ضعیف‌تر خواهند بود که به آنها «نسل آلفا» گفته می‌شود؛ نسلی که جز زندگی و تعامل با محیط‌ها و دنیاهای مجازی، با هیچ پدیده و احساسات واقعی از دنیای واقعی ارتباطی ندارند و متأسفانه، والدین آنها به جای اینکه به فرزندان‌شان آموزش دهند تا در یک اقتصاد خلاق شروع به کارآفرینی کنند، به آنها کمک می‌کنند تا از محیط‌های این‌گونه (اشاره به درآمد ۲۶ میلیون دلاری یک کودک از بستر یوتیوب در سال ۲۰۲۱ میلادی) کسب درآمد داشته باشند.

همچنین می‌توان گفت که آنها هدف سوءاستفاده و حتی استثمارِ گردانندگان اصلی این پلتفرم‌ها خواهند بود و عملاً کودکان کار خیابان‌های متاورسی، ثروتمندان دنیای واقعی هستند؛ چرا که نسبت تقسیم درآمد بین یک گیمر و صاحب پلتفرم بسیار ناعادلانه است. توجه نکردن به اخلاق در فناوری، سبب خلق پلتفرم‌ها و خدماتی از خانواده فناوری‌های مبتنی بر هوش مصنوعی شده است که خارج از اراده و کنترل بشر است و در آینده نزدیک و با ادامه این روند، شاهد شکل‌گیری نظم نوینی از اجتماع بشری خواهیم بود. ترکیب اقتصاد گیگ یا دیجیتالی با دنیاهای متاورسی می‌تواند بستری جهت شکل‌گیری مدینه فاسده یا دیستوپیا شود (دیستوپیا: یک جامعه یا سکونت‌گاه خیالی در داستان‌های علمی‌تخیلی است که در آن، ویژگی‌های منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آن دلخواهِ هیچ انسانی نیست) که البته در تصویرپردازی که برای کودکان از دیستوپیا می‌کنند، همان تصویرپردازی کودکانه آنها از آرمان شهرهاست و این تصویر‌پردازی از دنیای آینده بسیار نگران‌کننده است که چگونه و به چه قیمتی، رهبران بزرگ فناوری، این را به عنوان یک امر عادی تلقی می‌کنند؟

آنها در جواب منتقدان‌ چنین بیان داشته‌اند که نسل‌های جدید می‌بایست با فرهنگ چنین اکوسیستم‌هایی آشنا شوند و قوانین، قواعد و مدل‌های حاکمیتی آنها را بپذیرند. تا به الان ما قواعد و قوانین کافی درباره اقتصاد دیجیتال نداریم. به نظر می‌رسد ترکیب دنیاهای متاورسی و اقتصاد دیجیتال نه تنها قوانینی ندارد؛ بلکه این پتانسیل را دارد تا منبعی جهت کلاهبرداری‌های نوین و تغییر رفتار بشر شود و باعث اعتیاد بیش از حد «نسل آلفا» به حلقه دوپامین دیجیتالی شود. امروزه تکنولوژی کلان‌روایتِ دنیای همه ما انسان‌هاست که با پیشرفت‌های شگرف در حوزه‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری، زندگی بشری را دچار دگرگونی‌های فوق‌العاده کرده است. در این فضا که آسیب‌های متعددی به‌خصوص کودکان را تهدید می‌کند، موضوع «صیانت از حقوق کودکان در عصر کوانتوم و محیط دیجیتال»، مسئله‌ای مهم و درخور توجه است که باید در ابتدا از سوی دولت‌ها حمایت شود. همان‌طور که ماده ۳۲ کنوانسیون حقوق کودک اشعار می‌دارد: «کشورهای طرف کنوانسیون، حق کودک جهت حمایت شدن در برابر استثمار اقتصادی و انجام هرگونه کاری را که زیان‌بار بوده یا توقفی در آموزش وی ایجاد کند یا برای بهداشت جسمی‌، روحی‌، معنوی‌، اخلاقی و پیشرفت اجتماعی کودک مضر باشد به رسمیت می‌شناسند و از سایر نهادهای دولتی و مدنی و دیگر متولیان امور کودکان نیز حمایت بسیار ویژه انجام شود».
به طور کلی، می‌توان گفت ترویج امنیت دنیای دیجیتال برای کودکان از این مهم ناشی می‌شود که در عصر تکنولوژی، اینترنت ابزاری مهم است که می‌تواند در خدمت کمک به کودکان برای دستیابی به حقوق خود از جمله حق بر آموزش و پرورش، حق بر آزادی بیان، آزادی بر تشکل و مشارکت کامل در زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشد. حالا هر چند که این پدیده اجتماعی و اقتصادی جدید و نوظهور با سرعت زیادی در حال گسترش است و شاید آینده محتوم همه جوامع به این شکل باشد؛ اما درنهایت این روش مواجهه جامعه و قانون است که در اثرگذاری مثبت و منفی آن تعیین‌کننده خواهد بود.

اما نباید از نقش نهادهای تصمیم‌ساز در حوزه فرهنگی، والدین و مربیان و معلمان غافل بود؛ زیرا با بالا بردن فرهنگ سواد دیجیتالی می‌توانند از خطرات احتمالی این تکنولوژی نوظهور آگاه باشند و اقدامات لازم را برای ایمن نگه داشتن و حفاظت از کودکان انجام دهند. تکنولوژی بیشتر از آنکه ذاتاً فناورانه باشد، ماهیتی اخلاقی و فرهنگی و انسانی دارد و تکنولوژی به خودی خود مخرب نیست و نحوه استفاده از آن بسیار مهم است. آینده را انسان‌هایی می‌سازند که امروز کودک‌اند. کودکان ما امروز نیاز دارند که خوب زندگی کنند و به حقوق‌شان برسند و لازم است بشر آگاهانه‌تر از ابزار تکنولوژی استفاده کند که شفاف‌سازی و فرهنگ‌سازی و آگاه کردن جامعه در این زمینه، در ابتدا بر عهده کارشناسان و متولیان فرهنگی و حقوقی جامعه است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها