زنجان- آقا داود کتابفروش را اهالی شهر خوب میشناسند، در گوشهای از سبزه میدان بساط کتاب میکرد، اگر چه این روزها در سبزه میدان بساط نمیکند اما هنوز در گوشه دیگری از شهر به کتابفروشی مشغول است.
در گوشهای از پیادهراه چند انگشتر فروش هستند که انگشترهای قدیمی را خرید و فروش میکنند، کمی آنطرفتر تیمهای شهرداری مشغول ساخت و ساز و انجام کارهای عمرانی برای طرح سبزهمیدان است.
اما جای یک نفر اینجا خالی است، خبری از آقا داود کتابفروش نیست، از چند نفر از اهالی و کسبه محل سوال میکنم، جوابهای ضد و نقیض میشنوم.
گوشی تلفن همراه را برمیدارم از شاگرد قبلی آقای پازوکی سوال میکنم که آدرس خیابان فردوسی را میدهد.
راه زیادی تا خیابان فردوسی نیست، وقتی به آنجا میرسم، آقا داود کتابفروش را میبینم که محدودتر از قبل بساط کرده است.
علت این کار را که از وی سوال میکنم، سری تکان میدهد و میگوید ظاهرا در طرح سبزهمیدان فقط کتابهای من اضافی بود، سد معبر بساطم را جمع کرد.
دوباره سوال میکنم: «خب علت این کار چه بود؟» جواب میدهد: نمیدانم یک روز بعد از اینکه سبزهمیدان ساخته شد و به این شکلی که میبینید درآمد، به من گفتند که باید بساطم را جمع کنم، در حالی که من بیشتر از 20 سال در آنجا بساط داشتم و کتاب میفروختم.
ولی جالب این است که هیچ کدام از کاسبیهای آن محدوده جمع نشد و اگر تشریف ببرید، انگشترفروشان و حتی چند نفری که در آنجا اتراق داشتند، هنوز هم هستند و فعالیت میکنند. نمیدانم چرا شهرداری اینقدر کار ضدفرهنگی انجام میدهد و به یکباره این کار را کرد، ولی تنها کاری که از دستم برمیآید این است که به مشتریان آدرس مغازه را بدهم تا از آنجا کتاب تهیه کنند.
از او می پرسم «الان چه کتابهایی دارید؟» و پاسخ میدهد: خب بینیید، تعداد کم شده است، اما بازهم هر کتابی که در کتابفروشیها پیدا نشود، اینجا پیدا میشود، چون عادت دارم که چند نسخه از کتابهای قدیمی را داشته باشم که مشتری دست خالی برنگردد.
«من پس از تو»، «وقتی نیچه گریست»، «بیشعوری»، «هزار و یک شب»، «افکار سمی»، «آموزش فن بیان»، «تاریخ ایران»، «دیوان حافظ» و ... اما اگر نگاه کنید برخی از کتابها مربوط به 20 سال پیش است و قیمت بسیار ناچیزی دارد.
«یعنی شما کتابها را به قیمت قدیم میفروشید؟» که در چاسخ به این سوالم گفت: بله خانم؛ من به این کار علاقه دارم و عاشق کارم هستم، هدف من ترویج فرهنگ در شهر است و برای این کار زمستان و تابستان تلاش کردهام، حتی برخی از کتابها را نسیه میدهم یا برخی از مشتریان کتاب را به امانت برده و دوباره برمیگردانند.
من با شعار «هرچه یافت مینشود، آنم آرزوست» فعالم و همه دغدغهام این است که کسی دست خالی برنگردد.
میپرسم« آقای پازوکی! از چه سالی فروش خیابانی کتاب را شروع کردید؟» که جواب داد: من از زمانی که در قنادی مشغول به کار بودم، علاقه زیادی به کتاب و مطالعه داشتم و اوقات فراغتم را با مطالعه پر میکردم تا اینکه به این نتیجه رسیدم، شغل کتابفروشی را شروع کنم.
کتابفروشی را با سرمایه بسیار کمی شروع کردم و حالا به اینجا رسیده است، در طول زمان مطابق سلایق خوانندگان کتاب آوردم و با استقبال هم مواجه شد.
همه تلاشم این است هر مخاطبی با هر نوع ذائقه و سلیقهای که مراجعه کرد، دست خالی برنگردد. حتی به جرات میتوانم بگویم، کتابهای کتابفروشی خیابان آنقدر نایاب است که برخی از شهروندان وقتی کتابی را در سطح کتابفروشیهای سطح شهر پیدا نکنند به ما مراجعه میکنند.
- کتاب دست دوم هم دارید؟
بله فراوان و اغلب این کتابها قدیمی و ارزشمند هستند، حتی اگر دقت کنید برخی به سبک قدیم جلد شده به صورت روزنانه یا نایلونی هستند.
برخی از کتابها آنقدر قدیمی هستند که شاید از قیمت روی جلد آن تعجب کنید، چون شاید 15 یا 20 یا 25 سال پیش نوشته شده است.
- پایینترین قیمت کتاب در کتابفروشی شما چند است؟
خُب بیینید! بسته به نوع کتاب و جنس جلد و یا حتی محتوای آن قیمت کتابها متفاوت است، اما ما در کتابفروشی حتی به قیمت 2 هزار تومان هم کتاب داریم.
- مشتری بد حساب هم دارید؟
ببینید خانم، مشتریان من ادمهای خاصی هستند و تقریبا همه را میشناسم، شاید دیرتر پول کتاب را پرداخت کنند، ولی پرداخت میکنند.
- بیشتر مشتریان شما چه قشری هستند؟
مشتریان ما از هر قشری هستند، چون مطالعه کتاب پیر و جوان نمیشناسد، اما اگر بخواهیم درصد بگیریم، بیشتر مراجعه کنندگان افراد جوان هستند.
- به نظر شما درآمد کتابفروشی به عنوان یک شغل راضی کننده است؟
ببینید، بستگی دارد چه کسی کتابفروشی کند، چون این حرفه هم همانند مشاغل دیگر قلق خاص خود را دارد، من در طول بیش از 20 سال سابقه فعالیتم در این حوزه شاگردان بسیاری تربیت کردهام، اما فقط یکی از آنها به شغل کتابفروشی مشغول است و بقیه نتوانستند دوام بیاورند، چون سودی برایشان نداشت.
داود پازوکی که قبلا به شغل قنادی و شیرینی فروشی مشغول بوده حالا به یک کتابفروش قدیمی و نام آشنا در زنجان تبدیل شده است که خود دستی در نوشتن دارد و دست نوشتههای وی از زمان دانشجویی موجود است، اما هیچ وقت آنها را تبدیل به کتاب نکرده است.
نظر شما