پنجشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۴
زیباشناسی هنر حوزه‌ای پررونق و رو به گسترش است

در کتاب «انسان زیباشناس» نشان داده می‌شود که زیباشناسی حوزه‌ای پررونق و رو به گسترش است، در حال تولید مداوم نظریات تازه و ترسیم قلمروهای نامکشوف از هنرهای آشپزی تا بازی‌های ویدیویی، از مورمورهای موسیقایی تا سینمای سه‌بعدی، از زیباشناسی تجربی تا زیباشناسی اشمنزاز.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «انسان زیباشناس: گفت‌وگوهایی درباره هنر و زیباشناسی نوشته هانس مایس با ترجمه آبتین رادمنش از سوی انتشارات گیلگمش منتشر شد. این کتاب با پیش‌گفتار: حیات زیباشناسان: ماری اسمیت آغاز شده است. سپس در 10 بخش به تجربه زیباشناختی و ارزش هنری: گفتگویی با جرالد لوینسون، ارتقای امر معمولی به جایگاهی والاتر: گفت‌وگویی با آرتور سی.دانتو، پشت‌ورو: پرتره‌ها، هنر، علم: گفت‌وگویی با سینتیا فریلند، ذوق‌پسندانه، مشمئزکننده، اصیل: گفت‌وگویی با کرولین کورسمایر، عواطف در هنر: گفت‌وگویی با جنیفر رابینسون، اشتراک خانه‌ای در جهان: گفت‌وگویی با راجر اسکروتن، داستان‌ها و آنچه به ما (نـ) می‌آموزند: گفت‌وگویی با گرگوری کوری، مواجهات انتقادی با گذشته: گفتگویی با پل گایر، کار هنری، نقد هنر و فلسفه هنر: گفت‌وگویی با نوئل کرول و زیباشناسی و نظریه‌سازی: گفت‌وگویی با کندال والتون اشاره شده است.

زیباشناسی نه گسترده‌ترین حوزه فلسفه است نه شناخته‌شده‌ترین آن، اما زیباشناسی شایسته توجه بیشتری است. همان‌گونه که کرولین کورسمایر در گفتگو با مایس می‌گوید: زیباشناسی «عرصه‌ای محوری است ... حوزه‌ای مرکزی که از آنجا می‌شود تقریباً سراغ هر تحقیقی در فلسفه رفت». این سخن لااقل به دو معنا درست است؛ اولا می‌توانیم مسائل مربوط به پدیده‌های زیباشناختی را از نظرگاهی هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی یا پدیدارشناختی مطرح کنیم؛ می‌توانیم روش‌ها و منطق فعالیت‌های هنری و زیباشناختی را بررسی کنیم. به بیان دیگر اگر زیباشناسی را قلمرو متمایز فعالیت و تجربه بشری فرض کنیم، می‌توانیم از منظر سایر شاخه‌های اصلی فلسفه نیز بدان بنگریم.

اما زیباشناسی به معنای دوم هم «محوری» است. از آنجا که تجربه زیباشناختی به هنرها محدود و منحصر نیست و به هستی هرروزه نیز دست می‌اندازد، کندوکاو در پدیده‌های زیباشناختی ناگزیر ما را به مسائل هم‌جوار و متداخل گوناگونی از جمله حواس (در آثار کورسمایر)، عواطف (تمرکز اساسی بسیاری از مصاحبه‌شوندگان این کتاب) اخلاقیات و زندگی اخلاقی و موضوعات پوشیده‌تری مانند ناهنجاری (موضوعی غیرمنتظره که مایس مصاحبه با جرالد لوینسون را با آن آغاز می‌کند) می‌کشاند.

همه فلاسفه حاضر در گفتگوهای این کتاب عموماً در سنت فلسفه تحلیلی کار می‌کنند. یکی از محاسن این سنت بی‌اعتمادی‌اش به نظام ستاره‌پروری آکادمیک است. یکی از نتایج تأکید بر پرسش‌ها و مسائل در سنت تحلیلی این است که چه‌بسا فلسفه به‌شدت غیرشخصی از کار درآید؛ ای‌بسا سوءظن خیرخواهانه به فوق‌ستاره‌های آکادمیک به نوعی مغالطه بینجامد که به موجب آن تماماً منکر اهمیت وجه شخصی عمل فلسفه بشویم؛ گویی نظریات فلسفی در خلأ به عمل آمده یا فیلسوفان هم یکی از بی‌شمار محل‌های تبلور ناگزیر روح به شمار می‌آیند. این کتاب پادزهر چنین گرایشی است؛ چراکه مایس از خلال گفتگوها و عکس‌هایی که کتاب دربر دارد، حسی غنی از افراد پشت نظریه‌ها و مباحثه با آنان به دست می‌دهد. پرتره‌های به‌یادماندنی استیو پایک وجهی اساسی و نازدودنی از هویت فردی را عیان می‌کند و به‌ویژه وقتی کنار گفتگوها قرار می‌گیرد، نکات بسیاری از شخصیت سوژه را نشان خواهد داد.

با وجود اینکه گفتگوهای این کتاب از وضعیت فعلی امور در فلسفه هنر و زیباشناسی حکایت می‌کند، ابداً ادعای بی‌نقص‌بودن ندارد. بخشی‌اش به این دلیل است که فقط می‌شد ده فیلسوف را در کتاب دخیل کرد. و با وجود اینکه در پیشگامی آنها در این حوزه تردیدی نیست ـ هشت نفرشان از رؤسای پیشین انجمن زیباشناسی امریکا هستند و دو محقق بریتانیایی هم دست‌کمی از آنها ندارند ـ جای تأسف و البته اجتناب‌ناپذیر است که بسیاری از متفکران مهم حضور ندارند. هدف عمده کتاب این است که محرک کارهای تازه در زیباشناسی و فلسفه هنر باشد.

گفت‌وگوهای این کتاب فرصت مغتنی را فراهم می‌کند برای تأمل دربارۀ نفس زیباشناسی، چیزی که در نشریات پژوهشی اغلب وقعی به آن نمی‌نهند. چالش‌ها و فرصت‌های آیندۀ این حوزه چیست؟ آیا پیشرفت درخور توجهی در فلسفه عموماً و زیباشناسی خصوصاً رخ می‌دهد؟ آیا کسی که می‌خواهد در این حوزه پژوهش کند، لازم است تاریخ زیباشناسی را مطالعه کند؟ اختلاف اصلی رویکردهای تحلیلی و قاره‌ای در کجاست و آیا امکان غنابخشی مشترک میان‌شان هست؟ (تقربیاً همه گفتگوشوندگان موافق مورد دوم‌اند، گرچه اذعان دارند که شاید در سال‌های اخیر شکاف عمیق‌تر ریشه دوانده باشد).

سبک چقدر در فلسفه مهم است و آیا نوشتن دربارۀ زیباشناسی باید خود به لحاظ زیباشناختی دستاوردی داشته باشد؟ زیباشناسی می‌تواند ارتباطی به کار هنری داشته باشد؟ (کرول و دانتو چنین فکر می‌کنند؛ اما لوینسون و گایر زیاد مطمئن نیستند). زیباشناسی اصلاً می‌تواند از تحقیقات علمی فعلی بهره ببرد؟ تا چه حد؟ زیرشاخه‌های نوظهوری مثل زیباشناسی تجربی و زیباشناسی امر روزمره تا چه حد نویدبخش‌اند؟ پاسخ به این پرسش‌ها و پرسش‌های دیگری که مطرح می‌کنم، به ترسیم تصویری از وضعیت امروز زیباشناسی کمک می‌کند.

به طور کلی این کتاب حاصل 10 گفتگو با فیلسوفان تحلیلی در زمینه زیباشناسی و هنر است، به مباحث رایج در این دو حوزه در پنجاه سال اخیر می‌پردازد. در هر گفت‌وگو هر یک از این فیلسوفان به نحوی شفاف از دیدگاه‌های پیچیده خودشان سخن گفته‌اند و به مباحثی ملموس در زمینه زیباشناسی و موضوعات معاصر اشاره کرده‌اند. در این کتاب نشان داده می‌شود که زیباشناسی حوزه‌ای پررونق و رو به گسترش است، در حال تولید مداوم نظریات تازه و ترسیم قلمروهای نامکشوف از هنرهای آشپزی تا بازی‌های ویدیویی، از مورمورهای موسیقایی تا سینمای سه‌بعدی، از زیباشناسی تجربی تا زیباشناسی اشمنزاز.

کتاب «انسان زیباشناس: گفتگوهایی درباره هنر و زیباشناسی نوشته هانس مایس با ترجمه آبتین رادمنش در 438 صفحه و شمارگان 500 نسخه از سوی انتشارات گیلگمش منتشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها