یادداشت یاسر قزوینی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران؛
چرا بیشتر کتابهای حوزه مطالعات داعش ترجمهاند؟/ در ایران همه یکپا داعش شناسند!
یاسر قزوینی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در پاسخ به اینکه «چرا بیشتر کتابهای حوزه مطالعات داعش ترجمهاند؟» مینویسد: در جهان ادبیات داستانی و بیوگرافینویسی درگیر موضوع داعش شدهاند و در این بین با توجه به انباشتی که در جهان در این زمینه وجود دارد، طبیعی است که جریان ترجمه در ایران نیز تحت تأثیر آن قرار گرفته و برخی از این آثار ترجمه شوند و کفه ترازوی ترجمه در این حوزه را سنگینتر سازند.
وضعیت علوم انسانی در کشور
شاید نخستین پاسخ به پرسش پیشگفته آن باشد که حوزه مطالعات داعش و تروریسم و سلفی جهادی و افراطیگری جدای از دیگر حوزههای مطالعاتی علوم انسانی در کشور نیست، درواقع برای پاسخ به پرسش از ترجمه در حوزه مطالعات داعش میتوان پرسش دیگری را مطرح کرد و آن اینکه اساسا کدام حوزه از حوزههای علوم انسانی امروزه و با وضعیتی که دانش در کشور دارد به صورت قوی و حرفهای و تمام و کمال صورت پیگیری میشود که بخواهد نوبت به مطالعات حوزه تروریسم و داعش برسد؟
غلبه بروکراسی، له له زدن برای رنکینگهای بی خاصیت، غلبه کمیت بر کیفیت، تبدیل دانشگاهها به ادارات دولتی که استاد در آن کارمند و دانشجو اربابرجوع است، همه و همه و صدها مسئله دیگر امروزه هم ذوق تحقیق را درون محقق کور میکنند و هم جایی برای شکلگیری تحقیقات پر و پیمان در حوزههای مختلف علوم انسانی باقی نمیگذارد. این شکوه را بگذاریم و بگذریم که حکایت آن سر دراز دارد... از همین روست که کمتر شاهد شکلگیری تحقیقات و پژوهشهای با کیفیت در حوزه مطالعات داعش در کشور هستیم و این امر نیاز به ترجمه را در این حیطه بیشتر میکند.
پاسخهای پیشینی
مسئله دیگری که در این زمینه وجود دارد، وجود پاسخهای پیشینی و پیشفرضهای بدیهی قلمداد شده در این حوزه میباشد. درواقع با توجه به دشمنی مستقیم گروهی مثل داعش با کل جهان به طور عام و ایران و شیعه به طور خاص، نگاه به این گروه مملو از پیشفرضها و نگاههای پیشینیایست که خیلی ملتزم به قواعد علمی و استنادی نمیباشند، در نتیجه محصولاتی که از دل چنین فضایی بیرون میآیند معمولا به دلیل شعارزدگی و تکرار برخی پاسخهای پیشینی چندان چنگی به دل نمیزنند، این امر نیز به نوبه خود نیاز به ترجمه در این حوزه را بیش از پیش دامن میزند.
توجه نکردن به حوزه مطالعات داعش
عدم اهتمام به حوزه مطالعات تروریسم و داعش و افراطیگری به دلیل عدم احساس نیاز به این حوزه مطالعاتی به ویژه پس از شکلگیری باور پایان یافتن داعش یکی دیگر از عواملی است که پژوهشگران داخلی را نسبت به این موضوع بیانگیزه ساختهاست. درواقع ما امروزه در کشور گرایش دانشگاهی، مرکز یا اندیشکدهای که به صورت ویژه به جریانهای افراطی بپردازد نداریم، این در حالیاست که در غرب اهتمام به این حوزه مطالعاتی (البته مانند بسیاری از حوزههای دیگر مطالعات انسانی مرتبط با شرق و جهان اسلام) هنوز وجود دارد، و بههمین دلیل جریان علم در کشور نیاز خود نسبت به چنین مطالعاتی را از طریق ترجمه برطرف میسازد.
غلبه حوزه کلام
بهنظر میرسد بیشترین اهتمامی که به گروههای افراطی از جمله داعش میشود امروزه در نهادها و مؤسسات وابسته به حوزه علمیه میباشد، و بسیاری از پژوهشگران این حوزه طلاب و فضلای محترم حوزههای علمیه میباشند، که البته با وجود تولید متونی قابل توجه و ستودنی، غلبه فضای دانش کلام و رجوع به بحثهای کلامی پیرامون مسائل مختلف در میان ایشان باعث عدم اهتمام و بلکه کوچک شمردن مطالعات جریانشناختی و پدیدارشناختی در این حوزه شدهاست، مسئلهای که باعث شده تا نیازهای جریانشناختی و پدیدارشناختی در این حوزه از طریق ترجمه برطرف شوند.
عدم اهتمام به منابع
یکی از مهمترین پایههای تحقیق، منابع تحقیق است که در حوزه مطالعات داعش، افراطیگری و تروریسم در کشور ما یک پاشنه آشیل است. بسیاری از کسانی که به این حوزه میپردازند منابع این موضوع را نمیشناسند و به آن دسترسی ندارند، از همین رو کتابها و تحقیقات و پژوهشهای فراوانی را در این حوزه میبینیم که گاهی حتی به یک منبع از منابع این جریانها مانند تولیدات رسانهای یا جزوات و اسنادشان یا مصاحبههای مختلف میدانی و ... ارجاع نمیدهند، البته این مشکل گریبانگیر بسیاری از پژوهشهای غربی در این موضوع نیز هست، اما به نظر میرسد نسبت این مشکل در غرب کمتر از ایران باشد، از همین رو گاهی مطالعات غربی بر مطالعات وطنی ترجیح پیدا میکنند.
اعتماد به مطالعات غربی
البته آنچه گفته شد به این معنی نیست که مطالعات غربیها در این حوزه بینقص است، خیر هرگز اینگونه نیست، غربیهایی که در این حوزه قلم میزنند نیز همه حرفهای و کارکشته و بیاشتباه نیستند، اما در هر صورت در ناخودآگاه فضای علمی و اتمسفر کتاب در کشور ما اعتماد به کارها و پژوهشهای غربی و ترجیح سخن غربیان بر سخنی که امکان دارد پختهتر باشد ولی ایرانی باشد، بیشتر است، در واقع غربی بودن یک محقق و یا یدک کشیدن نامهایی مانند آکسفورد و کمبریج کافی است که اعتماد هر مترجم و ناشری را به خود جلب کند، از همین روست که ترجمه در این حوزه به نسبت زیاد است.
بازار داعش
مسئله دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که حوزه مطالعات داعش گاهی از گونهای جذابیت برخوردار میشود که این جذابیت برای مخاطب الزاماتی را با خود به همراه میآورد، در این بین با توجه به جذابیت موضوع، حوزه ادبیات داستانی و به تبع آن سینما و تلویزیون نیز درگیر موضوع داعش و جریانهای افراطی شدهاست، مسئلهای که به نوبه خود میتواند از یک طرف برای تحقیقات مطالعات داعش خوب و از طرف دیگر آسیبزا باشد. در این بین در جهان نیز ادبیات داستانی و بیوگرافینویسی درگیر این موضوع شدهاند در این بین با توجه به انباشتی که در جهان در این زمینه وجود دارد، طبیعی است که جریان ترجمه در ایران نیز تحت تأثیر آن قرار گرفته و برخی از این آثار ترجمه شوند و کفه ترازوی ترجمه در این حوزه را سنگینتر سازند.
سخنپایانی
در مطالعات داعش کلیشههایی وجود دارند که البته اختصاص به ایران نداشته و در همه جهان وجود دارد، به نظر میرسد در جهان امروز به ویژه با توجه به جامعهستیزی و جهانستیزی جریانی مانند داعش، باید داعش را آنگونه شناخت که فضای جهانی و منطقهای و محلی دیکته میکنند، در این بین همه یکپا داعش شناسند و درباره آن نظر میدهند، تو گویی این پدیده به هیچ وجه نیازمند مطالعه نیست، بلکه بیمطالعه آشکار است که داعش چیست، پس چرا باید خود را خسته کرد و درباره آن تحقیق کرد؟
نظر شما