«هدیهای باشد برای تو»؛ خاطرات پشتیبانی مردم کاشان از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به قلم محمد قاسمزاده از سوی انتشارات «راه یار» چاپ و روانه بازار نشر شد.
در مقدمه این کتاب، به قلم نویسنده، درباره علت انتخاب موضوع پشتیبانی مردمی از جنگ و انقلاب اسلامی برای نگارش کتاب، اینطور میخوانیم: «... به پیرزنها و پیرمردهای غیوری برخوردم که نامشان در هیچ جای دفتر جنگ به چشم نمیآید. با جوانهایی آشنا شدم که بیادعا و بیشهرت، واجبات جبهه را راستوریس میکردند. کارزاری که این زنان و مردان میداندارش بودند، «پشت جبهه» نام داشت؛ اما هماهمیت با خط مقدم، راهبردی و ضروری بود. فرماندهان و سرلشکران این سپاه همین مردم کوچه و بازار بودند که از تعهد خواهر و برادری، با غیرت پدرانه و مهر مادری بار جبهه را بر دوش کشیدند.
اما آنقدر مجاهدتشان در نظر خودشان ناقابل بود که بهندرت شرح آن را در ذهن داشتند و حتی عکسی برای آلبومشان ثبت نکرده بودند. در نقل خاطرات این مجموعه مختصر که متأسفانه خیلی دیر فراهم آمده، با گذشت سالها هنوز آنچنان تواضع و اخلاص موج میزد که دلم نیامد بهعنوان تدوینگر در زلالی لحن و صفای ادبیات روایتهایشان دست ببرم. خواستم همان طور صاف و بیپیرایه به دل خواننده بنشیند.
اما این همه داستان نبود. خاطرههای خانمهایی که داوطلبانه قبل از شروع جنگ به کردستان رفتند و نیز روایتهای پناهدادن به جنگزدههای بیپناه را مرور کردم. به فرمایش امام خمینی «زنان حق بیشتری از مردان دارند. زنان، مردان شجاع را در دامان خود بزرگ میکنند. اگر زنان شجاع و انسانساز از ملتها گرفته شود، ملتها به شکست و انحطاط کشیده میشوند.» بهراستی اگر زنها مردهایشان را برای یاری انقلاب راهی و یاری نمیکردند و در نداشتنشان صبور نبودند، مگر انقلاب ماندگار میشد؟! «عکسالعمل این مادرها ما را زنده نگه داشته است. اینها هستند که به ما شجاعت میدهند. اینها هستند که ما را تشویق میکنند.» (امام خمینی)
اینچنین شد که تمرکز این دفتر از خاطرات پشتیبانی جنگ فراتر رفت و روایتگر خاطرات پشتیبانی از انقلاب خمینی شد! دلم خواست مثل سالهای اول انقلاب دوباره همه را دور هم جمع ببینیم؛ از خانمهایی که در ستادهای خانگی و امور جنگزدهها فعال بودند تا آنهایی که رفتند و برای کُردها خواهری کردند. حضور جوانمردانی را لمس کنیم که در شهر و دهات آستین بالا زدند و یا علی گفتند تا دل امامشان نلرزد...»
در بخشی از کتاب نیز اینطور میخوانیم: «دست کرد زیر چادرش. یک کیسه پارچهای درآورد که از کوکهای نامنظمش معلوم بود، خودش آن را دوخته. اندازه کیسه آنقدر بود که دو کیلو بادام در آن جا بگیرد. بادامها با پوست بود. گفت: «زهراخانم، باغچه ما یه دونه درخت بادوم بیشتر نداره. امسال حاصل این درخت، اینقدر شده. بیشتر از این عُرضهم نرسید به درد جبهه بخورم ننه!»
تحقیق «هدیهای باشد برای تو» برعهده جمعی از محققان دفتر تاریخ شفاهی کاشان بوده است؛ و تدوین آن را محمد قاسمزاده انجام داده است.
این کتاب در 264 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و قیمت 85 هزار تومان از سوی انتشارات راه یار منتشر شده است.
نظر شما