حجتالاسلام رضا غلامی رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی چندی پیش مهمان سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران بود و از فعالیتهای موسسه متبوع خود گفت. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی ماموریت اصلی اش متمرکز بر آموزش عالی است. از زمانی شما که به این موسسه آمدید آیا پژوهش در حوزه آموزش عالی قرار است روی موضوع خاصی متمرکز شود؟ پیش از این به طور مثال روی بین المللی سازی یا تجاری سازی دانشگاه کار شد. اکنون چه کتابهایی قرار است منتشر شود؟
در موسسه ما به مجموعه مسایل مرتبط با آموزش عالی توجه داریم و نوعی جامع نگری و همه جانبه نگری در برنامه ریزیهایمان لحاظ میشود. البته این منافاتی با این ندارد که بر اساس نیازها یا اولویتهایی که احساس میکنیم در برخی از عرصهها کار ویژه انجام دهیم. اما اگر گروهها و ساختار ما را ملاحظه کنید میبینید ما به تمام عرصههای آموزش عالی توجه داریم. ما شش گروه فعال داشتیم و اخیرا سه گروه هم اضافه شد و تبدیل به 9 گروه شد و هر سه گروه ذیل یک پژوهشکده قرار میگیرد. گروههای جدید ما یکی «حکمرانی آموزش عالی» است که میتواند به تحول در آموزش عالی کمک کند. حکمرانی یکی از مباحث جدی است و باید درباره آن کار علمی انجام شود. البته ما گروه علم و فناوری داشتیم و در آنجا به مدیریت علم و فناوری میپرداختیم اما حکمرانی تعریف متفاوتی دارد و دایره اش محدودتر از مواجهه با مدیریت علم و فناوری است.
گروه دیگری با عنوان «دانشگاه و تمدن اسلامی» قرار است با تصویب هیئت امنا اضافه شود. در کشور ما تلاش برای احیای تمدن اسلامی جز آرمانهای اسلامی قلمداد میشود و توسط رهبر انقلاب هم مورد تاکید است ما آمدیم گفتیم بین این دانشگاه و تمدن چه نسبتی است و دانشگاه چه کمکی باید به شکل گیری این تمدن بکند؟ دانشگاه در این تمدن چه جایگاهی دارد و چه شاکله ای مییابد؟ بنابراین یک گروه در این حوزه تاسیس کردیم. از سوی دیگر گروهی هم با نام «انقلاب اسلامی» تاسیس کردیم. امروز بخشی از اساتید معتقدند باید علم دینی در علوم انسانی داشته باشیم و در این باره پژوهش میکنند. گروههای علمی از قدیم در دانشگاهها داشتیم به طور مثال در دانشگاه تهران گروه اقتصاد اسلامی سالهاست تاسیس شده یا روانشناسی اسلامی و ... در دانشگاهها تدریس میشود لذا نمیشود آموزش عالی نسبت به آن بیتفاوت باشد بنابراین یک گروه ایجاد کردیم که تاریخ علم دینی و جامعه شناسی علم دینی را کار کند. این سه گروه به 9 گروه قبلی اضافه شده است و اگر این 9 گروه را کنار هم بگذارید میبینید که ما همه مباحث مربوط به آموزش عالی را دنبال میکنیم اما رویکرد ما علمی و فرهنگی است و این تفاوت ما با سایر موسسات است؛ آنها تمرکزی روی فرهنگ ندارند اما ما بر اساس ماموریت در اساسنامه روی فرهنگ سرمایه گذاری میکنیم. ما اگر روی فناوری کار میکنیم برایمان رابطه فناوری و فرهنگ مهم است اگر روی علم کار میکنیم علم به ما هو علم برای ما مهم نیست بلکه رابطه اش با فرهنگ، اتمسفر فرهنگی علم و ... برایمان مهم است بنابراین بیشترین رابطه را در وزارت علوم با معاونت فرهنگی و اجتماعی داریم چون آنها میتوانند مصرف کننده درجه یک محصولات ما باشند.
وقتی از آموزش عالی صحبت میکنیم منظور وزارت علوم نیست بلکه تمامی دستگاههایی است که به نوعی در ارتباط با آموزش عالی، علم، فناوری و... وظیفه دارند مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی که نقش ستاد عالی آموزش عالی و سایر حوزههای فرهنگی را بر عهده دارد. معاونت علمی ریاست جمهوری، بنیاد نخبگان، وزارت بهداشت و ... هم سایر این دستگاهها هستند، چون رابطه پزشکی با فرهنگ و اخلاق هم میتواند در دایره کاری ما باشد و بحث سلامت معنوی هم جای کار دارد. بنابراین ما با اینکه مولود وزارت علوم هستیم اما حیطه فعالیتهایمان شامل هم مولفهها و ارکان آموزش عالی در کشور است.
در موسسه البته موضوع دیپلماسی علمی مورد توجه است و وزیر محترم علوم اخیرا در حاشیه برگزاری سیزدهمین جشنواره فارابی از ما خواست روی این موضوع به صورت ویژه کار کنیم. بنابراین نشستهای نوجهان که در موسسه برگزار میشود، کارش مقدمه چینی و بستر سازی برای دیپلماسی علمی است چون ما تا زمانی که با متفکران و اندیشمندان غیر ایرانی دیالوگ برقرار نکنیم خیلی در این حوزه موفق نمیشویم. ما نمیخواهیم به شکل تشریفاتی در این حوزه وارد شویم بنابراین نشستهای نوجهان را ترتیب دادیم و از صاحب نظران برتر دنیا برای صحبت با اساتید ایرانی بهره بردیم. بخش بین المللی فارابی را زنده کردیم گرچه با نقطه مطلوب فاصله داریم فارابی خیلی بین المللی نشده و خیلیها فارابی را نمیشناسند. این جشنواره را باید مجامع علمی و انجمنها و دانشگاههای مهم بشناسند و آثارشان را برای دبیرخانه بفرستند و ما بتوانیم از داوران بین المللی استفاده کنیم. نمیشود فقط از داوران داخلی برای بخش بین المللی استفاده کرد و اساسا این جشنواره اقتضا میکند از داوران بین المللی استفاده کنیم.
امسال نزدیک به 100 دانشگاه را انتخاب کردیم و با آنها مکاتبه کردیم برای اینکه با جشنواره آشنا شوند و باب همکاری بین ما باز شود. همچنین تبلیغات رسانه ای را به زبانهای غیر فارسی آغاز کردیم. از اساتیدی که تاکنون در جشنواره جایزه گرفتند و نزدیک به 40 نفر هستند تجلیل میکنیم و از اینها برای ترویج جشنواره استفاده میکنیم. بسیاری از این افراد در دانشگاهها کرسی دارند و مرجع هستند و کلی همکار و دانشجو دارند و میتوان برای ارجاع آثار خوب به جشنواره از آنها بهره برد. از سوی دیگر بخش مقاله را در فارابی راه اندازی کردیم. ما پیش از این به افرادی که سرجمع فعالیتهایشان امتیاز بالایی داشت جایزه میدادیم چون نمیتوانستیم از کشورهای دیگر همه آثار را در همه گروههای 15 گانه بسنجیم بنابراین به دنبال فعال سازی تدریجی گروهها هستیم و به میزان امکانات کار را گسترش میدهیم. به طور مثال امسال کتاب و مقاله را در حوزه علم دینی میپذیریم و از سالهای آینده نیز هرسال یک گروه اضافه شود. در علم دینی احتمال این است که کمتر آثار ارسال شود.
درباره تجاری سازی هم باید بگویم وزارت علوم روی این تمرکز دارد و دانشگاهها را به سوی تجاری سازی علم تشویق میکند اما ما در موسسه معتقدیم نمیشود درباره علوم انسانی به شکل مطلق درباره تجاری سازی صحبت کرد، علوم انسانی برخی از رشتههایش قابلیت تجاری سازی ندارد یا تجاری شدن به آن ضربه میزند. از سوی دیگر ممکن است تجاری سازی در برخی از رشتهها معنایی متفاوت یابد مثلا در فلسفه تجاری سازی چگونه است؟ یا در رشته اقتصاد ما بخش نظری محض داریم آیا آن هم در دستور کار تجاری سازی است یا خیر و بیشتر مباحث کاربردی اقتصاد است که مجالی برای تجاری سازی دارد. بنابراین ابتدا باید موضوع شفاف شده و انتظاراتمان هم واقع بینانه شود بعد روی آن کار کنیم. جوری نشود که به عمل زدگی کور مبتلا شویم و مانند برخی اهمیت تحقیقات نظری را زیر سوال ببریم و از سوی دیگر توقعاتی را روی اساتید علوم انسانی بار کنیم که قابل برآورده شدن نیست. بنابراین وقتی تعریف و قلمرو خاصی درباره تجاری سازی کنیم در این زمینه گام برداریم.
چیزی که سالهاست درباره فارابی میشنویم فاصله این جشنواره با جشنواره خوارزمی است. برگزیدگان خوارزمی بیشتر مورد توجه بخش صنعتند و دستاوردشان عموما وارد حوزه صنعت میشود و کاربردی است اما این دغدغه نسبت به فارابی است که این پژوهشها و آثار فارابی چطور میتواند وارد بدنه جامعه شود. آیا اساسا لازم است دبیرخانه وارد این شود که در جاهایی که احساس خلا میکند سفارش موضوعات بدهد و برخی از مولفان را هدایت کند. از سوی دیگر دستاورد برگزیدگان چطور باید وارد جامعه میشود؟
ما در این باره در سالهای گذشته کم کاری داشتیم و وزیر علوم امسال در شورای سیاست گذاری فارابی دستور دادند جوایز فارابی هم تراز با جشنواره خوارزمیشود. این خودش یک گام بزرگ است واقعا به اصحاب علوم انسانی ظلم میشد که یک پنجم خوارزمی جایزه بگیرند. این پیام روشنی داشت که نگاه وزارت علوم به علوم انسانی دست دوم نیست. از سوی دیگر طبق آیین نامه جشنواره کسانی که برگزیده میشوند به بنیاد نخبگان معرفی میشوند و آنها مجموعه ای از حمایتها را با توجه به نمرات فرد دارد اما در عین حال من به این جمع بندی رسیدم که ما باید یک نمایشگاهی در فارابی داشته باشیم که برگزیدههای فارابی بیایند و حتی شبیه برنامههای تد که نوآوریهای علمی را نشان میدهد، داشته باشیم. ما در نمایشگاهمان به جز کتاب که چیزی نداریم و اساسا نمایش صرف کتاب و پژوهش شاید برای مدیران چندان کارایی نداشته باشد بنابراین برای معرفی ظرفیتها و تواناییهای برگزیدگان بهتر است که افراد بتوانند یک معرفی از کارهای خود در یک نمایشگاه داشته باشند. علاوه بر اینکه افراد فیزیک کتاب و پژوهش را میبینند در یک زمان بندی برگزیدگان بیایند و نوآوری خود را ارائه کنند و به سوالات پاسخ بدهند این باعث میشود این ها سفارش دهنده و حامی پیدا کنند. برخی ممکن است از آنها کار بخواهند و برایشان پروژه بگیرند و به نوعی حمایت محسوب میشود. برخی دیگر نیز ممکن است نخواهند پروژه بدهند اما در واقع از این افراد در اندیشکدهها استفاده کنند یا از همین کار برتر فرد برای حل مسایل خودشان بهره برداری کنند.
موسسه پیش از این سلسله کتابهایی درباره تاملات صاحب نظران در دانشگاه منتشر میکرد که مورد استقبال جامعه علمی قرار گرفت. سرنوشت این مجموعه چه خواهد شد؟
ما مجموعه کتابهای نارنجی را ادامه میدهیم هرچند باید کیفیتش بیشتر شود و خلاهایش جبران شود. الان هم تعدادی کار در مسیر آماده سازی است. در کنار کتابهای نارنجی کتابهای فیروزه ای را خواهیم داشت. این مجموعه به علم دینی اختصاص مییابد. از این مجموعه سه عنوان در شرف آماده سازی است. نخستین مجموعه به قلم آیت الله جوادی آملی است که زیر نظر استاد پارسانیاست. دیگری تاملات و مطالعات حجتالاسلام پارسانیا است و جلد سوم کوششهای محمد تقی ابطحی درباره علم دینی است. ما در این مجموعه به سراغ صاحب نظران علم دینی میرویم و در یک پروسه کتابها منتشر خواهند شد. یک سری جدید هم وزارت علوم از ما درخواست کرده که در حد ایده است و آن تجارب موفق اساتید در حوزه تدریس است. تا الان ما فقط وقتی سراغ استادی میرفتیم جنبههای نوآوریاش در پژوهش، نظریه پردازی و ... مطرح بوده و تجربه زیسته اش در پژوهش مد نظر ما بوده است اما تاکنون به الگوی تدریس نپرداختیم. برخی از اساتید ما سابقه تدریس زیادی دارند و لازم است الگوی آنها استخراج شود. این مجموعه هم در قالب تصویری و مکتوب منتشر میشود. تلاش هم شده از اساتید مطرح و پیشکسوت آغاز کنیم موسسه ما اگرچه اساتید خوب زیادی دارد اما موسسه جوانی است لذا ما به سراغ دانشگاههای برتر میرویم و با افراد از طیفهای مختلف مصاحبه میکنیم. حتی ممکن است خود افراد در قالب تاریخ شفاهی تجاربشان را بیان میکنند. به هر حال مهمترین مسیر و میدان برای ارتقا فرهنگی دانشجویان همین کاری است که استاد سر کلاس انجام میدهد و نقش استاد در عرصه فرهنگ با کسی قابل مقایسه نیست ممکن است ما خارج از کلاس هزینه زیادی بکنیم اما این جز مسلمات است که کار استاد با محققان خارج از آکادمی متفاوت است.
شنیده شده که به زودی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی به پژوهشگاه تبدیل می شود. درباره جزئیات این پروسه شرح دهید.
ما شش گروه فعال داشتیم که سه گروه جدید هم با تصویب هیئت امنا هر سه گروه ذیل پژوهشکده سامان مییابد و صاحب سه پژوهشکده میشویم و هر مجموعه با سه پژوهشگده میتواند پژوهشگاه شود اما مراحل اداری باید در معاونت پژوهشی وزارت علوم طی شود. بعد میدانید در یک پروسه ای گروههای جدید قطعی میشوند یعنی ابتدا مجوز راه اندازی گروه داده میشود بعد اعضای هیئت علمیلازم جذب میشود.
ما از بین اعضای موسسه از مازادشان میتوانیم افراد متخصص را در این گروهها چینش کنیم. از سوی دیگر 10 نفر از گذشته تاکنون در شرف جذب هستند و به تدریج هیئت جذب آنها را تایید کرده و به اعضای فعلی میپیوندند. اگر این ده نفر هم تا پایان سال 1402 به ما پیوندند پژوهشکدهها راه اندازی میشود. سه گروه را ما ذیل یک پژوهشکده نگذاشتیم مثلا گروه علوم انسانی اسلامی و تمدن و دانشگاه با هم هستند اما گروه حکمرانی را به پژوهشکده علم و فناوری بردیم. امیدواریم این پژوهشگاه شدن به توسعه فعالیتهای موسسه میانجامد.
برای سوال پایانی به فارابی برگردیم. طی سالهایی که فارابی برگزار میشد همواره این گمانه مطرح بود که مراکزی چون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی علاقهمند هستند که فارابی به آنها واگذار شود. آیا سیاست وزارت علوم درباره فارابی همچنان پابرجاست؟
ما در ستاد وزارت علوم هستیم و این بدین معناست که وزارت علوم میخواهد فارابی را ستادش انجام دهد و نمیخواهد این را به دانشگاهها و پژوهشگاههای دیگر بدهد حتی با اینکه طبق استانداردهای وزارت علوم کار میکنند اما نمیخواهد این را به موسسات دیگر بدهد بنابراین اگر پژوهشگاههای دیگری هم هستند که سطحشان بالاتر است اما آیا صلاح است مدیریت فارابی به آنها داده شود؟ لذا وزارت علوم به این نتیجه رسیده که این کار توسط موسسه انجام شود و از موسسه هم کار درجه دو و حاشیه ای ندیده است. ما به اندازه این 9 گروه روی فارابی وقت گذاشتیم و نزدیک 140 نفر اعضای 15 گروهی هستند که حدود چهارماه کار فشرده میکنند این جدای از داوران است که عددشان در برخی از دورهها به 700 نفر میرسد بنابراین کار سنگینی است. ما علاقه مندیم از کمک همه استفاده کنیم. بنابراین در شورای سیاست گذاری بسیاری از مجموعهها عضو هستند اما وزارت علوم میخواهد این سیاست را استمرار بدهد.
نظر شما