منصوری لاریجانی گفت: برای نقد مکاتب عرفانی نیاز به تقطیع تاریخ تصوف داریم. یعنی هر مقطعی از تاریخ را باید متناسب با آن فضا نقد کنیم.
در این نشست که با حضور آیتالله حسن رمضانی، از اساتید علوم عقلی حوزه علمیه قم، اسمعیل منصوری لاریجانی و مولف برگزار شد در ابتدا محمد اسماعیل عبداللهی بیان کرد: اینکتاب، حاصل ۱4 تا 15 سال تدریس در دورههای مختلف نقد و بررسی تصوّف در حوزه علمیه قم و نشستهای تخصصی جریانشناسی تصوّف و نقد آداب و اعتقادات صوفیه در مراکز علمی دانشگاهی در سراسر کشور است.
او ادامه داد: در این کتاب ضمن اینکه تحقیق جامعی در حوزه تصوف فرقهای حاصل شده مناسبات، آموزهها، اعتقادات و کارکردهای این جریان و تاثیراتی که بر هویت جغرافیایی جهان اسلام داشته بررسی می شود.
او افزود: این کتاب، هفت بخش دارد؛ در بخش اوّل «موقعیت سنجی تصوّف در میان جریانهای فکری معاصر و رابطه آن با تشیّع» و در بخش دوم «پیشینه، سرچشمه و تحولات تصوّف» مورد بررسی قرار گرفته است. «رمزگشایی از سران تصوّف در منابع دینی»، عنوان بخش سوم کتاب است. در بخش چهارم به «نقد مکاتب و سلاسل تصوّف» و در بخش پنجم به «تبیین و نقد مهمترین عقاید و آموزههای تصوّف» پرداخته شده است. «تصوّف معاصر و روششناسی جذب و مواجهه فعّال» در بخش ششم و «منبعشناسی تصوّف و نیمنگاهی به عرفان اسلامی» در بخش هفتم مورد کنکاش قرار گرفته است.
عبداللهی بیان کرد: جریان تصوف فرقهای امروزه گاهی خودشان را به عنوان درویش یا صوفی معرفی میکنند و خاستگاه اصلی اشان در جغرافیای اهل سنت تعریف میشود. در گفتارها و نوشتارهای حوزه مجلات و ژورنالهای مختلف در کشورهای اروپایی از اینها تعبیر به عرفا و عارف میکند درصورتیکه سمت و سو و هویت و ماهیتشان قرابتی با عرفان و عرفا ندارند.
او در انتهای سخنان خود گفت: آخرین جریان تصوف در قرن اخیر نقطه ثقل ضد فرهنگی تلقی میشود. عوامل شتاب دهنده این جریان فراماسونرها و استعمار است و در این فرصت عصر دیجیتال هم که بیش از همه بشریت در این کویر بی پایان معرفتی تشنه ارتباط با باطن عالم و حقایق هستی است آنها با استفاده از تبلیغات تلاش کردهاند تا بتوانند تشنگان معرفت را جذب کنند. تصوف فرقهای به دنبال ایجاد انحراف بر پایه شریعت است و آنها عمدتا در پوشش معنوی اما به فعالیتهای غیر معنوی میپردازند.
سخنران دوم این نشست آیتالله حسن رمضانی درباره تصوف اظهار کرد: تصوف مقولهای است پررمز و راز و پرغوغا که مخالفانی سرسخت دارد، همانطور که مدافعانی محکم دارد و در این بین کسانی هستند که نه به مانند مخالفان مخالفت می کنند و نه به مانند موافقان موافقت مطلق دارند و بین تصوف اصیل و تصوف ادعایی تفکیک قائل هستند.
او در تعریف تصوف اصیل و ادعایی بیان کرد: تصوف اصیل ریشه در سنت نبوی و سیره علوی دارد و تصوف ادعایی از شریعت مصطفوی و سنت محمدی انحراف دارد. به طور کلی از انسان کامل جداست و به خودش اجازه میدهد که به امام باقر نقدی غیرمنصفانه داشته باشد.
او در ادامه گفت: آنها مدعی تصوفاند و از تصوف اصیل به دورند. اهل تصوف اصیل هم مقید به دیناند و هم در راستای انسان کامل حرکت میکنند. به دلیل خرابکاریهای تصوف غیراصیل، ما نباید هر کسی حرف از تصوف به میان آورد بپذیریم. تصوف این است که انسان صاف و پاک شود و حجابها و موانع را بردارد و به مقصد برسد و به مقام شهود دست یابد.
او در انتها بیان کرد: تصوف اصیل چیزی نیست که انسان با آن در بیافتد و تصوف منحرف هم چیزی نیست که به خاطر تصوف اصیل با آن در بیافتد. هر دوی اینها را باید نقد کرد و مولفدر این کتاب برای رد کردن صوفیه منحرف و نقد آنها خوب درخشیده است.
سخنران سوم این نشست منصوری لاریجانی چند نکته درباره عرفان بیان کرد و گفت: لازم است فصلی اختصاص دهیم که اصلا ما با چه معیارهایی و با چه عیارهایی نقد میکنیم. حافظ هم میگوید «نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟ تا همه صومعه داران پی کاری گیرند»، حافظ هم از فقدان یک فضای نقادانه در عصر خود گله دارد و ایراد میگیرد و اگر یک نقد واقعی باشد خیلی از اینها غربال که میشوند فرو میریزند.
او ادامه داد: ساحت تصوف عرفان خیلی مقدس است و ما نمیتوانیم هر فرقهای را بگوییم فرقه صوفیان و بگوییم اهل تصوف هستند. از نظر من برای نقد مکاتب عرفانی ما نیاز به تقطیع تاریخ تصوف داریم. یعنی هر مقطعی از تاریخ را باید متناسب با آن فضا نقد کنیم.
او با اشاره به کتاب سیر تطور متون عرفانی خود بیان کرد: من در کتاب خود براساس متن شناسی سیر تصوف را به چهار دوره تقسیم کردم عصر پیدایش، عصر تحول، عصر تکامل و عصر زبان. این چهار دوره را باید با مختصات سیاسی و اجتماعی همان دوره بررسی کرد تا بتوانیم نتیجهای برای زمان خودمان بگیریم.
او با اشاره به عصر رنسانس افزود: شما میبینید که در عصر رنسانس که بعد از انقلاب صنعتی در اروپا جنبشهای ضد دینی شکل گرفتند و پروتستانها همگی علیه کلیسا برخاستند ندای دینی در هر کشوری از اروپا مثل لهستان ،فرانسه، انگلیس با کشورهای دیگر کاملآ متفاوت است. برایان ویلسن در کتاب جنبشهای نوین دینی خود میگویند که بعد از رنسانس جنبشهای نوین دینی بوجود آمده است که حدوداً 38 تا از آنها را در کتاب میآورد و مختصات مشترک آنها را هم بیان میکند.
لاریجانی بیان کرد: دقیقا همین مختصات در عرفانها و فرقههای نو ظهور هم وجود دارد. با این مختصات تاریخی ما اکنون با زمانی مواجه هستیم که نمیتوانیم بگوییم که این جنبشها عرفانی و صوفیانی هست یا دینی؟ بهنظر من اینها بیشتر وجه دینی دارند تا صوفیانی.
او در انتها گفت: جریانهای معنویتگرا بعد از آغاز جنبش سکولاریسم در غرب گفتند ما میتوانیم یک معنویت منهای دین داشته باشیم و این شد که اعتقاد به خدا و پیغمبر نداشته باشد، اما یک انسان اخلاقی باشد معنویت به این معنی است و دیواری کوتاهتر از عرفان پیدا نکردند در حالیکه عرفان ساحت مقدسی است باید از آن دفاع کرد و در این کتاب پنج تا مختصات از جنبشهای نوین دینی آمده است.
نظر شما