شاهنامه اثری است که روی در اخلاق، انسانیت، اخلاقگرایی و منشهای نیکوی انسانی دارد و درواقع میتوان گفت قهرمانی در شاهنامه تنها به بازوان ستبر و قوی نیست، بلکه در اندیشه، آزادگی و نیکی است که در سرشت پهلوانان و شهریاران وجود دارد. آنچه در شاهنامه مایه سرافرازی و شکوه ایران است، نه زور بازو و جنگ و پهلوانی، بلکه آزادگی، مهرورزی، خردمندی، دانش پژوهی، راستی و مکارم اخلاقی است، از این جهت میتوان گفت شاهنامه در میان تمام حماسههای جهان متفاوت است و بزرگترین حماسه اخلاق جهان است. در هیچ حماسه ای در جهان نکات اخلاقی اینگونه در محور و معیار قرار نگرفته و کمتر نکته اخلاقی و حکمت و انسانیت است که در شاهنامه از آن سخن گفته نشده و به نوعی ستایش نشده باشد.
داستانها در شاهنامه در خدمت اخلاق و حکمتاند و راه رسیدن به قلههای متعالی و آرمانهای انسانی را برای انسانها بازگو میکنند:
بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
همان گنج و دینار و کاخ بلند
نخواهد بُدن مر تو را سودمند
فریدون فرخ فرشته نبود
ز عود و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
دیگر شاعری که در ادب فارسی به سرایش اشعار تعلیمی و اخلاقی شهرت داشته سعدی است. سعدی، بهویژه در بوستان به بیان فضیلتهای اساسی انسانی پرداخته است و در باب دوم بوستان را احسان نام گذاشته که به مفهوم مهربانی بسیار نزدیک است:
بنیآدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
اگر سعدی از خشونت و جنگ و تیغ و سنان میگفت هرگز چنین شهرت و البته بقایی نمییافت. در جایجای آثار سعدی از گلستان و بوستان و دیوان اشعار تا مجالس پنجگانه، عواطف انسانی و همدلی و پیوستگی افراد بشر جلوهگر است.
مولانا جلالالدین بلخی نیز در جای جای ابیاتش به اخلاق و مهرورزی اشاره و توصیه کرده است:
خواجه چرا کردهای روی تو بر ما ترش
زین شکرستان برو هست کس این جا ترش
در شکرستان دل قند بود هم خجل
تو ز کجا آمدی ابرو و سیما ترش
بر فلک آن طوطیان جمله شکر میخورند
گر نپری بر فلک منگر بالا ترش
رستم میدان فکر پیش عروسان بکر
هیچ بود در وصال وقت تماشا ترش
هر کی خورد می صبوح روز بود شیرگیر
هر کی خورد دوغ هست امشب و فردا ترش
مؤمن و ایمان و دین ذوق و حلاوت بود
باادب باش که سرمشق جوانان ادب است
آیه آیه همه جا سوره ی قرآب ادب است
بیادب میشود از فیض الهی محروم
خویش رامیکند ازجهل و شقاوت معدوم
همچنین انساندوستی و مهرورزی نسبت به همه آدمیان، فارغ از هرگونه وابستگی ملی، قومی، نژادی و دینی از ویژگیهای بارز اندیشههای خواجه شیراز است.
در زیر به نمونههایی از ابیات مهرورزانه و اخلاقمدارانه حافظ اشاره میکنیم:
درویش نمیپرسی و ترسم که نباشد/ اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
نگه کردن به درویشان منافی بزرگی نیست/ سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
دایم گل این بستان شاداب نمیماند/ دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون/ نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
نظر شما