موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر در آیین گشایش نمایشگاه و روایتگری «اشغال ایران، فرجام دیکتاتور» گفت: در دوره سلطنت رضاخان، ۴۴ هزار سند ملکی توسط او غصب شد، به طوری که ۷ کیلومتر قبل و بعد از گرگان متعلق به او بود و مازندران به چراگاه رضاخان شهرت یافت!
این نمایشگاه عصر روز یکشنبه 27 شهریور با حضور موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، محمدرضا ورزی، دبیر شورای راهبردی مجموعه سعدآباد و جمعی از پژوهشگران تاریخ و علاقهمندان به تاریخ معاصر افتتاح شد و تا پنجشنبه 31 شهریور برپاست.
در این رویداد علاوه بر نمایش عکسهایی از دهه 1320، وقایع آن روزگار توسط توسط اساتیدی همچون خسرو معتضد و محمدمهدی عبدخدایی و پژوهشگرانی از جمله رضا حجت، جواد عربانی، مصطفی جوان، حسین مولایی و محمود ذکاوت روایتگری میشود.
موسی حقانی در افتتاحیه این نمایشگاه گفت: نمایشگاه «اشغال ایران، فرجام دیکتاتور» پیرامون اشغال ایران و تبعید رضاخان از ایران و جانشینی محمدرضا با اشاره انگلیس و موافقت روسها است؛ این سومین همکاری پژوهشکده تاریخ معاصر با مجموعه سعدآباد است و انشاءالله این همکاری در وقایع تاریخی و مهم دیگر همچون ۱۳ آبان، ۲۲ بهمن و سوم اسفند تداوم پیدا کند.
وی با طرح این پرسش که اگر رضاخان و ارتش در برابر اشغال ایران تسلیم شدند، چرا مردم و روحانیت کاری نکردند، ادامه داد: این موضوع نیاز به واکاوی دارد؛ اینکه چطور ایران در کمتر از چهار روز تسلیم شد، هیچگونه مقاومت نظامی صورت نگرفت و مردم هم کاری نکردند، به طوری که آمریکاییها به تمسخر از این جنگ با نام «جنگ ۸۰ ساعته» یاد میکنند!
رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر افزود: گزارشها و روایتهایی که از شاهدان عینی در آن موقع ارایه شده است؛ مبنی بر این است که سربازان ارتش بدون لباس فرم و با وضع اسفباری در جادهها و بیابانها دیده میشدند و از پادگان مرخص شده بودند و نیروهای اشغالگر، پادگانها را مجبور به تخلیه کرده بودند. افسران ارتش که باید در این شرایط بحرانی، حافظ جان مردم و امنیت کشور باشند، خودشان از انبارهای پادگانها سرقت میکردند و اوضاع بسیار نابسامان بود.
وی به نقل از عباسقلی گلشائیان از جلسهای که فرماندهان نظامی با رضاخان داشتند؛ بیان کرد: پس از اطلاع رضاخان از اشغال مناطقی از کشور، بدون اینکه تفکر ملی داشته باشد، تنها نگران زمینهای شخصی خود بود! انگلیسیها که در طول 16 سال سلطنت رضاخان همواره از او حمایت کرده بودند، چند روز قبل از اشغال ایران، سلسله افشاگریها و سخنرانیهایی انجام دادند که در یکی از آنها از رضاخان به عنوان «پادشاه بادمجانفروش» نام بردند. با توجه به اسناد موجود میتوان گفت رضاخان با غصب زمینهای مردم و بیگاری گرفتن از آنها به تجارت پرتقال، یونجه، کدو و ... میپرداخت. ۴۴ هزار سند ملکی و شکایت به نام رضاخان از آن دوره وجود دارد ـ از جمله همین سعدآباد ـ که در هیچ حکومتی دیده نمیشود و بیسابقه است.
مردم از سقوط رضاخان خوشحال بودند، بنابراین مقاومت نکردند
حقانی گفت: در طول دوران حکومت رضاخان بر ایران، سرنگونی او، تغییری بود که مردم خودشان میخواستند انجام دهند ولی توانش را نداشتند؛ بنابراین در شهریور ۱۳۲۰ مقاومتی نکردند و از اخراج او خوشحال بودند. در طول مدت حکومت رضاخان و به دستور انگلیس، سرکوب گسترده ایلات و عشایر صورت گرفت؛ کشتار گسترده دامها و اینکه اکثر عشایر یا زندانی شدند و یا به مهاجرت اجباری محکوم شدند. با این تفاسیر، نه مردم نه ایلات عشایر و نه روحانیت هیچ کدام در این رویداد از رضاخان حمایت نکردند و ایران به راحتی اشغال شد.
رئیس پژوهشکده تاریخ گفت: در طول این مدت در تمامی عرصههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و نظامی کشور دچار تغییرات گسترده میشود. از دید رضاخان، سیرتاً و صورتاً ملت ایران باید اروپایی میشدند؛ مثل تعییر پوشاک آقایان و کشف حجاب بانوان. ایرانیها حتی اختیار نوع پوشش خود را نداشتند. از لحاظ سیاسی در این دوره یک سرکوب و خفقان گسترده وجود داشت و روزگار مردم و احزاب و روزنامههای سیاسی تاریک و ناخوشایند بود. روزنامهها در آن زمان برچیده شد و حتی احزاب مجوز فعالیت نداشتند. تا جایی که وقتی رضاخان رفت، روزنامه اطلاعات تیتر زد: بعد از این کنار صندوق پست مأمور تفتیش نداریم! در بسیاری از موارد چیزی به مجلس ارجاع نمیشد، مخصوصاً موضوع بودجه که یکی از وظایف مهم مجلس است. رضاخان مجلس شورای ملی را «طویله» خطاب میکرد و عملاً مجلس اختیاری نداشت.
حقانی ادامه داد: به ادعای رضاخان ارتش در آن زمان بسیار قوی بود ولی تبلیغات و بزرگنمایی در این مورد انجام شده بود که با واقعیت انطباق نداشت. همچنین از لحاظ لجستیک و تجهیزات، ارتش عقبمانده بود، به همین دلیل بیشتر از ۸۰ ساعت نتوانست مقاومت کند. ملتی هم که دو دهه سرکوب شده و اموالش به یغما رفته بود؛ وقتی رضاخان رفت در خیابانها به جای مقاومت، شادی کردند. روحانیت و احزاب هم به دلیل سرکوب شدن کاری نکردند، چون از سر راه برداشته شده بودند. ۳۰۰ نفر کل نفرات حوزه علمیه در آن زمان بودند که دائماً توسط رضاخان اذیت میشدند. بنابراین اتفاق شهریور ۱۳۲۰ کاملاً قابل پیشبینی بود و برای اولین بار کل ایران بدون هیچ گونه مقاومتی تسلیم شد.
این استاد تاریخ در پایان اظهار داشت: خروج رضاخان با همکاری انگلیسها صورت گرفت و روسها هم به دلیل مخالفت رضاخان با کمونیسم در پی انتقام از او بودند. در نهایت هم فرزند رضاخان بعد از کودتای ۲۸ مرداد به سرنوشت پدر دچار و تاریخ تکرار شد.
نظر شما