سفرنامه «عمود 1400» را از چندمین سفرتان به اربعین حسینی نوشتید؟
من دو بار به سفر اربعین رفتهام و این سفرنامه از سفر اولم نوشته شده است. به محض برگشتن هم ظرف کمتر از 6 ماه آن را نوشتم. ناشر گفت چرا عکس نگرفتهای و کتاب بدون تصویر است؛ پس تا کارهای چاپ اثر انجام شود سفر دوم را رفتم و تصاویری هم از عمود 1400 گرفتم که نقطهای سر پیچ است و به حرم حضرت عباس علیهالسلام مشرف میشود.
چرا عمود 1400؟
یکی اینکه اولین نقطهای است که حرم حضرت عباس دیده میشود و دوم اینکه به هرحال 1400 سال است که زوار این مسیر را برای زیارت حضرت سیدالشهدا میپیمایند و 1400 به صدر اسلام برمیگردد و سال 1400 هم که ما در آن قرار گرفتهایم. تقارن همه اینها از دلایل من و مکمل این نامگذاری بودهاند.
پیادهروی اربعین سنوسال زیادی ندارد؛ اما به سرعت در سطح جهان پررنگ شد. به نظر شما دلیلش چیست؟
قیام امام حسین علیهالسلام کهنه نمیشود و هر زمانی که بگذرد عطش شیعیان و همه مسلمانان و آزادگان دنیا یعنی همه ادبیات و مذاهب که به امام حسین علاقه دارند و برای قیام عاشورا و کربلا احترام قائلاند بیشتر و بیشتر میشود. این گرایش و علاقه رو به فزونی است. هرچه زمان میگذرد عین قالی کرمان که پا بخورد و زمان بگذرد ارزشش بیشتر میشود، بر ارزش و محبوبیت این مساله هم افزوده میشود. این خاصیت خون سیدالشهداست که در آن همهچیز وجود دارد؛ دینداری، آزادگی، جوانمردی و غیره. در طول تاریخ امروز و فردا و آیندگان این اثر را دارد و خواهد داشت.
نگارش سفرنامه از اربعین ثبت این رویداد در تاریخ است و بهطور کل، سفرنامهها مستندات تاریخی هستند و ماندگار میشوند. با توجه به این جنبه، بهتر است یک فرم نوشتن را پیش بگیریم یا میتوان به سبکهای مختلف و حتی ادبیتر نوشت؟
قطعا باید به اشکال، روشها و قلمهای مختلف نوشته شود. نباید هیچ محدودیتی قائل بود. فرمت سفرنامه، فرمتی است که دست نویسنده برای نوشتن باز است. مشکلی ندارد که نویسنده به هر شکلی که میخواهد بنویسد. شاید در قالبهای ادبی دیگر تنگناهایی باشد؛ ولی در سفرنامه راحتی زیادی برای نویسنده وجود دارد و جای مانور زیادی دارد. ضمن اینکه سفرنامههایی که با نثر ادبی نوشته میشوند و از ادبیات بهره گرفتهاند ماندگارتر خواهند بود. من نیز تا حدی که توانستم تلاش کردم در «عمود 1400» این اتفاق بیفتد؛ به ادبیات توجه زیادی داشتم و هرجایی که شد گریزی به آن زدم و از نثرهای ادبیای که میدانستم برای سفرنامه مناسباند استفاده کردم.
دلیل اینکه به سفرنامه اربعین بیشتر پرداخته شده است صرفا بر این اساس که دست نویسنده باز است یا اینکه فکر میکنند سوژههای داستانی اربعینی کمتر است؟
سوژهها که بسیارند و فقط به این بستگی دارد که نگاه نویسنده چهقدر جزئینگر و ذهن ایدهیابش چهقدر فعال باشد و چه تعداد ایده در این سفر برایش اتفاق بیفتد. ایده که بیاید نویسنده میتواند آن را در قالبهای ادبی متنوع کار کند؛ مثل رمان، نمایشنامه، فیلمنامه و غیره ولی ارزشمندترینش رمان است که نویسنده میتواند ایدهاش را در آن سال یا سالهای بعد بنویسد؛ ولی او باید پا به این عرصه بگذارد؛ یعنی فضا را ببیند، در پیادهروی حضور داشته باشد، بین جماعت باشد و حسهای مردم را بگیرد. همه اتفاقی که میتواند بیفتد در تعامل با زائرین است که از ملیتهای مختلف در این پیادهروی حضور دارند. نویسنده در حضور بین این جماعات میتواند ایدههای خود را به دست بیاورد و سر فرصت بنشیند و بنویسد؛ چه در قالب سفرنامه یا قالبهای دیگر ادبی مثل رمان که جایگاه متفاوتی دارد. من برای آینده طرح رمان هم درباره اربعین دارم و کارم با این موضوع به سفرنامه «عمود 1400» ختم نمیشود.
پس شما هم در پیادهروی اربعین با سوژههای داستانی مواجه شدید؟
بله، ایدههایی در ذهنم شکل گرفت و طرحهایی را نوشتم؛ حالا اگر فرصت دست دهد و سعادتی باشد، در آینده خواهم نوشت.
پیادهروی اربعین رویداد حالِ حاضر است و مردمی که در آن حضور پیدا میکنند انسانهای معاصرند. به این دلیل سوژههای داستانی اربعین میتوانند قابل لمستر برای مخاطب امروز باشند؛ اما بعضی نویسندگان ترجیح میدهند به تاریخ گذشته ربطش دهند و تاریخی بنویسند. نظر شما چیست؟
نویسنده نباید محدود باشد؛ باید ذهنش خیلی فراخ باشد. داستان اربعینی میتواند تلفیقی از همه اینها باشد؛ یعنی میتواند گریزی به 1400 سال قبل و صحرای کربلا بزند یا از امروز بنویسد. بستگی به این دارد که فرمت کار نویسنده چه باشد و چه طرحی را انتخاب کند و از چه زاویهای به موضوع نزدیک شود. نویسنده نباید دستش بسته باشد و حتما باید ذهنش را باز کند و خودش را محدود نکند. تلفیق همه اینها میتواند خیلی به بهتر شدن اثر کمک کند.
سوژه خودتان تلفیقی است یا مدرن؟
بستگی به طرحم دارد؛ اما یکی مدرن است و دیگری تلفیقی.
باتوجه به نکته شما که گفتید سوژههای اربعینی بسیار است؛ اما میبینیم داستانهای اربعینی کمی نوشته شده است. همانطور که ادبیات عاشورایی کمی برای مخاطب بزرگسال داریم. چرا به آن شدت و حدت کار نکردهایم؟
اربعین رویدادی جهانی است؛ اما ما کم کار کردهایم؛ چون سطحینگری زیاد است و اصلا به دنبال ادبیات و ماندگاری برای آینده نیستند. متولیان فرهنگی دنبال چیزی هستند که سریع خودش را نشان دهد و بگویند ما این کار را کردهایم. به این دلیل کار اساسی در ادبیات دینی و اربعینی و حمایت از نویسندهها انجام نمیشود تا اثر ماندگار خلق کنند. آنها قائل به این نیستند که کار ارزشمند عمیق و ماندگار اربعینی انجام دهند؛ دنبال این هستند که کاری کنند که در آمارها ارائه شود و به چشم بیاید. نمیتوانیم امیدوار باشیم که کارهای شاخص و ماندگاری در موضوع ادبیات دینی، عاشورایی و بهخصوص اربعین تولید شود؛ مگر اینکه نویسندهای از روی عشق، علاقه و اخلاص و باتوجه به اینکه مشکلات دیگر مانند مسائل مالی نداشته باشد، کاری دلی انجام دهد و از خودش به جای بگذارد که ممکن است فاخر هم شود. البته این خیلی سخت اتفاق میافتد؛ چون بیشتر نویسندگان ما گرفتارند و مهم است که زندگیشان بگذرد. امیدی نیست که کارهای خیلی شاخصی توسط نویسندگان خلق شود؛ چراکه چنین تفکری وجود ندارد. ناشران خصوصی به این موضوع رغبتی ندارند و استقبال نمیکنند و متولیانی که باید حمایت کنند تا آنجا که اطلاع دارم این کار را انجام ندادهاند و نمیدهند. بنابراین نمیشود انتظار خلق اثر شاخصی هم داشته باشیم.
حرکتهایی دیده میشود که گروهی از نویسندگان را به اربعین میفرستند تا روایت و سفرنامه بنویسند. میتواند مفید باشد؟
این فقط شروع اولیه است که بروند فضا را ببینند و حس بگیرند. در همین حدش خوب است؛ ولی بعدش چه؟ بعدش اتفاقی نمیافتد، پس مفید نیست. بعدش باید بیایند قرارداد خوبی با نویسنده ببندند و پیشپرداخت خوبی به او بدهند. از موضوع حمایت عملی کنند و ادامهدار هم باشد. اینها اتفاق نمیافتد. شروع خوب است؛ ولی ادامهدادنش مهمتر است. اینکه کارها به نتیجه نمیرسند غمانگیز است و جای شکوه دارد. اگر استمرار داشته باشد میتوان امیدوار بود که از بین 20، 30 تا کار که حمایت میشود بالاخره یکی بیرون میآید که چشمگیر باشد و ماندگار شود ولی با این رویه، این اتفاق نخواهد افتاد.
به اثرتان برگردیم؛ نثر سفرنامه «عمود 1400» به گونهای است که مخاطبان بهویژه سفراولیها آن را مفید میدانند و از آن اطلاعات خوبی برای سفرشان به دست میآورند. کتاب را با این نیت نوشتید یا چون خودتان هم سفراولی بودید بهطور معمول نثر به این سمت رفت؟
به همه اینها توجه داشتم؛ جغرافیای مسیر را کاملا و به دقت شرح دادهام؛ هم مسیر پیادهروی نجف تا کربلا را و هم ابتدا از مرز مهران که راه افتادم. هر فصل را نامگذاری کردهام؛ طریق سفر، طریق کربلا، طریق عمود 1400 و غیره. هر بخش توصیفات جغرافیایی دارد و به آن توجه داشتم؛ برای اینکه مخاطبی که سفر نرفته است وقتی این کار را مطالعه میکند انگار به این سفر رفته است. در بازخوردهایی که داشتم به این اذعان کردهاند و آن افرادی هم که بار چندم میروند هم انگار با نگاه و نگرش دیگری این سفر را انجام دادهاند. ضمن اینکه به هرحال احساسات خودم را در اثر گفتهام و هرجا که لزومی داشته است تفسیر کردهام. اگر جا داشته است گریزی به مسائل و تاریخ زدهام و تلاش کردم از همه ظرفیتهای سفرنامه استفاده کنم که این کار جذاب شود و خداراشکر بازخوردهایی که داشتم این احساس رضایت را به دنبال داشت و اتفاقهایی که انتظار داشتم بعد از انتشار اثر بیفتد، افتادند.
کتاب صوتی هم از این سفرنامه تولید شده است؟
بله، نسخه کاغذی کتاب که اصلا در بازار نیست؛ چون قرار است ناشر عوض شود. هنوز ناشری که بتوانم به او اعتماد کنم پیدا نشده است که نشر کاغذی این کتاب را برعهده بگیرد. اکنون فقط نسخه الکترونیک و صوتی کتاب موجود است؛ نشر احیا، نسخه کاغذی کتاب را منتشر کرده بود و حالا دیگر منتشر نمیکند. از طرف دیگر حمایت چندانی هم از آثار حوزه اربعین جز در روزهای خاص آن نمیشود و متاسفانه بسیاری از متولیان فرهنگی واقعا از آثار حمایتی نمیکنند و نویسنده از نوشتن اثر عاشورایی پشیمان میشود. سفرنامه من چندین سال است که ناشر ندارد و نسخه کاغذیاش در بازار نیست. اول نشر جام جم میخواست منتشر کند که سر باز زد و بعد با نشر احیا رایزنی کردیم که دوباره منتشر کند؛ ولی گفتند چاپ نمیکنیم. در حق این کتاب که بازخورد خوبی هم گرفت جفا و بیمهری شد. ناشر خصوصی استقبال نمیکند و ناشران دولتی هم که بودجه دارند قدمی برنمیدارند و نویسندهها همیشه از این قضیه ناراحت و اندوهگین هستند و دلسرد میشوند.
نظر شما