بررسی فجایع سینما رکس آبادان و مسجد جامع کرمان
«خروج ممنوع» با عنوان فرعی «بررسی فجایع سینما رکس آبادان و مسجد جامع کرمان»
پدیدآور: لیلا اشرفی
ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
سال نشر:1387
لیلا اشرفی در کتاب «خروج ممنوع» به «بررسی فجایع سینما رکس آبادان و مسجد جامع کرمان» پرداخت. در این کتاب آمده است؛ آتش زدن سینما رکس آبادان و دیگری، ضرب و جرح مردم در مقدسترین مکان کرمان: «مسجد جامع کرمان»، دو واقعه موثر بر پیروزی انقلاب را میتوان در فاصلهی زمانی اندک میان اتفاق افتادن این فجایع تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و ظهور و بروز آنها در شعارهای مردم علیه رژیم، در ماههای بعد جستجو کرد. کتاب «خروج ممنوع» بر آن است تا در قالبی شبه داستانی و شیوا، به بررسی این فجایع تاریخی برای جوانان بپردازد. علت بررسی توأمان این دو واقعه در یک مجلد، به جز وقوع تقریباً همزمان آنها که نقشی تسریعکننده در پیروزی انقلاب دارند، آن است که در تظاهرات مردمی متعاقب این وقایع، برای اولین بار، عامل جنایت، عمال شاهنشاهی خوانده شده و شعار «مرگ بر شاه» در میان مردم طنینانداز شد؛ دیگر اینکه خواننده بعد از مطالعه کتاب پی میبرد که هر دو حادثه در مکانهایی رخ داد که جمعیت زیادی از مردم در آنجا حضور داشتند و ماموران مانع از خروج مردم شدند، در نتیجه فاجعهها اتفاق افتاد. عنوان «خروج ممنوع» برگرفته از این نکته است. تأثیر این دو واقعه بر پیروزی انقلاب را میتوان در فاصله زمانی اندک میان اتفاق افتادن این فجایع تا 22 بهمن 1357 و ظهور و بروز آنها در شعارهای مردم علیه رژیم، در ماههای بعد جستجو کرد. در آتشسوزی سینما رکس آبادان، انقلابیون، ساواک را متهم کردند و امام خمینی(ره) واقعه سینما رکس را «شاهکار بزرگ شاه برای بدنام کردن انقلاب» خواند.
«سینما رکس» تلاشی برای شفاف شدن ابعاد یک فاجعه است
سینما رکس با عنوان فرعی (شرح تحلیل فاجعه سینما رکس آبادان)
ناشرمولف: حمیدرضا رئوفی سال نشر:1397
سید حمیدرضا رئوفی مولف کتاب «سینما رکس» در تاریخ یکم دی ماه 1397 در گفتوگویی در مورد کتاب «سینما رکس» با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: این کتاب تلاشی است برای شفاف شدن ابعاد یک فاجعه. متاسفانه دیگر اثری از سینما رکس و پاساژ رکس باقی نمانده است. پاساژ جدیدی در یک طبقه به جای آن ساخته شده و کاسبها در این پاساژ مشغول به کار هستند. تنها یادمانی که از سینما باقی مانده است صفحات فلزی مستطیل شکلی به ارتفاع دو و نیم متر است که روی پنج پله قرار گرفته و در کوچه پشت سینما استقرار پیدا کرده است. این یادبود هم سی و چند سال پس از حادثه درست شده است. شاید بهتر این بود که سینما رکس حتی به همان صورت مخروبه به صورت موزه حفظ شود تا یاد این جنایت همیشه پیش چشم مردم باشد.
در گزارش سال 1397 در مورد کتاب سینما رکس آمده است: «سید حمیدرضا رئوفی که اهل آبادان است و دغدغه شفافسازی این فاجعه را داشت، کتاب سینما رکس را منتشر کرده است و در آن با گردآوری اسناد مرتبط با این فاجعه و نیز گفتوگوهایی با شاهدان عینی تلاش کرده است زمینه را برای قضاوت مخاطبان درباره ماجرای سینما رکس آبادان فراهم سازد. از رئوفی درباره انگیزهاش برای انتشار چنین کتاب «سینما رکس» پرسیدیم. وی در پاسخ گفت: «آتشسوزی سینما رکس آبادان یکی از وقایع تاریخی این مملکت است و روشن شدن جوانب این فاجعه در حقیقت روشنسازی بخشی از تاریخ کشور و جامعه بشری است. ضمن آنکه من در آبادان زاده شدهام و طبعاً به حل شدن این معما علاقهمند بودهام. این شد که به دنبال نوشتن درباره فاجعه سینما رکس رفتم.»
او همچنین درباره روند تحقیقاتی خود چنین گفت: «بخشی از این روند نه به منظور تحقیقات بلکه از این جهت بوده که خود من نیز از اهالی این شهر بودهام و به صورت خودکار در روند این تحقیق قرار گرفتم و در نهایت تحقیقات من منجر به نوشتن این کتاب شد. در این کتاب علاوه بر نقل مستقیم اعترافات متهمان در دادگاه، پژوهشهای میدانی در مورد حادثه، شهادت کارشناسان فنی که در صحنه حادثه حاضر شده بودند، اظهارات مقامات شهربانی آبادان در زمان حادثه و پس از آن، اخبار روزنامهها و مشخصات قربانیان سینما رکس که از قبرستان آبادان تهیه شده است از جمله اطلاعاتی است که من در کتاب جمع کردهام.»
سید حمیدرضا رئوفی در مورد نحوه جمعآوری اسناد تاکید کرد؛ «آنچه که از اسناد دولتی در کتاب آمده است به دادگاهی مربوط میشود که در شهریور ماه سال 1359 در سینما نفت آبادان برگزار شده است.» وی در ادامه گفت؛ «منظورم از تحلیلی که در مورد فاجعه سینما رکس در زیرعنوان کتاب آوردهام از اساس این بوده که به حل معماهای این فاجعه کمک کنم. کاری که من کردهام این بوده که اسناد و روایتهای مختلفی که گاهی با همدیگر در تضاد بودهاند در کنار هم در کتاب ارائه بدهم و در نهایت قضاوت را به خواننده بسپارم تا خود بر مبنای اسناد و با توجه به تناقضهایی که گاه در روایتها مشاهده میشود صحت و سقم سخنان را ارزیابی کند و به نتیجه برسد که چه کسی درست میگوید.»
گوشهای از تاریخ معاصر ایران
«آتشسوزی سینما رکس»
نویسنده: زهرا عزیزمحمدی
سال نشر: 1397
ناشر: به نشر(انتشارات آستان قدس رضوی)
کتاب یک روایت معتبر درباره «آتشسوزی سینما رکس» نوشته زهرا عزیزمحمدی به واقعه آتشسوزی سینما رکس در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ میپردازد. در مقدمه این کتاب آمده است: این کتاب روایـت روزهـا و سـالهایی است کـه خوب یا بد، خـوشی یا تلخ، بر مردمان و میهنمان گذشته است. گذشتهای که امروز چراغی است که راه آینده را روشن میکند شناخت گذشته و روبهرو شدن با حقیقت آن میتواند برای جوانان امروز این مرز و بوم یک راهنمای حقیقی باشد. راهنمایی که او را از میان دروغهای رسانههای مختلف به طرف حقیقت هدایت کند. کتاب «آتشسوزی سینما رکس» یکی از کتابهایی است که خواننده را با گوشهای از تاریخ معاصر ایران آشنا میکند. اين مجموعه بازخواني روايت اشخاص، وقايع و اماکن ويژه و مهم مرتبط با تاريخ انقلاب اسلامي است. مخاطب اصلي این کتاب قشر جوان، دانشجو و مخاطب عام است.
در بخشي از کتاب آمده است: «سالن چشم بر هم زدني گر گرفته بود. عباس لحظهاي دست ناهيد را رها نميکرد. به هر طرف ميچرخيدند شعلههاي آتش به طرفشان زبانه ميکشيد. فقط همراه بقيه اين طرف و آن طرف ميدويدند. باور نميکردند در همان چند دقيقه اول، تماشاگران پشت صندليهاي جلويي بدون اينکه فرصت بلند شدن داشته باشند خفه شده باشند. فکرشان کار نميکرد. عباس ناگهان فرياد زد: «در سي ريالي»! و همينطور که سرفه ميکرد و دست ناهيد را ميکشيد به سمت در دويد. همه به طرف در هجوم بردند…»
شش گزارش درباره آدمسوزی در سینما رکس آبادان
سینما جهنم
نویسنده: کریم نیکومنظر
ناشر: چشمه
سال نشر: 1399
کتاب «سینما جهنم» در سه بخش کابوسها، روایتها و ضمائم به شرح فاجعه سینما رکس پرداخته است. در بخشی از کتاب «سینما جهنم» آمده است: «یک ساعت قبل از اینکه بوی کباب در شهر بپیچد، توی سینما هم همه چیز عادی بود. سالن انتظار غُلغُله بود و بین تماشاگران همهجور آدمی به چشم میخورد. هم جوانهای عاشقپیشهای که برای نوازش همدیگر به سینما پناه آورده بودند، هم خانوادههایی که وصفِ فیلمِ تازهی مسعود کیمیایی را شنیده بودند. بعدها گفتند آن شب ۶۰۰ بلیت برای آن سکانس فروخته شده بود. سینما ۶۸۰ صندلی داشت، ولی راهروِ تنگِ آن ظرفیت این تعداد آدم را نداشت. سینمای درجهدوِ رکس تابهحال چنین استقبالی را به خود ندیده بود. آن شب هم راهرو و سالن انتظار پُر بود از جمعیت. همه منتظر بودند تا کنترلچیِ سینما درهای سالن را باز کند. سالها بعد بود که کسی به یاد آورد درِ ورودیِ سالنِ سینما بهسختی باز شد، انگار سرایدارِ سینما کلیدِ اشتباهی را آورده بود و همین هم اسبابِ شوخی و خندهی چند نفری شده بود. ساعت ۸:۵۰ درهای سالن سینما باز شد و نمایش فیلم، بعد از آگهی تبلیغاتی کوکاکولا، شروع شد. تماشاگران روی صندلیهای سیریالی و چهلریالی نشسته بودند و بوی کالباسِ مارتادِلّا همهجا را گرفته بود. همه در سکوت محوِ بازی بهروز وثوقی بودند که، زیر گریمی سنگین، قهرمانِ همیشگی نبود. ۴۵ دقیقه از فیلم گذشته بود که چند نفری از سالن بیرون رفتند و برگشتند. سالن سینما خُنک بود و چند نفری در هوای خوشِ آن چُرت میزدند. سید و قدرتِ گوزنها مشغول عرقخوری بودند که کسی توی سینما فریاد زد: «سینما آتش گرفته...»
«تماشاگران بازی میکنند»/ نویسنده: زهرا عزیز محمدی /ناشر: کتاب قاف/ سال چاپ: 1395 و کتاب «قرار ما سینما رکس» /نویسنده: مهران آبادی /ناشر: مایا /سال چاپ: 1396 و «فاجعه سینما رکس» ناشر: نشر سرو وابسته به موزه دفاع مقدس
این سه کتاب از کتابهایی هستند که به شرح فاجعه سینما رکس پرداختهاند. متاسفانه این کتابها در دسترس نبود و موفق نشدیم به شرح کاملتری از آنها بپردازیم.
در پژوهشها، فیلمها و سرانجام کتابهایی به فاجعه «سینما رکس آبادان» پرداخته شد اما هیچ نتیجه قطعی در این زمینه بازگو نشده است. همه برشی از فاجعه را بیان کردهاند. در ابتدای انقلاب دادگاهی برای متهمان آن برگزار شد و عدهای در این جریان محکوم شدهاند و به مجازات رسیدهاند. اما هنوز هم از گوشه و کنار ادعاهایی درباره این واقعه به گوش میرسد که ابهاماتی را در زمینه آنچه در آن شب گرم در آبادان رخ داده است، ایجاد میکند. شاید اسناد باید در این زمینه سخن بگویند. اسنادی که شاید وجود دارند اما هنوز مورد بررسی قرار نگرفتهاند. در مجموع «فاجعه سینما رکس» برشی غمانگیز و دلخراش از تاریخ معاصر این سرزمین کهن است که عدهای را بیگناه به کام مرگ کشید.
نظر شما