او ادامه داد: روان ترکیب گری بر خلاف نظریه روان تحلیلی کلاسیک، رویکردی کل نگر است و بر تمامیت و یکپارچگی شخصیت و هویت وجودی انسان تأکید میکند و از این رهگذر میکوشد ابتدا با مورد هدف قرار دادن ناهشیار پستتر، که پایینترین سطح شخصیت انسان است، و کندوکاو در تعارضهای سرکوب شده و آسیبهای دوران اولیه زندگی، بحرانهای روحی و روانی و همانندسازیهای فرد را تشخیص دهد؛ سپس با رهاسازی فرد از این بحرانها و همانندسازیها که اغلب فرد را از تجربه «خود» اصیل و یکپارچهاش محروم میسازند، برای تحقق و شکوفایی هشیاری برترش که جایگاه فضایل انسانی است راه را میگشاید. بنابراین، در روان ترکیبگری «خود» جنبه بسیار مهمی است که برای محقق ساختن آن فرد پستیها و بلندیهای بسیاری را پشت سر مینهد. «خود» به مثابه آگاهی محض، تهی از هرگونه محتوای تجربه؛ فراتر از همه هیجانها، افکار، احساسات و حسها و در عین حال حاضر در همه آنها.
جباری با بیان اینکه یکی از اهداف اساسی روبرتو آساجیولی از پایهگذاری روان ترکیبگری، گنجاندن بُعد معنوی و روحانی انسان در فرایند روان درمان است عنوان کرد: بُعدی که در روانتحلیلی فروید مورد غفلت یا انکار قرار گرفته بود. همچنین، توجه به جوانب مثبت وجود انسان و اهتمام به شکوفایی آنها در فرایند روان درمانی و خودپروری، از انگیزههای دیگر آساجیولی برای تدوین این رویکرد بود که همین امر سبب میشود وی را از طلایهداران روانشناسی مثبت نگر و از جهتی دیگر روانشناسی انسانگرا بدانیم. علیرغم اهمیت نظری و در عین حال کاربردی روان ترکیبگری و پتانسیلهایش در حوزه رواندرمانی و خودپروری، پیش از این در ایران اهتمامی نسبت به معرفی آن نشده بود و همین امر مترجمان کتاب روان ترکیبگری را برانگیخت تا به معرفی این نظرگاه از خلال ترجمه کتاب مذکور بپردازند.
او درباره مخاطبان کتاب حاضر هم بیان کرد: مخاطبان کتاب حاضر در وهله نخست، روان درمانگران، مشاوران، بالینگران، مربیان و مددکاران اجتماعی است؛ زیرا در حوزه روان درمانگری تألیف شده است و بر نظریهها و دیدگاههای روان درمانگرانه سلف و هم عصر خود مبتنی است. لذا خواننده برای بیشترین میزان بهرهمندی از این کتاب باید در زمینه نظریه روان تحلیلگری و بعضی از مفاهیم رایج در حوزه رواندرمانی و روانشناسی آشنایی داشته باشد، اما این امر بدان معنا نیست که این کتاب، خارج از حوزه روانشناسی و رواندرمانی نمیتواند مخاطبان خود را بجوید، از آنجا که آساجیولی در همین کتاب بیان کرده است که تکنیکهای روان ترکیبگری را میتوان به عنوان خودآموز هم به کار برد، خوانندگانی که در زمینه روان درمانی و روانشناسی متخصص نیستند، اما نسبت به مفاهیم آن آگاهی دارند نیز میتوانند از این کتاب بهره ببرند؛ به خصوص که تکنیکهای روان ترکیبگری در زمینه خودپروری هم قابلیت بالایی دارند. به همین دلیل امروزه در زمینه آموزش و پرورش و در موقعیتهای سازمانی هم به کار گرفته میشوند.
جباری با تاکید بر اینکه مفاهیم و تکنیکهای روان ترکیبگری منحصر به موقعیت درمانی نیستند و باتوجه به تنوع و کاربردپذیری بسیاری که دارند میتوانند در زمینه خودپروری هم به کار گرفته شوند توضیح داد: به ویژه تکنیکهایی مانند ناهمانندسازی یا همانندسازی با خود، تمرین پرورش و تقویت اراده، انواع تجسمها و ... اینگونه تکنیکها و تمرینها میتوانند حتی به افرادی که از سلامت روانی هم برخوردار هستند کمک کنند تا به ذات اصیل و حقیقی خود نزدیکتر شده و مسیر خود را در تحقق و شکوفایی موهبتهای انسانیشان بیابند و در آن به طور مؤثر گام بردارند. هدف روان ترکیبگری در نهایت، تحقق خود است؛ یعنی رهایی یافتن از حجاب روزمرگی و برچسبهایی که به خود نسبت میدهیم یا به ما نسبت میدهند، و منکشف شدن ماهیت و جوهر اصیل انسان، و این در واقع هدفی است که هر خردمندی در پی آن میپوید، لذا روان ترکیبگری میتواند برای همه مفید باشد.
او درباره ضرورت ترجمه این کتاب بیان کرد: هدف واقعی ترجمه پر کردن خلاء است، چه علمی چه ادبی و چه در حوزههای دیگر. آنچه ترجمه یک اثر را بااهمیت میسازد صرفاً انتقال دقیق و مخلصانه اثر به زبان دیگر نیست، بلکه گزینش اثر هم نقش بسیار مهمی در اهمیت نتیجه نهایی دارد. اینکه از دهه چهل یا پنجاه رویکردی در زمینه روان درمانی و روانشناسی در غرب مطرح شده بود و همچنان کارایی دارد و در رهگذر زمان بر آن افزوده شده، پیروانی یافته و مؤسسات و انجمنهایی دارد، اما در کشور ما ذکری از آن نرفته، به نظر ما یک خلاء است. ادعایی بر اینکه این شیوه روان درمانی حلال همه مشکلات است مطرح نمیکنیم، اما لااقل میتواند در زمینههایی دست درمانگر یا مشاور را بگیرد و رهنمون وی شود، خاصه که نگاهی یکپارچه و کلنگر نسبت به انسان دارد و وضعیت وجودی او را به یک اختلال فرو نمیکاهد. چه بسا پر کردن همین خلاءهاست که میتواند افقی تازه بگشاید و راه را برای ابداع و نوآوری باز کند، البته اگر دغدغه ما در مقام متخصصان رواندرمانی و روانشناسی ابداع و نوآوری باشد نه چیز دیگر!
جباری در پایان با بیان اینکه روان ترکیبگری در حوزه روان درمانی ابداع شد، اما محدود به روان درمانی نیست و میتوان آن را به دیده یک سبک زندگی نگریست افزود: در عصری که انسان روزبه روز از خود حقیقیاش فاصله میگیرد و به سوی زندگی مصرفی و تهی از خودآگاهی گام برمیدارد و مؤسسات تجاری، فرهنگی، جناحی و به ظاهر هنریِ حرصآمیز و سودپیشه تمام تلاش خود را بر دامن زدن بر این فاصله صرف میکنند، تا از وی طعمه سهل الوصولی برای مقاصد خود بسازند، نیاز به خودآگاهی و مصالحه با خود بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
او یادآور شد: البته باید گفت روان ترکیبگری راه همواری برای نیل به خودآگاهی و خودبودگی نیست و رسیدن به مقصد تابع نظم و انظباط خاصی است که رهرو عنای آن را بر خود هموار میکند. مهم این است که بخواهیم به خود نزدیک شویم، به سوی خود گام برداریم، و سرانجام خود شویم؛ آنگاه است که ارزش والای خود را در مییابیم و خود را به هیچ چیز دیگر تنزل نمیدهیم چراکه به یقین میرسیم که «من کالایی نیستم که دست به دست شود. من «من» هستم.» ادعایی نیست که روان ترکیبگری تنها راه رسیدن به «من» است؛ راهها بسیار است، اما روان ترکیبگری یکی از همین راههاست که میکوشد ما را به سوی تحقق«من» یا «خود» اصیل رهنمون شود تا «من هستندگی» ما سرچشمه عشق حقیقی به خود، زندگی و دیگری باشد.
نظر شما