کتابشناسی را دانشی میدانند که پیشینهای به درازای 2500 سال دارد و در طول تاریخ و پیشرفت دانش بشری تکامل یافته است.
اهمیّت و نقش کتابشناسی در هموار کردن راه پژوهشگران و محقّقان برای بررسی و تدوین موضوعات بر هیچ کس پوشیده نیست. کتابشناسی در حقیقت برداشتن و پشت سر گذاشتن دشوارترین مرحله پژوهش، یعنی آگاهی از کتابها و مقالات در زمینه موضوعی واحد است.
هدف از کتابشناسی چیست؟ کتابشناسی را دانشی میدانند که پیشینهای به درازای 2500 سال دارد و در طول تاریخ و پیشرفت دانش بشری تکامل یافته است. در تقسیم بندی کتاب های مرجع، کتابشناسی را جز دسته دوم منابعی می دانند که نقش واسطه را دارد. سال ها پیش ساموئل جانسون، محقق و فرهنگنويس انگليسى گفته بود:
«دانش بر دو قسم است: یا موضوعی را می دانیم و یا می دانیم در کجا می توانیم اطلاعاتی درباره آن بیابیم. وقتی ما راجع به موضوعی می خواهیم تحقیق کنیم، نخستین کاری که باید انجام دهیم آن است که بدانیم چه کتابهایی در آن موضوع بحث میکند.»
دانشمندان، کتاب شناسیها را از نظر هدف به دو دسته تحلیلی که برای متخصّصان سودمند است و توصیفی که بهترین ابزار برای تحقیق در موضوع خاصّی است، تقسیم می کنند و از نظر موضوعی به دو دسته عمومی و اختصاصی تقسیم می کنند که در بحث اختصاصی به کتاب هایی اطلاق می شود که ویژه موضوع، فرد یا حوزۀ معینی بوده و اغلب، ابزار کار پژوهشگران است.
یکی از این دسته آثار، کتابشناسی انفرادی (پدیدآور، مؤلّف یا مشاهیر) است که بنا به تعریف: «فهرستی است از کتاب ها و مقالات و به طور کلّی آثار یک نویسنده یا آنچه درباره آن نوشته اند، که گاهی توسّط خود مؤلّف و گاه توسّط دیگران گردآوری میشود.»مانند کتابشناسی مولوی.حافظ، ابوریحان بیرونی.
از اینرو میتوان میگفت در این عصر و زمانۀ فراوانی آثار و منابع، بدون در دست داشتن یک کتابشناسی بسامان ، به روز و کارآمد، نمی توان ادّعا کرد که کاری کامل و جامع صورت گرفته است. بهویژه در زمینۀ مشاهیر و نام آوران که در هر کتاب، نشریه، سخنرانی، می توان درباره آنان چیزی جست و دید و خواند.
یکی از محققان، والاترین هدف کتابشناسی را چنین بر می شمارد:
1- «شناسایی مطالعات و تحقیقاتی که تا زمان تدوین هر کتابنامه یا تا زمان شروع هر تحقیق صورت گرفته است.
2- واسطه، محمل، و ابزار انتقال اطّلاعات دربارۀ یک موضوع.
3- تصمیم و گسترش ابعاد مطالعاتی که در حال حاضر و در آینده صورت خواهد گرفت.»
مختصر آنکه با رشد بیش از پیش دانش و چاپ کتابهای فراوان در زمینههای گوناگون که اندوختۀ برخی از کتابخانههای گیتی را اکنون به فزونتر از 20 میلیون عنوان رسانده است، بایستگی گردآوری و تدوین کتابهای راهنمایی که به گونۀ واسطه راه دسترسی شتابناکتر و آسانتر پژوهشگران را به کتابها و نشریّات فراهم کند، بیش از پیش احساس میشود.
بیش از یک سده است که دیگر از شیوههای جستجوی فردی در منابع موجود کاسته شده و اکنون زمان در همکرد آگاهیهای گردآوری شده است؛ یعنی سامان دادن یک کتابشناسی بر پایۀ کتابشناسیها و مقالهشناسیهای کنونی، بهویژه اکنون که پایگاههای مجازی و درگاههای اینترنتی نیز به گروه منابع مرجع پیوستهاند.
اهميت كتابشناسى
در اهميت كتابشناسى همين بس كه بدون آن هيچ پژوهشى به طور كامل به سامان نمىرسد. براى مثال هر گاه خواسته باشيم درباره زندگى و آثار يك سخنور سده دهم (مانند وحشى بافقى) تحقيقى جامع و وافى بنماييم، اگر ندانيم در چه كتاب ها و نشرياتى مىتوانيم در اين باره مطلب يا شرحى بجوييم، بىگمان وقت و نيرويمان را هدر دادهايم. روزها و گاه سال ها وقت خواهد برد تا تمامى نشريات و كتاب هاى ادبى و تاريخى را از ديده بگذرانيم و مطلب مورد نظر را بيابيم. در حالى كه تنها با مراجعه به چند كتاب، همچون فهرست مقالات فارسى (در چهار جلد تأليف ايرج افشار) و فرهنگ سخنوران (عبدالرسول خيامپور) مىتوان سريعتر و آسانتر به خواسته رسيد.
در زبان لاتين جملهاى مشهور است كه گفته شده است: «كسى كه مىداند علمى در كجا يافت مىشود به آن كسى كه عالم آن است نزديك مىشود.»
ضرورت كتابشناسى
«كتابشناسى و فهرست راهنما از ابزار مهم تحقيق و كليد پژوهش علمى است. در سال هاى اخير با اينكه تدوين و چاپ كتابشناسي هاى موضوعى در ايران رايج شده است، امّا هنوز براى مجلات و نشريات ادوارى فهرستهاى مدوّن وجود ندارد و اين كمبود با توجه به حجم عظيم انتشارات زمانى آسان و از نظر صرف وقت مقرون به صرفه مىشود كه بتوان عناوين مقالات و رؤوس مطالب آن ها را استخراج و با نظمى الفبايى مرتب كرد. تورّق همه شمارههاى يك نشريه براى دستيابى به مطالبى خاص براى علاقهمندان و خوانندگان عادى شاق و براى پژوهشگران بس وقتگير است و فهرست جامع بهترين وسيله در دسترس است كه مىتواند آن را در اين راه يار ى كند.»
اين نكته نيز درخور گفتن است كه همان اهميتى كه كتابشناسى دارد، كتابشناس نيز دارد؛ چنان كه آمده است: «كتابشناس كسى است بداند در [هر] علم بخصوصى چه كتاب هايى موجود است و چه كتابهايى انتشار يافته، و از چه منابع مآخذى مىتوان درباره آن علم كسب اطلاع كرد.»
اينك با توجه به اهميت كتابشناسى بايد بنگريم كه كتابشناسي ها در اجتماع به درد چه گروه از مردم خواهد خورد. بنا به نظر دكتر محسن صبا اهم گروه هاى كه مىتوانند در اين مسأله ذىنفع باشند، بدين قرار هستند:
1- دانشمندان و پژوهندگان، كه جوياى آگاهى از دانستهها و تحقيقات جديد هستند.
2- كتابداران، كه پاسخگوى تشنگان دانش و فرهنگند.
3- دوستداران كتاب، كه در پى غنى ساختن مجموعههاى خويشند.
4- كتابفروشان، كه با آگاهى از كتابهاى پرخواننده و پرفروش در انديشه جلب مشترى مىافتد.
پيشنهاد
كتاب عصارۀ تجربه، دانش و عمر انسانها و نشانه هويّت و شخصيت يك ملت و كشور است. وظيفه انتقال آموختهها و تجربههاى نسلهاى پيشين را به نسل هاى پسين بر عهده دارد، و در يك كلام، كتاب پايه اصلى تمدّن بشرى است.
هر چند «امروزه از كتاب به عنوان تنها وسيلۀ ثبت و انتقال اطلاعات نمىتوان استفاده كرد؛ وسايل ديگرى نظير فيلم، ميكروفيلم، صفحه، نوار و نظاير آن را بايد در اين زمينه در نظر داشت. علم نيز در ارتباط با انبوه مدارك علمى با رشدى تصاعدى در حال توسعه است و دانشمندان هر چه بيشتر درباره موضوعات گوناگون تحقق كنند، قلمرو پژوهش آن ها وسيعتر شده و نرخ افزايش و رشد علم بالاتر خواهد رفت.» 12
براى آگاهى از وجود اين گنجينهها، نياز به كتابشناسي ها داريم و اين ميسّر نمىشود مگر با پشتكار و همت انديشوران و فرهيختگان و كمك سازمانهاى دولتى و ملّتى. كتابشناسیها به دلايل گوناگون، در راه تدوين و چاپ با دشواریهاى چندگانهاى روبهرو هستند كه هم پژوهندگان و هم ناشرين چندان تمايلى به روى آوردن به آن را ندارند.
«اميدواريم كه در اين دوران كه بيش از پيش به ضرورت و اهميّت كارهاى علمى و سامانيافته و پرهيز از دوبارهكاريها و اتلاف وقت واقف گشتهايم، مسؤولان مراكز ذيربط تسهيلات و امكاناتى در جهت حمايت از پژوهشگران و چاپ كتاب هاى مرجع و پايه، فراهم كنند.»
نظر شما