دین در طول تاریخ مکتوب بشر، عنصر جداییناپذیر از انسان و همواره جزو دغدغههای مهم او بوده است؛ ولیکن در دوران جدید و با گسترش علوم جدید، حوزه دین با چالشهای مهمی مواجه شده و دفاع از دینداری و ضرورت آن برای بشر به یکی از موضوعات مشکل این دوران بدل شده و اعتقاد به خداناباوری در کنار خداباوری چالشهای جدی فراروی دینباوران قرار داده است.
یکی از مباحث مهم در علوم جدید که حوزه دینداری را با چالش جدی مواجه ساخته و به نظر میرسد در آیندهای نزدیک به عنوان موضوع شاخص در مباحث فلسفه دین قرار بگیرد، موضوع عصبشناسی و ارتباط آن با دینداری، خداباوری و خداناباوری است. مباحث عصبشناسی که حوزهای چند رشتهای میان پزشکی، روانشناسی و مباحث علوم رفتاری و انسانی است، عرصه جدیدی را در موضوعات مرتبط با دینداریی گشوده و تمام حوزه دین از اعتقادات تا اخلاق و تجربه دینی را با چالش مواجه ساخته و به نظر میرسد لازم است تمام اندیشمندان این حوزه با این مباحث آشنایی کافی داشته باشند.
کتاب «پژوهشهایی در عصبشناسی، روانشناسی و دین» نوشته کِوین سِی بولد از کتابهای ارزشمند در چند دهه اخیر است که به مباحث عصبشناسی و ارتباط آن با دینداری با عنایت به اعتقادات مسیحیت پرداخته است و نمونه بسیار خوبی است که چگونگی مواجهه اندیشمندان موحد با این حوزه را فراروی علاقهمندان به فلسفه دین قرار میدهد؛ پیشرفتهایی که در حوزه عصبشناسی به منظور فهم علت و نحوه رفتار، تفکر و احساسات انسان به ویژه در حوزههای مرتبط با دین صورت گرفته، در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
اثر حاضر درصدد فهم علت و نحوه رفتار، تفکر و احساسات انسان به ویژه در حوزههای مرتبط با دین است. اینکه به هنگام انجام یک منسک دینی و یا تجربه دینی چه اتفاقاتی در مغز ما رخ میدهد و چگونه میتوان با انجام واکنشهای شیمیایی در مغز موارد آن را کاهش یا افزایش داد و اینکه آیا روح، محصول ذهن و ذهن محصول مغز است و اگر چنین باشد، اعتقاد به حیات پس از مرگ در ادیان به چه معناست و اینکه آیا باید معنویت را خصیصهای انسانی در نظر بگیریم که از لحاظ زیستشناختی تکامل یافته و یا اینکه امری وحیانی است و اینکه احتمال تاثیرگذاری بیماریهایی مانند آلزایمر بر معنویت فرد و رابطهاش با خدا به چه میزان است و سایر مباحث از ان دست، از موضوعات مهمی است که مباحث دینداری را به خود مشغول کرده و لازم است اندیشمندان حوزه فلسفه دین به آنها توجه جدی داشته باشند.
ناگفته نماند که با توجه به دغدغه نویسنده، مباحث دینداری در این کتاب بیشتر محدود به دینداری در مسیحیت است که البته اکثر موارد آن قابل تطبیق بر سایر ادیان از جمله اسلام خواهد بود. همانگونه که در دیباچه کتاب آمده است، عصبشناسی و روانشناسی، اطلاعاتی پیرامون مسایل دینی مطرح میکند و بسیاری از موحدان نگرانند که عقاید دینیشان با این مسایل تهدید شود. کِوین سِی بولد تلاش میکند تا نگرانی آنها را با ارایه برخی از یافتههای علمی که برگرفته از همان رشتههای عصبشناسی و روانشناسی است، برطرف کند؛ به نحوی که ورود این مباحث تهدیدی برای اعتقادات دینی خصوصا مسیحیان نباشد.
کِوین سِی بولد در فصول اولیه کتاب توضیح مستوفایی درباره تعریف عصبشناسی، روانشناسی، دین و فلسفه علم میدهد و سپس با ورود به مباحث تطبیقی به موضوعات مرتبط با دین میپردازد. مباحث بسیار حیاتی همچون تقابل یا ادغام علم و دین، مغز و دین، خویشتن و ابعاد آن، روانشناسی تکاملی و ارتباط آن با دینداری، دین و معنویت و ارتباط آن با تندرستی، عصبشناسی اخلاق، تولد فراانسان با توانمندیهای ویژه و فوق بشری در تمام زمینهها و حتی بیمرگی و دیگر مباحث مرتبط، از موضوعات مهم و به روز در حوزه دینداری است که این کتاب به عنوان مقدمهای میتواند خواننده را با این مباحث آشنا کرده و او را برای ورود تخصصیتر به این موضوعات مهیا ساخته و مسیر جدیدی در حوزه مباحث فلسفه دین برای او باز کند.
کتاب «پژوهشهایی در عصبشناسی، روانشناسی و دین» نوشته کوین سیِبولد با ترجمه حسین ثقفی هیر، حسین وفاپور و شهاب شهیدی در 331 صفحه، شمارگان 500 نسخه و قیمت 78هزار تومان از سوی انتشارات نگارستان اندیشه منتشر شد.
نظر شما