در این نشست، نجفخانی، از مترجمان پرکار کشورمان در حوزه کودک و نوجوان که در کارنامه کاریش ترجمههایی از جمله جنگلهای سکوت، دریاچه اشک، شهر موشها، شنهای روان و هزارتوی هیولا دیده میشود در سخنانی عنوان کرد: 12 سال پیش برای دختران مقطع راهنمایی کلاس کتابخوانی برگزار میکردم که تاثیر زیادی در کتابخوان شدن آنها داشت. ارتباط گرفتن با مخاطبان کتابهایم باعث میشد با سلایق و نیازهای کودکان و نوجوانان ایرانی و تفاوت سلیقههای آنها با کودکان زبان مبدا آشنا شوم. به عنوان نمونه دختران نوجوان ایرانی به کتابهایی با طرح جلد حیوانات علاقه نشان نمیدهند که این تجربه جالب توجهی است. وقتی مترجم با مخاطب کودک و نوجوان خود در تعامل باشد در انتخاب آثار و شیوه کار موفقتر خواهد بود.
وی همچنین درباره تاثیر کتابخوان بودن در کودکی بر کتابخوان شدن در بزرگسالی افزود: اگر امروز فرزندانم که خود جوانم شدهاند بسیار علاقهمند به کتابخوانی هستند نتیجه مطالعه آنها در سنین کودکی است. خواندن کتابهای مفید در سنین کودکی آنها را از زندگی روزمره دور میکند و با تجربههای زیبایی در فضای داستانها آشنا میشوند که برای بزرگسالی نیز به کار میآید.
وی ادامه داد: به عنوان نمونه جملههای فارسی کوتاه هستند و ابتدا فاعل، سپس مفعول و در انتها فعل میآید و گاه فاعل نمیآید و باید از معنا متوجه یک یا چند فاعل جمله شد. بر عکس جملههای انگلیسی طولانی هستند و مترجم باید از ذهن و تخیل خود استفاده کند تا ابتدا جملهها را جدا کند و مانند حل کردن جورچین به ترتیب دستور زبان فارسی جای دهد. در این میان تفاوت در سبک نگارش زبانی نیز چالش ایجاد میکند چون تفاوت در سبک نوشتار نشاندهنده تفاوت دیگاه و فرهنگ است.
مرز باریک میان ترجمه و بازنویسی متن
این مترجم با بیان اینکه مرزی باریک میان ترجمه و بازنویسی متن وجود دارد، تصریح کرد: با اینکه مترجم باید به نوشته اصلی وفادار بماند ولی ممکن است وفاداری کامل به متن اصلی مقصود نویسنده را به مخاطب زبان مقصد نرساند. وفاداری تنها به معنی حفظ واژهها نیست بلکه مهمتر انتقال مفهوم و مقصود است که باید رعایت شود. همچنین باید مترجم ضربالمثلها و کلمات غریب را برای مخاطبان زبان مقصد بومیسازی کند.
وی ادامه داد: صورت و فرم متن نیز مساله مهمی است و خواننده و نویسنده به ساختار و فرم ظاهری نیز اهمیت میدهند. مترجم باید بتواند بدون ایجاد خلل در جوهره اصلی متن به لحن و احساس نویسنده وفادار بماند و در عین حال متن را برای خواننده زبان مقصد نیز قابل درک کند.
نجفخانی با اشاره به ظرافتهای ترجمه افزود: ترجمه ظرافتهای ادبی از جمله قافیهها، جناس و مجاز، شوخیها، ضربالمثل و ابداعات زبانی بسیار دشوار است و نویسنده باید برای هر شوخی و ضربالمثل از زبان مبدا معادلی مطابق فرهنگ کشور مقصد جایگزین کند. همچنین ناشران و مترجمان درباره برخی تصاویر نیز با دشواری مواجه هستند و مجبور به حذف و تغییر آنها میشوند.
دشواریهای ترجمه شعر حوزه کودک و نوجوان
در ادامه این نشست، روث احمدزی کمپ، مترجم ادبی، منتقد ادبی و سردبیر World Kid Lit ،ArabKidLitNow و Kid Lit روسیه در سخنانی با اشاره به سابقه فعالیت 20 ساله خود در حوزه ترجمه و در عین حال حضور هشت ساله در عرصه نشر عنوان کرد: در کنار ترجمه به انجام پروژه ادبیات کودک جهان اشتغال دارم که طرحی اجتماعی است و طی آن کتابهای ترجمه شده از فرهنگهای دیگر را معرفی و جوانان و ناشران را تشویق میکنیم که از آنها استقبال کنند. در فستیوالهای ادبی به جوانان انگلیسی پنج کتاب از هر قاره را معرفی میکنم تا با خواندن آنها گشت و گذاری در فرهنگ جهان داشته باشند.
وی در ادامه با اشاره به نمونههایی از ترجمههای خود افزود: ترجمه کتاب برای کودکان و نوجوانان چالشهای زیادی دارد. به عنوان نمونه کتابی از تاریخ روسیه متعلق به دوران استالین را برای ترجمه به انگلیسی در دست داشتم که در روسیه برای نوجوانان 12 و 13 ساله نوشته شده بود ولی ناشر انگلیسی با توجه به سن شخصیت اصلی داستان از من خواست آن را برای مخاطب هفت ساله ترجمه کنم که در برخورد با دو زبان که دستور زبان و پیش فرضهای ذهنی و فرهنگی متفاوتی دارند، یک چالش بود. همچنین در کتاب «فرزندان زاغ» که در آن پسر شخصیت اصلی داستان میشنود زاغ سیاه پدرش را دستگیر کرده، به دلیل تفاوتهای زبانی روسی و انگلیسی ترجمه نام مشکل بود چون خواننده با ایهام مواجه بود که شاید یک زاغ سیاه پدر را برده یا همان زاغ سیاه اصطلاحی است که برای پلیسان شهر به کار میرفت؟ در این میان گاه مترجم ناچار میشود به تغییر اسامی بپردازد چراکه وظیفه مترجم این است که حس و حال موجود در داستان را به گونهای منتقل کند که شخصیتها قابل درک باشند. حتی یک بار ناچار شدم دو نسخه از ترجمه یک اثر را به ناشر تحویل دهم چون قرار بود این ترجمه به زبانهای دیگر نیز برگردانده شود پس نسخهای تحت لفظیتر را به ناشر دادم و نسخهای خلاقانهتر نیز تهیه کردم که برای مخاطب انگلیسیزبان قابل درکتر باشد.
این مترجم همچنین به تجربههای موفق خود در تعامل با کودکان اشاره کرد و گفت: خواندن با صدای بلند، کودکان ما را کتابخوان میکند. از سوی دیگر وقتی فرزندان ما از سنین کودکی به کتابخوانی عادت کنند در بزرگسالی نیز به این کار ادامه میدهند. من هر شب برای فرزندانم کتاب میخوانم و کتابهای خود را نیز با صدای بلند به گوش آنها میرسانم تا متوجه شوم چه اندازه آن را میفهمند و ارتباط برقرار میکنند.
وی افزود: متاسفانه بسیاری از خانوادهها، معلمان و ناشران انگلیسی تعصب زیادی بر کتابهای انگلیسی و آمریکایی دارند که با وجود تنوع این آثار باید گفت محدود شدن به این زبانها صحیح نیست. جوانان مهاجر هر کشور به زبان مادری خود افتخار کنند و ما در پروژه ادبیات کودک جهان تلاش داریم کودکان ملیتهای مختلف ساکن در انگلستان با کتابهای ترجمه شده از نویسندگان کشور خود آشنا شوند.
روث همچنین درباره ترجمه کتابهای شعر کودک و نوجوان عنوان کرد: ترجمه شعر بسیار دشوار و نیازمند استفاده از تکنیکهای خاص و اعمال تغییرات زیاد است حتی گاه چند مترجم با همکاری یکدیگر به ترجمه یک اثر میپردازند.
نظر شما