گفتوگو با مولف کتاب «خیابان، فضا و قدرت»
خیابان عرصهای مردانه و حضور زن در آن موقتی است/ مفهوم کیفی خیابان در کشورهای توسعهیافته
مرضیه بهرامی برومند میگوید: خیابان عرصهای است مردانه که قواعد آن را مردان تعیین میکنند و حضور زن در این عرصه موقتی است و تابع قواعد زمانی و مکانی که صاحب این عرصه تعیین میکند. با این حال، همین فضا درعین حال بستری است برای اصلاح و نوسازی این گفتمان.
در ابتدا با نگاهی به عنوان کتاب شما میخواهم بحث را از اینجا آغاز کنم که بر اساس دیدگاه لوفور فضا یک محصول اجتماعی اسـت، بـه ایـن معنـا کـه در تولیـد آن، مجموعـهای از هستیهای اجتماعی افراد درکنش متقابلی که با یکدیگر برقرار میکنند، سبب میشوند فضا شکل گیرد. به ایـن ترتیـب، صِرف اندیشه شهرساز یا برنامهریز شهری باعث تولید فضا نمیشود و همان تضادهایی که بـرای یـک محصول وجود دارد بر فضا نیز مترتّب است. با چنین رویکردی چگونه میتوان به خیابان نگریست و برای آن نسبتی با قدرت برقرار کرد؟
خیابان یک فضای اجتماعی است که نه صرفاً انبوهی حسی و مجموعهای مادی از اشیاء، ماشینا و مغازهها و یا آدمهاست و نه فضای ذهنی و محاسبات است. خیابان نوعی یگانگی را بین فضای فضای ذهنی (ایدئالیسم) و فضای واقعی (ماتریالیسم) ایجاد میکند. در واقع فضای اجتماعی دربرگیرنده کنشهای اجتماعی، فردی و جمعی است که زاده میشوند و میمیرند.
ویژگی محوری فضای اجتماعی خیابان آن است که هم فضای نمایش قدرت است و اقتدار که میتواند فضایی برای ارعاب و وحشت ایدئولوژیک برای سرکوب باشد و در عین حال هم میتواند فضایی باشد برای مقاومت در برابر فضای هژمونیک نظام سلطه و حاکم. از نظر لوفور تجربه زیسته فرد سبب تعامل میان کارکردهای ذهنیت، روابط قدرت و طبقه و جنسیت و دیگر متغیرهای اجتماعی میشود که باعث ظهور خاص سوژگی در عرصه خیابان میشود. این سوژه جدید تولید شده منعکس کننده قدرت مسلطی است که در و بر فضای خیابان عملی میشود. رابطه متقابلی بین مولفههای درگیر در تولید فضای خیابان و تولید سوژه وجود دارد. فقط در موقعیتهای خاص است که فرد میتواند از تحمل زیست جهان موجود در فضای خیابان رها شود و آن زمانی است که همه انتظارات معمولی فرد راجع به زندگی فرود بریزد و روشهای افکار و ارزشها فرو بریزد و زیر سوال برود و خیابان فضای اعتراض به موجودیت و ساخت نظام حاکم شود.
اگر همچنان در سنت مطالعات فرهنگی بخواهیم فکر کنیم خیابان میتواند بستری برای تولید و بازتولید گفتمان غالب حاکمیتی به ویژه در زمینههای جنسیتی باشد. به طور مثال در ایران اگر شما به عنوان یک زن در تاکسی یا خیابان کنار یک مرد قرار بگیرید گویی این شما هستید که باید کنار بکشید یا کنار بروید. گویی قدرت تصرف فضا به دست یکی داده شده است. با چنین دیدگاهی چگونه این قدرت تصرف فضا توسط برخی جریانها میتواند تضعیف یا قوی شود؟
خیابان و فضای عمومی چه به شیوههای نمادین و چه به شکلی آشکار و مستقیم همواره حاوی محتوایی جنسیتی بوده است. محتوایی که میتوانیم آن را حول محور «حذف» تفسیر کنیم. یعنی حذف یا دست کم به حاشیه راندن هویت جنسیتی زنانه از فضای عمومی. در پژوهشی که در سال 2015، در رابطه با نامگذاری در شهرهای لندن، پاریس، سانفرانسیسکو و چند شهر بزرگ در هند انجام شد، محققین متوجه شدند که تنها 27.5 درصد خیابانها دارای نامهای زنانه بودهاند و تازه همین نامگذاری هم پیرو الگوی فضای عمومی/مردانه و فضای خصوصی/زنانه بوده است. چرا که به عنوان مثال در تمام شهرهای نمونه مورد بررسی عمده خیابانهای با نام مردانه در نزدیکی مرکز شهر و نامهای زنانه از مرکز شهر دور بودهاند.
به کارگیری خودآگاه و ناخودآگاه این شیوههای نمادین یا غیرنمادین، در عین حال که از مکانیزمهای مرتبط با حذف زنان از عرصه عمومی و نیز تثبیت و تقویت گفتمان جنسیتی خیابان است، در همان حال نیز به بازنمایی و هم بازتولید شیوههایی که جنسیت توسط آنها ساخته و درک میشوند کمک میکند. با نگاهی تاریخی و با ارجاع به مفاهیمی نظیر قدرت، کنترل، هویت و سلسله مفاهیم دوتایی مبتنی بر رابطه ی سلسله مراتبی فرادست/ فرودست، اندرونی/بیرونی، ایستایی/پویایی تا حد زیادی میتوانیم به معانی عمیقتر نهفته در گفتمان حاکم بر فضای عمومی دست پیدا کنیم. در حالی که مردانگی با مفاهیمی مثل پیشرفت و پویایی، تمدن و شهرنشینی و سیاست و تفوق گره خورده، در مقابل ایستایی، مکان-بسته، نوستالژی به عنوان کدهایی زنانه شناخته شدهاند. به زبان خلاصه میتوانیم این کدها و سمبل ها را اینطور تفسیر کنیم در حالی که مردان به عنوان متولیان و کارگزاران جامعه جدیدی بودند که حول مفاهیم پیشرفت و توسعه صنعتی و شهرنشینی با تمام مواهبش شکل گرفته بود، زنان به عنوان سمبلهایی که آنان را به گذشته و به فضای نوستالوژیک پیوند داده و به مثابه عناصری جهت حفظ خانواده سنتی و نیز روابط مردسالارانه نگریسته میشوند. در چنین فضایی میبینیم که پیوند زنان به عرصه خصوصی و به خانه و حذف زنان از فضای عمومی بازتولید میشود.
در شهرهای بزرگ توسعهیافته خیابان صرفا فضایی مردانه نیست. خاطرم هست که یکی از دوستانی که از خارج از کشور برگشته بود بیان میکرد که چگونه با اینکه بنا به ضرورتی در ساعات پایانی شب در خیابان بوده اما با بیتفاوتی کامل نسبت به عابران مرد مواجه شده و آن حس همیشگی ترس و نگرانی که اغلب ما ممکن است در کشوری مانند ایران در مواجهه با مزاحمتهای خیابانی تجربه کرده باشیم جای خودش را به تعجب داده است. اساسا چرا در کشورهای خاورمیانه و توسعهنیافته خیابان نتوانسته مکانی زنانه شود؟
در جوامع توسعهیافتهتر تفکیک بین فضاهای شهری بیشتر به چشم میخورد و به عبارتی فضاها بر مبنای کارکردشان در شهر توزیع پیدا کردهاند و ثانیاً خیابانها ضابطه مندترند و در ساخت آنها سهولت دسترسی، گوناگونی فعالیت، ایمنی، امنیت و غیره بسیار بیشتر لحاظ شده است. چنین امری به ویژه برای گروههای در معرض آسیب مثل زنان باعث میشود تا با اطمینان خاطر، نه فقط برای کار یا خرید بلکه برای ورزش، تفرج و گذران اوقات فراغت و غیره نیز در عرصههای عمومی حضور پیدا کنند. به عنوان مثال، وجود دوربینهای مداربسته در بسیاری از فضاهای باز یا سرپوشیده ی عمومی، حضور مستمر ماشینهای گشت پلیس و وجود قوانین سفت و سختی که علیه آزارگران وجود دارد، برخی از مواردی است که زنان را در برابر آسیبهای خیابانی محافظت کرده و مانع حذف آنان از فضای عمومی میشوند اما ما میدانیم که نه الگوهای فضایی شهری و نه هویتها و مناسبات جنسیتی، هیچ کدام در خلاء پدید نیامدهاند، بلکه در حقیقت ساختارهای اقتصادی-اجتماعی حاکم بر هر جامعه، تعیینکنندهی ماهیت و ویژگیهای مناسبات جنسیتی در عرصههای عمومی و خصوصی بوده و دقیقاً به دلیل همین سیستمها یا ساختارهای اقتصادی-اجتماعی متفاوت جوامع توسعهیافتهتر یافته با جوامع کمتر توسعهیافته است که ما شاهد وجود عرصههای عمومی متفاوت در رابطه با زنان هستیم.
مفهوم خیابان در کشورهای توسعهیافته تر با این مفهوم در جوامع کمتر توسعهیافته، تفاوتی کیفی دارد. چرا که در کشورهای توسعهیافتهتر، توسعه فضای شهری بر پایه مفهوم برابری یا به عبارتی دقیقتر حول مفهوم عدالت، با محوریت توجه به حقوق اقلیتها و گروههای آسیب پذیرتر مثل کودکان یا افراد با نیازهای خاص جسمی است.
زیمل تعبیری دارد که از جدال و تلاش فرد برای حفظ استقلال خود با نیروهای اجتماعی مورد نظر در شهر سخن میگوید گویی خیابان محل مواجهه نیروهای اجتماعی و تضادهایشان با یکدیگر است. مصداقی از این تعارض را ما میتوانیم در نوع پوشش لباسها و مد ببینم. خیابان چگونه این جدال را به تصویر میکشد؟
وقتی مفاهیمی مثل قدرت، کنترل و هویت جنسیتی را در پیوند با فضا قرار بدهیم مختصات جدیدی به ما میدهد که به ویژه برای هویت جنسیتی و تنانگی وجهی تعیین کننده پیدا میکند. درهر بستر زمانی و مکانی خاص، این گروه صاحب قدرت است که بر مبنای تفسیری که از هویت جنسیتی دارد و با اتکاء به شیوهها و ابزارهایی خاص، به بازنمایی، حفظ و کنترل هویت جنسیتی مورد تفسیر خود در جامعه اقدام میکند.
خیابان عرصهای است مردانه که قواعد آن را مردان تعیین میکنند و حضور زن در این عرصه موقتی است و تابع قواعد زمانی و مکانی که صاحب این عرصه تعیین میکند. با این حال، همین فضا درعین حال بستری است برای اصلاح و نوسازی این گفتمان. یعنی امکانی است برای رهایی از همان گفتمانی که این بستر در بازتولیدش نقش دارد. فی الواقع باید گفت که در جوامع امروزی، فضای شهری و خیابان بستری است پویا و چند لایه که ماحصل روابط متقابل و درهم تنیده است و این بستر پویا حاوی گفتمانهای متنوعی است که بعضا در تعارض با یکدیگرند. و اتفاقاً وجود همین انواع گفتمان های تاریخی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، وغیره امکان بازسازی هویتهای جنسیتی را فراهم می کند. توجه داشته باشیم که حضور هر گفتمانی در فضای شهری به معنای آن است که آن گفتمان خاص را گروه یا گروههای ذینفع خاصی نمایندگی میکند. یعنی گروههای ذینفعی وجود دارند که هر یک در جهت تشکیل، تثبیت یا تقویت گفتمانی خاص در تلاشند و این امکانی است بالقوه برای جابجایی گروههای صاحب قدرت -که امکان شکل دادن به مناسبات جنسیتی و فضای جنسیتی را دارند- با گروههای فاقد قدرت که ناگزیر از تن دادن به این مناسبات و محدودیتهای فضایی و مکانی هستند.
در سنت مطالعات فرهنگی گفته میشود که مردم قهرمان زندگی روزمرهاند و اینکه مردم در خیابان امر مدرن را پی در پی خلق میکنند. با توجه به رویکرد شما، نسبت زنان امروزی در مواجهه با خیابان و خلق معناهای جدید چگونه است؟ آنچه که در ذهن من است شاید حتی حضور زنان در تئاترهای خیابانی، موسیقیهای خیابانی و ... باشد.
خیابان مکانی است که آدمها میتوانند ابراز وجود کنند و مهارت و هنر و هویت و شخصیت خود را به نمایش در بیاورند و در این بین هم میتواند صدای اعتراضی طبقات پایین دست باشند. خیلی از جنبشهای اجتماعی در جهان نه در پشت میز تئوریسینهای متفکر بلکه در خیابان ظهور و توانست حرف خودش را به همه اعلام دارد. زنان در رابطه با هویت خود، میتوانند در خیابان واجد عاملیتی شوند که در پی عرضه هویت بازاندیشانه خویش باشند و دیده شوند. دیده شدنی که در ذات خود واجد عنصر دیدن (در نقش فاعل) است و چنین تلاش آشکاری برای دیده شدن در حقیقت تلاشی است برای واسازی آنچه که تاکنون دیده است، دیده شدنی ورای زنانگی و ورای هویت جنسیتی.
نظر شما