حسین کرمانی در گفتگو با ایبنا:
بنیانهای اجتماعی-فرهنگی رسوبکرده در ذهن افراد، اثرگذارتر از رسانههای اجتماعی است
کرمانی مي گويد: با وجود اینکه شبکههای اجتماعی با هدف وجود فضای آزاد برای نظر دادن ایجاد شد ولی مولفههایی که برای حوزه عمومی مانع ایجاد میکند خیلی قوی و پررنگ است. زیرا ساختارها و اصول تاریخی و فرهنگی که در ذهن افراد وجود دارد قویتر و اثرگذارتر از نقش رسانههای اجتماعی است.
حسین کرمانی مولف کتاب و فارغالتحصیل دکتری علوم ارتباطات از دانشگاه تهران که محقق پسادکترای علوم اجتماعی محاسباتی در دانشگاه وین است، درباره رابطه استفاده از فیسبوک با مشارکت سیاسی تا ابعاد و پیامدهای تولید روایتهای شبکهای در توئیتر را واکاوی میکند تا هم مشخص کند استفاده از رسانههای اجتماعی در طول زمان چگونه در ایران دستخوش تغییر شد و هم نشان دهد کاربران، چگونه و با چه سازوکارهایی تلاش کردهاند رسانههای اجتماعی را در خدمت اهداف خود به کار گیرند. از آنجایی که این کتاب برای محققان حوزههای مختلف به ویژه علوم اجتماعی، ارتباطات، علوم سیاسی، مطالعات فرهنگی و همه علاقهمندان به رسانههای اجتماعی مفید خواهد بود درباره آن با مولف کتاب گفتگویی کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
بخش نخست کتاب را به تاریخ رسانههای اجتماعی در ایران اختصاص دادهاید. باتوجه به نوبودن این پدیده بویژه در ایران، چگونه برای آن تاریخ قائلید؟
منظورم از تاریخ قائلشدن یک تاریخ طول و دراز چندین هزار ساله نیست. منظور از تاریخ شبکههای اجتماعی در ایران ورود اولین رسانههای اجتماعی در ایران و فراگیرشدنشان تا حال حاضر است و طبعا حال حاضر آن زمانی است که من در حال نگارش کتاب بودم. چرا بر این مساله تاکید میکنم؟ زیرا در همین دو سه سال اخیر تغییرات بسیار زیادی در استفاده از رسانههای اجتماعی رخ داده است که البته این امر به دلیل سیالبودن و تاثیر و تاثری که این رسانهها با اتفاقات سیاسی و اجتماعی دارند ناگزیر است. درباره نوبودن یک پدیده هم باید گفت که تعاریف نسبی است و باید دید نو چگونه تعریف شده است. اکنون اولین رسانههای اجتماعی در ایران تقریبا از سالهای 1379 یا 1380 در ایران فراگیر شد و تا حال حاضر حدود 20 سال است که از رسانههای اجتماعی در ایران استفاده میشود. بنابراین عمق خوبی داشتهاند، و مدت زمان زیادی از استفاده آنها گذشته است و ما میتوانیم از تاریخ رسانههای اجتماعی در ایران صحبت کنیم. اگر نسلهای اول را در نظر بگیریم که در ایران با یاهو مسنجر شروع شد، پس میشود تاریخ را به این اندازه برای این شبکهها در ایران قائل شد.
در کتاب بخشی دارید تحت عنوان «فیسبوک، سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی در ایران» منظورتان از سرمایه اجتماعی در اینجا چیست؟
منظور از سرمایه اجتماعی در این بحث، سرمایه اجتماعی شکل گرفته در خود فیسبوک است. سرمایه اجتماعی از بعد نظری تعریف مشخصی دارد که کلمن و فوکویاما و ... درباره سرمایه اجتماعی صحبت کردند و من از نظرات آنها نیز در کتاب استفاده کردم. سالهای خیلی قبل که فیسبوک در ایران خیلی فراگیر بود من این پژوهش را انجام دادم. در واقع آن زمان و هنوز هم بر ایده خود استوار هستم. ولی خیلی تحقیقات زیادی در دنیا انجام شده است و در ایران کمتر چنین تحقیقاتی انجام شده است که اینها باعث شده این بحث در حال حاضر نوبودن خود را از دست بدهد. اما زمانی که من کتاب را تالیف کردم این بحث نویی بود که من درباره دو نوع سرمایه اجتماعی صحبت کردم. یکی سرمایه اجتماعیای که افراد در دنیای واقعی دارند که با کنشهای اجتماعی، روابط و اعتماد نهادی و فردی اعتماد اجتماعی را شکل میدهند. یک نوع سرمایه اجتماعی هم سرمایه اجتماعیای است که از کنشهای کاربران در خود فیسبوک شکل میگیرد. آن سرمایه اجتماعی شبکهای شده است که کاربران با لایککردن، کامنت گذاشتن، ایونتساختن، شرکتکردن در ایونتها، عدم شرکت در ایونتها، اکسپت کردن، ریکوئست دادن و... میتواند سرمایه اجتماعی کاربر را شکل دهد و تعریف کند که این سرمایه اجتماعی درونشبکهای میتواند به دنیای واقعی هم نفوذ کند و رابطهای با سرمایه اجتماعی فرد در دنیای واقعی ایجاد کند و آن را تقویت و یا تضعیف کند.
مثلا کاربری در شبکههای اجتماعی و به ویژه فیسبوک باعث میشود یک کاربر ارتباطات دنیای واقعیاش تضعیف شود و با آدمها در دنیای واقعی خیلی ارتباط نداشته باشه و روابطش مانند قبل پررنگ نباشد. به هرحال روابط فرد قبل از ورود به شبکههای اجتماعی هرچه بوده است اساس قرار میگیرد و ما پس از آن به دنبال میزان تاثیر فیسبوک و سایر شبکهها بر روابط افراد هستیم. این رابطهای است که سرمایه اجتماعی فرد در دنیای مجازی میتواند به سرمایه اجتماعی فرد در دنیای واقعی تبدیل شود و جزئی از آن شود. هنوز هم این موضوع میتواند بحث جالبی باشد اما در سایر شبکههای اجتماعی مثل توئیتر و تلگرام و اینستاگرام و ... این نگاه و بنیان نظری میتواند بهکار گرفته شود و مولفههایی که من در کتاب برای فیسبوک تعریف کردهام میتواند برای سایر شبکههای اجتماعی هم بهکار رود.
نقش کاربران فضای مجازی در ایجاد حوزه عمومی چگونه است؟
اینکه آیا کنشهای کاربران فضای مجازی در سالهای ابتدایی توانست به شکلگیری یک حوزه عمومی خرد کمک کند. مساله این است که نظریههایی که در سالهای ابتدایی درباره اثرات اینترنت داده میشد به این صورت بود که خیلی خوشبین بودند و معتقد بودند اینترنت به احیای حوزه عمومی میانجامد، بعدها که ضعفهای رسانههای اجتماعی در تحقق اهداف دموکراتیک و آزادیخواهانه روشنتر شد و رژیمهای اقتدارگرا شیوههای سرکوبگرانهای در پیش گرفتند، و تاکتیکهایی ابداع شد که بتوانند کاربران را منکوب کنند، یعنی از رسانههای اجتماعی نه برای اهداف دموکراتیک بلکه علیه اهداف دموکراتیک استفاده کردند، معلوم شد که این شبکهها خیلی آسیبپذیرند. بنابراین تردیدهایی جدی شکل گرفت که آیا حوزه عمومی میتواند بر اثر این رسانهها شکل بگیرد یا نه؟ در مقالهای که نوشتم و گفتگوی روزنامهنگاران ایرانی را در یک گروه تلگرامی در یک بازه زمانی خاص مطالعه کردم، نتیجه این بود که با اینکه شبکههای اجتماعی با هدف وجود فضای آزاد برای نظر دادن ایجاد شد ولی مولفههایی که برای حوزه عمومی مانع ایجاد میکرد خیلی قوی و پررنگ بود. دلیلش هم این است که ساختارها و اصول تاریخی و فرهنگی که در ذهن افراد وجود دارد خیلی قویتر از نقش رسانههای اجتماعی است و نقش رسانههای اجتماعی بیشتر میتواند آگاهی بخشی، انتشارات اطلاعات، گردش اخبار حساس که در رسانههای رسمی نمیتوانند اجازه انتشار یابند، باشد. اما آیا این آگاهی لایههای عمیقتر فکری و رفتاری افراد را تحت تاثیر قرار میدهد و در آنها هم بروز و ظهور پیدا میکند؟ به نظر من خیلی احتمالش کم است و اتفاقا در سالهای اخیر با بحثهایی مثل missing information ،fake news ،deep fakeها خیلی کمتر هم شده است.
شناخت نقش رسانههای اجتماعی در ایران، چه اهمیتی دارد؟
رسانههای اجتماعی نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا اهمیت دارد. زیرا شناخت رسانه اهمیت دارد. در هر دورهای یک رسانهای میآید و خیلی فراگیر میشود و توجه افراد زیادی را جلب میکند تا از آن استفاده کنند. مثلا در یک دوره زمانی رادیو آمد، در یک دورهای تلویزیون، ماهواره، سینما، مطبوعات و ... بهطبع وقتی یک رسانهای خیلی فراگیر میشود ما برای شناختن دیدگاههای افراد زیادی که از آن استفاده میکنند و برای اینکه ببینیم آن رسانه چگونه بر اخلاق، رفتار، کردار، نگرشها، دیدگاهها، عقاید، ارزشها و ... اثر میگذارد و چگونه اثر میپذیرد و اینها چه ابعادی دارد و چه آثاری برای جامعه و سیاست و فرهنگ دارد به شناخت آن رسانه نیاز داریم. زیرا رسانه یک نهاد قدرتمند در زندگی بشری است و اهمیتش از آنجا ناشی میشود. در دنیای معاصر رسانههایی که خیلی اهمیت پیدا کردهاند و خیلی مد نظر هستند و مردم به کرات دارند از آن استفاده میکنند، رسانههای اجتماعی هستند. بنابراین اهمیتش در این است که خود رسانه و دوما به عنوان یک نهاد قدرتمند رسانههای اجتماعی را که منصه بروز و ظهور آنها در دنیای معاصر است، ببینیم چگونه روی افراد و حوزههای مختلف اثر میگذارد. مثلا روی دینداری افراد، روی سرمایه اجتماعیشان، روی مشارکت سیاسیشان و مفاهیم دیگر... . اکنون اقتصاد رسانههای اجتماعی خیلی بحث مهمی است و اینکه شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و تلگرام چگونه باعث میشوند که بحث مالی و اقتصادی و پولی در این شبکههای اجتماعی بوجود بیاید و این سبب میشود که ما این رسانهها را مطالعه کنیم و حواسمان به همه ابعاد باشد.
با توجه به اینکه مصرف شبکههای اجتماعی روزبهروز در حال افزایش است و رسانههای اجتماعی با سرعت درحال تغییر و توسعه هستند، شما علت این سرعت، در رشد و توسعه آنها را در چه میدانید؟
مهمترین عامل این است که رسانههای اجتماعی دارند به نیازهای افراد پاسخ میدهند و مشخصا سرعت این رسانهها، سهولت استفاده از آنها، رایگانبودن آنها، همگانیبودنشان، نوبودنشان و قدرتی که به افراد برای ارتباطات توسعهای روابطشان میدهند علت این سرعت، در رشد و توسعه شبکههای اجتماعی است. در دورهای میگفتند کسی که سواد نداشته باشد کور است اکنون کسی که سواد رسانهای و راههای استفاده از رسانههای اجتماعی را بلد نباشد کور است. از اخبار بیخبر میماند و از اطلاعات روز فاصله میگیرد و بنابراین دلیل اهمیتش در برهمکنش و مجموعهای از همه اینهاست. اهمیت آن در ایران، هم از اهمیت کلیای که رسانههای اجتماعی در دنیا دارند ناشی میشود و هم اینکه در جامعه ایران به دلیل اینکه رسانهها آزاد نیستند و خیلی از اطلاعات اجازه نشر پیدا نمیکنند افراد بیشتر به سمت رسانههای اجتماعی میروند. زیرا جایی را پیدا کردهاند که بتوانند حرف بزنند و در ایران رسانههای اجتماعی یک شکل جبرانی دارد و افراد آزادیهای که در فضای واقعی ندارند به فضای مجازی میبرند و فضاهایی که مردم از دست دادهاند را شبکههای اجتماعی در اختیارشان میگذارد. به این دلیل در ایران اهمیت این شبکهها دوچندان است و ما اثرگذاری این شبکهها – تلگرام و فیس بوک و توییتر- را در اتفاقات مختلف سیاسی و اجتماعی دیدهایم. اما اهمیت اینستاگرام بیشتر حوزه فرهنگ است تا سیاست و اجتماع. البته اینستاگرام هم تاحد زیادی بهطور غیرمستقیم اهمیت خودش را دارد.
با توجه به فیلتربودن تلگرام در ایران، چرا شما یک فصل از کتابتان را به بررسی این شبکه اجتماعی در ایران اختصاص دادهاید و چرا همچنان این شبکه اجتماعی یکی از پرطرفدارترین شبکهها بین کاربران ایرانی است؟
زمانی که من دلایل همهگیرشدن تلگرام را بررسی کردم به این دلیل بود که کاربران زیاد و تاثیر زیادی داشت و جایگاه بالایی در جامعه ایران داشت و هنوز فیلتر نشده بود. با وجود اینکه فیلترنبودن یک رسانه اجتماعی اهمیت زیادی دارد اما تلگرام بعد از فیلترینگ نیز اهمیتش را از دست نداد و عوامل محبوبیت و همهگیری آن را میتوان در سهولت استفاده از آن دانست زیرا سهولت استفاده از یک رسانه امر بسیار مهمی است، اما در مورد تلگرام فقط این نیست. تلگرام برای مردم تبدیل به یک پلتفرم شغلی شده است که بعد از فیلترشدنش این بعد آن به اینستاگرام منتقل شد. یعنی مردم از تلگرام به جز برقراری ارتباط، برای درآمدزایی و ایجاد شغل و ارتباطات شغلی استفاده میکنند. بحث پرکردن اوقات فراغت، به روز رسانی مداومی که تلگرام دارد و تمام نیازهای کاربر را پوشش میدهد، مالتیپلتفرمبودن تلگرام، اینکه روی گوشی، روی وب، روی دسکتاپ میتوانی آن را استفاده کنی، و روی یک گوشی میتوانی چند اکانت تلگرام داشته باشی، فایلهای خیلی سنگین با حجم بالا میتوان در آن ارسال کرد که مجموعه اینها باعث محبوبیت تلگرام میشود. کانال ابداع کرد و این باعث شد کاربرهای جدید برای استفادههای متنوعتر به تلگرام روی بیاورند.
تمامی این عوامل در کنار هم باعث شد که تلگرام یک رسانه خیلی محبوب و قدرتمند تبدیل شود که حتی بعد از فیلترشدنش هم بنا به همین دلایلی که عرض کردم محبوبیت آن کم نشد فقط استفاده از آن برای مدتی بین مردم کاهش پیدا کرد که آن هم با نصبکردن فیلترشکنها و آمدن پروکسیها مجددا سیر صعودی پیدا کرد. زیرا دلایلی که موجب استفاده طولانی و زیاد از یک شبکه اجتماعی میشود بسیار پیچیده و تودرتو است و شبکهای از دلایل است که کاربر را در استفاده از یک رسانه مقاوم میکند. نکته دیگری که باید اضافه شود بحث آلترناتیو مناسب است. این مساله را درمورد فیسبوک هم داشتیم که زمانیکه در ایران فیلتر شد کاربران همچنان تا سالها بعد در این شبکه اجتماعی باقی ماندند. زیرا در آن موقع آلترناتیو مناسب وجود نداشت و سرعت اینترنت زیاد نبود و عمدتا مردم باید از لپتاپ یا کامپیوترهای خانگی استفاده میکردند که باعث ماندگارشدن مردم شد. اما بعدتر که انقلاب گوشیهای هوشمند هم در دنیا و هم در ایران رخ داد و جایگزینهای فیسبوک یعنی پیامرسانهای اجتماعی ایجاد شد در آن زمان آلترناتیوها ایجاد شد، ویچت آمد، وایبر آمد و مردم از فیسبوک به وایبر و بعد از اختلال در وایبر چون آترناتیو بود و تلگرام وجود داشت، مردم به تلگرام کوچ کردند. اما بعد از فیلترشدن تلگرام آلترناتیوی وجود نداشت و مردم در تلگرام باقی ماندند. یک سری آلترناتیو داخلی بود که خیلی ضعیف بودند و قابل جایگزینی با تلگرام نبودند. نهایتا به واتساپ منتقل شدند که آن هم خیلی پایینتر از تلگرام است خیلی یوزر فرندی نیست و اینترفیس خوبی ندارد.
نظر شما