در ادامه گفتوگوی ایبنا با نویسنده کتاب «مگه کربلارفتن زوریه» را میخوانید.
درباره سیر گارش کتاب «مگه کربلا رفتن زوریه؟» و موضوع مطرح شده در این کتاب بفرمایید.
قبل از شروع به نگارش کتاب «مگه کربلا رفتن زوریه؟»، کتابی در ارتباط با خاطرات اسیر آزادشده که در عملیات بدر اسیر شده بود، نگاشتم که در سال 1396 به چاپ رسید. این کتاب در واقع تاریخ شفاهی بود که بهعنوان کتاب برگزیده در آن سال انتخاب شد. بعد از گذشت تقریبا دو سال، خاطره خوبی که از این کتاب توانستیم استخراج کنیم، همین خاطره کربلا نرفتن اسرا بود که یکی از اتفاقات جالب آن دوران است و معمولا در مصاحبههایی که با آزادگان داشتهام، اکثرا یکبار در دوران اسارتشان از سوی رژیم بعث عراق به کربلا رفتهاند.
در گفتوگویی که با آقای میرفلاح داشتیم، وی میگفت، هرچه در آن دوران تلاش کردند ما را به کربلا ببرند، قبول نکردیم و ما با استفاده از این خاطره سعی کردیم کتابی تدوین کنیم که برای افراد جامعه مفید باشد و عنوان «مگه کربلا رفتن زوریه» را برای این کتاب انتخاب کردیم. تصویرگریهایی هم برای این کتاب انجام شد و سپس این اثر را برای انتشار در اختیار موسسه پیام آزادگان قرار دادیم و اینگونه این کتاب به چاپ رسید.
چرا سبک داستان کوتاه را برای نگارش در زمینه دفاع مقدس انتخاب کردید؟
کار نویسندگی را از سال 1391 شروع کردم. در حوزه مستندنگاری چندین کتاب منتشر کردهام. چندسال بعد روزنهای باز شد و این امکان حاصل شد که در رابطه با کودک و نوجوان بنویسم و چندین کتاب در این حوزه نوشتم و بهنظرم آثار منتشر شده در این حوزه بازدهی بیشتری در جامعه دارد. «مگه کربلا رفتن زوریه»، کتابی است که ویژه نوجوانان و جوانان نگاشته شده و بهنظر من داستانهای خوبی در کتابهای دفاع مقدس وجود دارد که اگر هنرمندانه یک متن خلاصه شده تهیه شود، هم برای کسانی که حوصله خواندن کتابهای قطور را ندارند و هم برای افرادی که میخواهند در زمان کوتاهتری بهرهبرداری مناسب را از آثار داشته باشند، مناسب خواهد بود.
اگر قرار باشد مقایسهای بین این کتاب و سایر کتابهایی که در این زمینه نوشته شده داشته باشید به چه مواردی اشاره میکنید؟
کتابی که تهیه شده برای قشر نوجوان و جوان بسیار مناسب خواهد بود. از این جهت که خاطره ذکر شده در این کتاب، متفاوت از آنچه هست که در سایر کتابها، رادیو و تلویزیون درباره اسرا بیان میشود. نکته دیگر که در این کتاب به آن اشاره شده، این است که اسرای جنگ تحمیلی در زمان اسارت با همه فشارها، مراسم مذهبی و عزاداریها را انجام میدادند. همچنین در این کتاب با تصویرگری مناسب سعی کردم داخل اردوگاه اسرا را ترسیم کنم و این تصویرگریها به تأیید راوی کتاب نیز رسیده است و سعی شده بهگونهای باشد که با آن زمان همخوانی داشته باشد و مخاطبی که داستان را مطالعه میکند یک پلتفرم از داخل اردوگاه زمان اسارت داشته باشد. در مجموع ناب و گیرابودن خاطره و از طرفی تصویرگری و حجم کم کتاب، مواردی است که کتاب را خواندنی کرده است.
مهمترین پیام کتاب برای نسل جوان چیست؟
مهمترین پیام کتاب، «زیر بار زور نرفتن»، برگرفته از پیام امام حسین(ع) است. در واقع دشمن در آن زمان میخواست با بردن اسرا به کربلا و زیارت امام حسین(ع) بر ظلم و جنایات خود سرپوش بگذارد. به گفته آقای میرفلاح، بعثیها که روز عاشورا، اسرا را به خاطر عزاداری برای اباعبدالله الحسین(ع) مورد ضرب و شتم قرار میدادند، چطور شده بود که حالا تصمیم گرفته بودند ما را به کربلا ببرند. به همین دلیل اسرا علیرغم اینکه خیلی مشتاق زیارت امام حسین(ع) بودند، حرف صدام و بعثیها را در آن زمان قبول نمیکنند و این قبول نکردن پیامش این است که «هدف وسیله را توجیه نمیکند»؛ یعنی شاید آن زمان اسرا با رفتن به زیارت امام حسین(ع) سوژه دست دشمن میشدند و آنها میتوانستند تبلیغاتی علیه ما داشته باشند که ممانعت اسرا از رفتن به زیارت امام حسین(ع) این سوژه را از دشمن گرفت.
خاطراتی که تحت عنوان فرهنگ مقاومت فراهم آمده، چقدر میتواند بهعنوان مواد خام برای خلق آثار بزرگ مورد استفاده نسلهای بعدی قرار بگیرد؟
واقعیت این است که در دل خاطرات دفاع مقدس خصوصا خاطرات اسارت محتوای زیادی وجود دارد. بهعنوان مثال در رابطه با همین کتاب «مگه کربلا رفتن زوریه؟» این امکان وجود دارد که فیلم کوتاه ساخته شود. فقط کافی است کمی به آن شاخ و برگ داده شود. بههرحال خاطرات آن موقع برای نسلهای امروز مفید است، اما ذوق و هنر هنرمند لازم است که بتواند از دل این آثار، محتوای موردنظر را برای نسل جدید بهگونهای استخراج کند که نهایت بهرهمندی را ببرند.
بهنظر شما آثار حوزه دفاع مقدس در این سالها چقدر توانسته در ارائه تصویر روشن از جنگ تأثیرگذار باشد؟
واقعیت این است که در سالهایی که گذشته به میزانی که باید در حوزه دفاع مقدس کار نشده و انتظار میرود بیش از اینها آثار مختلف برای نسل جدید ارائه شود تا از اتفاقات آن دوران فاصله نگیرند.
بهنظر شما محتوای آثار دفاع مقدس بهویژه آثار مکتوب برای بهتر شدن باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
سادهنویسی یکی از مواردی است که میتواند به بهبود کتابهای دفاع مقدس کمک کند. پرهیز از غلوکردن، یکی از مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ یعنی هم نیمه پر و هم نیمه خالی لیوان دیده شود. خودمانی و سادهنوشتن مطالب و هنر نگارش هم با درنظر گرفتن سلایق نسل جدید میتواند در جذب نسل جوان تأثیرگذار باشد و دیگر این که باید به دفاع مقدس از زوایای مختلف پرداخته شود. کلیپ، مسابقه و برنامههای تشویقی برای جذب مخاطب درنظر گرفته شود. در کنارش گنجاندن خاطرات و داستانهای زمان جنگ در کتب درسی هم میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. یکی دیگر از موارد، بحث فرهنگسازی محتوا برای نسل امروز است؛ یعنی ما بتوانیم از محتوای زمان جنگ برای بهبود جامعه امروز کمک بگیریم.
اثر جدیدی در دست نگارش دارید؟
کتابی که در دست نگارش دارم، در واقع یک سوژه کشوری است که به آن پرداخته نشده و در مورد شهدای کردستان است. در 22 مهرماه سال 1362 از 38 رزمنده استان یزد که به سه روستای دورافتاده تنگیسر، نراق و نیر برای مقابله با دشمنان اعزام شده بودند، 28 نفر به شهادت رسیدند اما متأسفانه آنطور که باید به این موضوع پرداخته نشده و مناطق کردنشین این موضوع را بهعنوان جنایت تنگیسر میشناسند.
کتاب «مگه کربلارفتن زوریه؟»، تألیف محمدعلی همتی در 38 صفحه از سوی انتشارات پیام آزادگان روانه بازار نشر شده است.
نظر شما