تاریخ اقتصادی و حمایتهای اجتماعی قانونمند در ایران همواره یا ناگفته رها شده و یا چندان موضوع مطلوبی برای مطالعه و بررسی و پژوهش نبوده است. این مهم تا آنجاست که بخش زیادی از سیاهههای مالی به جا مانده از گذشته اقتصادی این مرز و بوم، امحاء شده و میشود. پدیده نوظهور تأمین اجتماعی در چند سده اخیر نیز از این قاعده تلخ مستثنی نماند.
رشد جنبشها و تشکل کارگری، بروز بحرانهای کوچک صنعتی و بازرگانی، پیدایش و گسترش نظریهپردازان اجتماعی، رشد شهرنشینی و گسترش طبقه متوسط باعث شد که ایجاد اشتغال و تثبیت و پیشبرد سطح زندگی کارگران و طبقه متوسط شهری به صورت مقولهای جدی در جهت افزایش تولیدات صنعتی و ایجاد امنیت اجتماعی برای کار و سرمایه مطرح شود. صاحبان سرمایه و دولتهای سرمایهدار احساس کردند اگر نیروی کار آنان تأمین نباشد و شهروندان نسبت به حال و آینده خود دلگرم و مطمئن نباشند، امکان افزایش تولید و تحصیل سود بیشتر برای آنها ممکن نخواهد بود. پیدایش تأمین اجتماعی در معنای دقیق، آن را میتوان در انقلاب صنعتی و تحولات متعاقب آن از اواسط قرن هجده میلادی به بعد جستجو کرد.
بیس مارک صدر اعظم آلمان در سال 1869 برنامههایی را برای برقراری بیمه اجباری کارگران در برابر بیماریها، پیری و سوانح ناشی از کار و کار افتادگی طراحی کرد و در سال 1881 پس از ارائه به پارلمان در سال 1883 بیمه درمان و بیمه سوانح ناشی از کار در سال 1884 و بیمه ازکارافتادگی و پیری در سال 1889 به اجرا گذاشته شد.
با طرح اقتصاد غیردولتی و عدم حمایت از نیروی کار در نخستین سالهای قرن بیستم، دولت امریکا به ناچار مجبور به مداخله شد تا با وضع قوانین از حقوق نیروی کار دفاع کند بنابراین اصطلاح تأمین اجتماعی برای نخستین بار در برنامه جدید فرانکلین روزولت رئیس جمهور وقت به کار رفت و در واقع پس از آن که قانون سال 1935 و اعلامیه فیلادل فیا با مضمون تأمین اجتماعی تدوین شد.
در سال 1342 زمانی که انگلستان درگیر جنگ جهانی دوم بود گزارشی با عنوان بیمه اجتماعی و خدمات متحد نوشت و طی آن، نظامی برای ارائه خدمات تأمینی پیشنهاد شد. نکته بسیار تاریخی آن است که این گزارش پایهگذار نظام (سیستم) تأمین اجتماعی انگلستان شد و جامعه هدف آن، ارائه خدمات تأمینی به تمام شهروندان شد. در بستر چنین بیشینهای است که سازمان بینالمللی کار به طور عرفی تأمین اجتماعی را از دیدگاه معیارهای عمومی بر اساس سه نیاز یا حادثه تعریف میکند نیاز به خدمات درمانی از دست دادن یا کاهش بالقوه درآمد به دلیل بیماری، زایمان حوادث ناشی از کار بازنشستگی، از کار افتادگی، فوت نان آور، خانوار یا بیکاری، مخارج مرتبط با نگهداری از فرزندان. سازمان تأمین اجتماعی دارای چنان ظرفیت و آنچنان گسترده و عمقی تلقی شده که رخدادهای مرتبط با این سازمان را میتوان به کل نظام تدبیر توسعه کشور تعمیم داد. با پیش کشیدن نقش برجسته و پررنگی که سازمان تأمین اجتماعی در فرایند توسعه و همچنین پایداری این فرایند دارد، این نهاد عمومی را نمونه مناسبی برای ارزیابی وضعیت دستگاه دیوان سالاری کشور معرفی کرده است و به طرح چرایی سازمان تأمین اجتماعی نمونهای مناسبی برای کالبد شکافی نظام تصمیم گیری کشور و چرا تأمین اجتماعی برای توسعه مهم است.
بر این مبنا میکائیل عظیمی به این کالبد شکافی در 14 فصل مبتنی بر افکار، آراء و خاطرات دکتر محمد ستاریفر از مردان کهنه کار حوزه اقتصاد و بازرگانی و مؤلف کتاب درآمدی بر سرمایه و توسعه و 10 مشاور وی در قالب 12 جلسه چهار ساعته کارگاهگونه همت گماشته و هدف خود را شناسایی مشکلات و ظرفیتهای قابل اصلاح در آن سازمان معرفی نموده و انتشارات کویر این مجموعه 448 صفحهای را در سال 1398 منتشر نموده است.
نظر شما