جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۱
ترجمه ادبیات به نویسندگی کمک می‌کند

جومپا لاهیری، نویسنده آمریکایی هندی‌تبار معتقد است مطالعه و ترجمه ادبیات می‌تواند الهام‌بخش نویسندگان و درسی برای نویسندگی باشد.

 به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل ازایندیا تایمز- از نوشتن درباره تجربه مهاجران هندی، جومپا لاهیری برای نوشتن به زبان ایتالیایی جهش جسورانه‌ای داشت؛ زبانی که او آخرین رمانش با عنوان «جایی که هستم» را به آن زبان نوشته است و خود او هم رمان را از ایتالیایی به انگلیسی برگردانده است. لاهیری در یک مصاحبه آنلاین از دانشگاه پرینستون، جایی که نویسنده برنده جایزه پولیتزر «مترجم دردها» و «هم‌نام» ادبیات خلاقانه تدریس می‌کند درباره کتابش، نوشتن روزانه و فقدان صحبت کرده است.

شما همواره درباره فقدان و اندوه خیلی تاثیرگذار نوشته‌اید و حالا افراد بسیاری در هند با این فقدان و اندوه دست‌وپنجه نرم می‌کنند؟
نویسندگان فکر می‌کنند ما زبانی در اختیار داریم که می‌توانیم به چیزها معنا ببخشیم و معنادارشان کنیم؛ اما دقیقا همین موقع‌ها هستند که هر نوع قدرت بیانی را به چالش می‌کشند. فقدان وجود دارد؛ بسیار زیاد و وحشتناک و تاثیرش کورکننده است. فکر می‌کنم آنچه ما می‌توانیم انجام دهیم حفظ یکدیگر است. حفظ و نگاه داشتن آنچه دارایی ما است و رسیدن به این درک که باید این روزها را تاب بیاوریم. چیزی که در هند اتفاق می‌افتد در همه جای دیگر جهان هم رخ می‌دهد.

 در رمان جدیدتان راوی شما در شهری بی‌نام حرکت می‌‌کند و از طریق یک مجموعه رویارویی‌های کوچک تصادفی جهانی را زنده می‌کند که در غیر این صورت هرگز قادر به دیدنش نبودیم. درباره این لنز‌های جسورانه و آشکار بگویید؟
در واقع روشی جدید برای نگاه کردن به واقعیت شخصیت‌ها است و من فکر می‌کنم این لنز جدید به لطف زبان جدیدم ایتالیایی است که مسیری و راهی را که از طریق زبان انگلیسی به آن فکر می‌کردم کنار می‌گذارد. نگاه کردن با گرامر جدید، نحو جدید، ریتم و موسیقی و لغات جدید. در این مسیرها و راه‌های جالب، نقطه دید تیزتر و هوشیارتر شده و من به دسترسی مستقیم‌تری از احساسات رسیده‌ام و این همان چیزی است که من را به عنوان نویسنده نگاه داشته است.

شما کتاب‌هایتان را از زبان بنگالی و ایتالیایی ترجمه کرده‌اید. این که یک نویسنده مترجم آثار خودش باشد چه حسی دارد؟
یک مترجم خیلی چیزها است. یک مفسر است. یک میانجی است و نیز یک وکیل مدافع برای اثرش. حتی اگر مترجم مشخصا کتاب را دوست نداشته باشد؛ اما خلق دوباره کتاب ارزش آن را دارد. ارزشش را دارد که گشتی در کرانه‌های زبان بزنی. خیلی بهتر می‌شد اگر شخص دیگری این کار را تقبل می‌کرد. کمی عجیب است که خودت کتابت را ترجمه کنی و واقعا نیاز دارم که خودم را از نویسنده‌ای که کتاب را به زبان ایتالیایی نوشت و نویسنده‌ای که حالا می‌خواهد همان کتاب را به زبان انگلیسی برگرداند جدا کنم.

شما اخیر کلاسی در دانشگاه پرینستون برگزار کردید که روی نوشتن خاطرات تمرکز دارد بیشتر از این تجربه برای ما بگویید؟
برای من خاطرات همواره فضایی حیاتی هستند. خاطره‌نویسی از لحاظ تکنیکی اولین فضایی بود که من به عنوان کودک در آن فضا نوشتم و به عنوان یک بزرگسال فکر می‌کنم پیشرفت من مسیر یکسانی داشته. نوشتن خاطرات به ما می‌آموزد که نویسنده باید اول برای خودش بنویسد؛ حتی اگر شخصی برای ناشر برای عموم یا سفارشی بنویسد آن فضای کاملا درونی باید مورد اعتنا قرار بگیرد. فرم‌های خام از انعکاس تمام چیزهایی که به یک فضای داستانی ختم می‌شوند در تجسم اولیه‌شان در خاطرات من حضور داشته‌اند. شگفت‌انگیزترین چیزها از خاطراتم بیرون زده‌اند. خاطره‌نویسی مثل آزمایشگاه خصوصی من است. خاطرات همچنین یک ابزار ادبی هستند که می‌توانیم ببینیم چطور بسیاری از نویسندگان در رمان‌ها و آثارشان خاطرات داستانی خود را برای گفتن داستان به شکلی جدید به کار می‌برند.

توصیه‌های دیگر نویسندگی؟
یکی از شگفت‌انگیزترین و راه‌های مستقیم برای نوشتن، ترجمه ادبیاتی است که دوست دارید و تحسینش می‌کنید. ترجمه موثرترین و کارآمدترین شکل کارآموزی است. در ترجمه است که وارد ذهن و زبان یک نویسنده می‌شوید و به عنوان یک مترجم آن را بازآفرینی می‌کنید. مثل این می‌ماند که بگوییم هنرجویی از روی دست آثار هنرمندان دیگر کپی می‌کند، اما شما فقط در این صورت است که به درک انتخاب‌های هنرمند می‌رسید و همین کمک می‌کند تا رفته‌رفته به انتخاب‌های خودتان برسید. من احساس خوبی دارم که هند همیشه یک کشور چندزبانه بوده. همین یکی زیبایی‌ها و شگفتی‌های هند بوده است. افراد بسیاری با زبان‌های مختلف در کنار هم زندگی می‌کنند. آگاهی از زبان‌های دیگر و ترکیبی که نهایتا از این رهگذر خلق می‌شود فوق‌العاده است و امیدوارم که تویسندگان جوان در هند از این فرصت استفاده کنند.

و در پایان یک راز نویسندگی؟
آنچه واضح است نویسندگی توسعه ارتباط با ادبیات و مطالعه است. وقتی که فهمیدم مطالعه درست مثل غذا خوردن و نفس کشیدن و خوابیدن است، احساس می‌کنم که فهمیدم یک نویسنده‌ام. مطالعه در گذر زمان به نوشتن منجر می‌شود. نویسندگان به حسی از نظم و زیبایی شما بدل می‌شوند و شما ارتباطی را با آن‌ها شکل می‌دهید و این لازم است که برای همه نویسندگان اتفاق بیفتد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها