گفتوگوی ایبنا با نویسنده کتاب «کهنهسرباز»؛
نجواهای رزمندگان طی سالهای بعد از جنگ تحمیلی در آثار دفاع مقدس مغفول واقع شده است
نویسنده کتاب «کهنه سرباز» با بیان اینکه ادبیات دفاع مقدس ما فقط روایت برخط است، گفت: آثار ارائه شده فقط آنچه در تاریخ 1359 تا 1367 اتفاق افتاده را دربرمیگیرد و هیچکدام حال و روز و احوال رزمندگان را پس از جنگ منعکس نمیکند و این یک پدیده گمشده در ادبیات دفاع مقدس است.
داستان رشادت و پایمردی قهرمانان ایرانی در هشت سال دفاع مقدس، از زبان خودشان، این کتاب را به یکی از خواندنیترین و ماندگارترین آثار ادبیات هشت سال دفاع مقدس تبدیل کرده است. ایمان کفائیمهر که خود جانبازی دلیر و فداکار است، از خاطرات جبهه و جنگ برایمان میگوید. کهنهسرباز در دو بخش کلی مدون شده است که بخش نخست به بیان خاطرات جانبازان و نقل قولهایی از شهدای گرانقدر میپردازد؛ و بخش دوم به خاطرات شیرمردانی که به اسارت رژیم سفاک بعثی درآمده بودند، اختصاص دارد.
کتاب کهنهسرباز سرشار از مضامین حماسی، پرافتخار و حزنانگیزیست که شما را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد. فضاسازی و روایت جزءگرایانه کفاییمهر، علاوه بر نگرانی پیشروی دشمن و غلیان احساسات وطنپرستی، تجربه از دست دادن بهترین و نزدیکترین دوستان و اعضای خانواده را به طرز دردناکی به تصویر میکشد.
بیشک مطالعه این آثار ارزشمند برای یادآوری غیرت ملی و دلاوریهای جانبازان و شهدا، به تمامی ایرانیان پیشنهاد میشود. همچنین این کتاب به علاقمندان ادبیات دفاع مقدس به طور ویژه توصیه میشود.
ایمان کفائیمهر نویسنده کتاب کهنهسرباز، راوی کتاب «بلوغ پشت خاکریز» بوده است که در سال۱۳۹۴ بعنوان ۱۰۰ کتاب برتر انتشارات سوره مهر در ۴۰ سال فعالیت آن انتشارات انتخاب شده است. در ادامه گفتوگو با نویسنده این کتاب را از نظر میگذرانیم.
«کهنه سرباز» برای مخاطبی که قرار است این کتاب را بخواند، چه دنیایی را تصویر کرده و قرار است چه برداشتی از فضای جبهه ایجاد شود؟
به واسطه مطالعات شخصی خودم در حوزه دفاع مقدس و همچنین کتب جنگی خارج از کشور یعنی سربازان آلمانی، ژاپنی و انگلیسی و کتابهای ترجمهشده که گاهی دوستانی که خارج از کشور هستند برای من میفرستادند، متوجه شدم که در حوزه کتابهای جنگ، کشور ما خالی است. همانطور که مستحضرید در حوزه دفاع مقدس کتابهای ما واقعهنگاری است؛ یعنی خاطرات برخط است و از یک جایی بیوگرافی و خاطرات راوی آغاز میشود و خواننده با او آشنا میشود و با جنگ ادامه مییابد و به واسطه پایان جنگ یا زمانی که دیگر نتوانسته به جبهه برود جنگ تمام میشود.
هیچکدام از کتب، حال و روز و احوال رزمنده را منعکس نمیکند و فقط واقعهنگاری میکند، اما آنچه به سرباز گذشته و حال و روزش که هنوز هم جنگ برایش تمام نشده، فراموش شده و به آن پرداخته نشده و این یک پدیده گمشده در ادبیات دفاع مقدس است.
در کتاب کهنهسرباز اتفاقی که افتاد خاطرات دوستان و رفقای خودم را که با تعدادی از آنها همرزم بودم و با تعدادی بعداً آشنا شدم که از رزمندگان بودند و برخی نیز از آزادگان هستند همراه با تعدادی از خاطرات خودم زمانی که در مقابل دشمن قرار می گرفتم را بازروایی کردم.
لطفاً درباره عنوان کتاب توضیح دهید که ماجرای آن چیست؟
تمام افرادی که با آنها مصاحبه انجام شده نوجوانان و جوانان دهه 60 هستند که آن موقع در سنین نوجوانی بودند که الان دیگر در سنین میانسالی هستند و اسم کهنهسرباز استنباطم بر این بود که یک سرباز قدیمی هستیم.
چه موانعی در تدوین و نگارش این اثر وجود داشت؟
این کتاب را با هزینه شخصی چاپ کردم و مجوز این کتاب مقداری طول کشید و علتش هم ممکن است این باشد که شاید اکثراً با این نوع ادبیات که دربردارنده نجواهای سربازان و رزمندگان است، آشنا نبودند. الآن هم برای سری دوم منتخب خاطرات در حال جمعآوری خاطرات دوستان ارتشی و سپاهی هستم. برخی مصاحبه ها آماده شده و اگر تکمیل شود وارد نوشتن و چاپ می شوم.
کتاب «کهنه سرباز» چه ویژگی نسبت به کتاب های دیگر دارد؟
در یکی از خاطراتم با اسیری مواجه میشوم که تازه به اسارت ما درآمده و من دستور دارم که او را بکشم، وقتی خواستم این کار را انجام دهم، احساس کردم دشمنی با او ندارم، ما در حالی که اصلاً همدیگر را نمیشناختیم، ولی با هم دشمن بودیم. الآن من رزمنده 14 ساله آن زمان با این تجربه به آن دوران نگاه می کنم و این نگاه بسیار متفاوت است.
ادبیات دفاع مقدس ما فقط روایت برخط است؛ یعنی فقط آنچه در تاریخ 1359 تا 1367 اتفاق افتاده را دربرمیگیرد؛ اما من در تألیف این اثر سعی کردم از کتاب «در غرب خبری نیست» که توسط نویسنده آلمانی نگاشته شده، الهام بگیرم که کتاب جنگ را این گونه نوشته که نجواهای درون خود را در سالهای بعد از جنگ بیان کرده است.
در گعدههای خود وقتی رزمندهها با هم صحبت میکنیم، روح پلید جنگ هنوز هم بعد از سی سال از پایان جنگ ما را آزرده میکند و اینها متأسفانه رها شده است؛ درحالی که اینها زوایای پنهان جنگ است و کمتر نویسندگانی سراغ این موضوع رفتهاند. البته تلخ است؛ ولی به واسطه تاریخنگاری باید به سمتش برویم. مثلاً کادر بنیاد شهید که خبر شهادت رزمندگان را به خانوادهها میدادند، تاکنون هیچ نویسندهای به این موضوع وارد نشده؛ در حالیکه کلی اتفاقات عجیب و غریب برای اینها افتاده و نشاندهنده حماسه بزرگ مادران و پدران ایرانی بوده است.
نکتهای که وجود دارد این است که صدام درباره همهچیز ارتش ایران و نیروهای نظامی فکر و محاسبه کرده بود؛ اما درباره مادران ایرانی هیچ شناختی نداشت و نمی دانست که اینها چه فرزندانی تربیت کردهاند.
در ادبیات دفاع مقدس دو گونه اثر داریم: یکی تاریخ شفاهی و دیگری خاطرهنگاری است که از رده فرماندهان شروع میشود و به رزمندگان میرسد و یک مورد دیگر هم گروههای تفحص هستند؛ اما مورد مهم دیگر، همسران رزمندگان و فرماندهان هستند که 8 سال در مناطق جنگی با استرس زندگی کردند و الآن با انواع بیماریها دستوپنجه نرم میکنند و جنگ برای این خانوادهها هنوز تمام نشده است.
کار نوشتن کتاب «کهنهسرباز» چه مدت طول کشید؟
مصاحبهگرفتن تقریباً یک سال و نیم و حدود 18 ماه طول کشید چون افراد در دسترس نبودند و بیشتر شاغل بودند و زمانی نیز به پروسه راستیآزمایی اختصاص یافت و 6 ماه هم نوشتن اثر طول کشید.
مهمترین پیام یا پیامهای کتاب برای نسل جوان چیست؟
احساس میکنم جنگ اصلاً آن چیزی نیست که در تلویزیون و رسانهها نشان میدهند که همه باید شهید شوند و تنها در اینصورت به سعادت میرسیم. جنگ پلیدترین پدیده خلقت است و سعی کردم این زشتی را با روایت دوستانم بیان کنم و نیتم این بود که بگویم جنگ، بد است و آرزو میکنم در سرزمین ما جنگ نشود؛ چون چندین نسل را از بین میبرد، شاید امثال این کتاب آگاهی باشد برای افرادی که در شور جوانی هستند و احساس میکنند راه رسیدن به سعادتشان در خون غلتیدن است و میخواهم به آنها بگویم نه فقط این نیست و در ابتدای کتابم جملهای از ابن عربی است که با اعتقاد نوشتهام «من هرگز زیر پرچمی که به آن اعتقاد ندارم نخواهم جنگید. آیا نمیدانم که زندگی در راه خدا بسیار سختتر از مرگ در راه خداست» و کل پیام کتاب هم همین است.
خاطراتی که از دوران دفاع مقدس منتشر شده و آثاری که تحت عنوان فرهنگ جبهه فراهم آمده، چقدر میتواند به عنوان مواد خام برای خلق آثار بزرگ و ماندگار مورد استفاده نسلهای بعد قرار گیرد؟
تصور میکنم نسل جوان امروز ما و نسلی که امروز در 10 و 11 سالگی هستند، زبانشان متفاوت از زبان کتاب است، چون کتاب فیزیکی شاید زیاد مورد پذیرش نسل امروز نباشد و متأسفانه در حوزه ادبیات دفاع مقدس اصلاً برای اینکه به سمت کتابهای صوتی بروند، خیلی مسئولانه برخورد نمیکنند.
کتاب بلوغ پشت خاکریز را برای یکی از دوستانم که در خارج از کشور است ارسال کردم و او خودش کتاب را ترجمه کرد و به صورت پلیکپی صحافی کرده و به دانشجویان معرفی کرد و گاهی درباره موضوعاتی که دانشجویان از ایشان میپرسند، از من سؤال میکند و من هم پاسخها را برای ایشان ارسال میکنم.
در کشور ما هفته دفاع مقدس فقط به صورت نمادین اجرا میشود و من معتقدم روز 27 تیرماه وقتی قطعنامه را پذیرفتیم، آن روز باید هفته دفاع مقدس ما باشد چون جنگ که شروع میشود، جشن ندارد و جنگ که تمام میشود باید جشن بگیریم.
الآن در کشور خودمان آثار و نویسندگان خوبی داریم، اما به هیچ عنوان مورد حمایت قرار نمیگیرند و خیلی تشریفاتی چاپ و نشر میکنند در حالی که باید در جای مناسب هزینهها صورت بگیرد و حوزه چاپ و نشر دفاع مقدس فقط مخصوص قشر خاصی کتاب تولید نکند.
من استاد دانشگاه هستم و یکی از موضوعاتی که همیشه با دانشجویانم صحبت میکنم، درباره جنگ است؛ نه اینکه با تیر و ترکش بلکه با فضای گفتوگو و هنوز دانشجویان چند سال قبل تماس میگیرند و درخواست کتابهایی جدید در حوزه دفاع مقدس دارند. من فکر میکنم باید در حوزه زبان ارتباطی با نسل فعلی و آینده که به سرعت در حال تغییر است، وارد دگردیسی شویم.
عدهای از نویسندگان معتقدند که باید سالها از یک واقعه بزرگ مثل انقلاب اسلامی و جنگ فاصله گرفت تا غبارها فرو بنشیند؛ آن وقت درباره آن واقعه نوشت. شما این نظریه را چگونه تبیین میکنید؟
این موضوع مربوط به بحث تاریخنگاری است و در بحث تاریخنگاری ما چند سبک داریم، وقتی طوفان میشود و گردوغبار شدت دارد، خیلی از واقعیتها دیده نمیشود؛ ولی بعد از اینکه اتفاق فروکش میکند بهتر میتوانیم زوایای محیط جغرافیایی که در آن هستیم را تشخیص دهیم. وقایع تاریخی هم همینگونه است. شرایطی که ما درباره کودتای 28 مرداد میخواهیم صحبت کنیم متفاوت است با کسی که در این روز در بطن و متن حادثه بوده است. حوزه دفاع مقدس هم همینطور است. الان آنچه از جنگ میگویند فقط ابعاد حماسی را شامل میشود. جنگ به بیش از یکمیلیون ایرانی لطمه زده و 230 هزار نفر شهید شدند و بیش از 6 هزار ایرانی معلوم نیست چه اتفاقی برایشان افتاده است و قطعاً در آینده با چالشهای بسیاری در این زمینه مواجه میشویم که باید برای آنها تدابیر لازم اندیشیده شود. هرچه از جنگ دور شویم تحلیل و تفسیرش بیشتر میشود؛ اما از واقعیتش فاصله میگیریم؛ مثلاً این گونه که من در کتاب کهنهسرباز نوشتهام شخصی که جنگ را ندیده نمیتواند بنویسد.
نظر شما