به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مصفا در پاسخ به درستکار درباره وضعیت حقوق بینالملل گفت: «همه مفاهیم اجتماعی نسبی هستند، اما درباره روزگار و دنیا باید مثبتتر فکر کرد. تجربههایی در زمینه حقوق بشر دارم و نمیخواهیم دستاوردهای بشر در زمینه حقوق بینالملل را به چالش بکشم اما فکر نمیکنم در دنیای حاضر احوال حقوق بینالملل خوب باشد، درخصوص به چالش کشیده شدن حقوق بشردوستانه مثل عدم توسل به زور شواهد زیادی وجود دارد طوریکه در گستره وسیعی مورد تعرض قرار گرفته و قدرت روی همه اصول که میخواستند جلوه انسانی قدرت را جلوه بدهند سایه انداخته است.»
بشر همیشه توانمند بوده است
این استاد دانشگاه درباره نسبت آدمها با سیاست و قدرت به مجری برنامه سپنج گفت: «گمان میکنم اینطور نبوده که قدرت در زندگی بشر جایگاه نداشته باشد و ما در اصل حاضر قدرت را به این شکل میبینیم، قدرت به اشکال مختلف در زندگی بشر وجود داشته، اما امروز عناصر قدرت تغییر کرده، یک زمانی شما با قدرت نظامی افراد و دولتها را ارزیابی میکردید اما امروز جلوههای قدرت تغییر کرده است. فکر میکنم رسیدن به خود ربطی به قدرت ندارد، بشر همیشه توانمند بوده و میتواند توانمندی خودش را نشان دهد.»
او توضیح داد: «البته انسان تابع شرایطی است که در آن زندگی میکند، در طول تاریخ نظامهای سیاسی متفاوت آثار متفاوتی روی زندگی بشر داشتند، نظامهایی که در گذشته وجود داشت رابطه چندانی با آدمهایی که در عصر آن حکومت زندگی میکردند نداشتند اما در یکسری تحولات که رخ داد ماهیت حکومتها بهطرف ایجاد ارتباط بیشتر با مردم تغییر کرد و ایده مشارکت سیاسی مطرح شد، با این و جود به نظر من در همه این دوران خود انسان توانسته از این قدرت بهرهمند شود و جایگاه خود را حفظ کند.»
مصفا درباره نقش مردم عادی در شکلگیری تاریخ بیان کرد: «همیشه فکر میکنند که فقط آدمهای مهم باید تاثیرگذار باشند، تاریخ هم اینطوری است، همیشه قدرتمندان در نوشتن تاریخ نقش دارند، اما از نظر من افراد عادی هم تاریخ را ساختهاند، اگر قرار بود تاریخ را به شکل دیگری بنویسند حتماً به نقش مردم عادی توجه بیشتری میشد.»
صلح درونی از هر چیزی مهمتر است
این استاد دانشگاه در پاسخ به مجری برنامه سپنج درباره اهمیت صلح در زندگی روزمره گفت: «عوامل مختلفی وجود دارند و میتوانند در زندگی افراد اثر بگذارند تا فرد به نتیجه برسد صلح از اختلاف بهتر است؛ از اختلاف هیچ سودی حاصل نمیشود، آدمها باید به یک صلح درونی برسند، این صلح درونی از هر چیزی مهمتر است، برخی تجربههای اجتماعی، افرادی که ما با آنها در ارتباط هستیم، خانواده، نوع زندگی خصوصی و اجتماعی مجموعه عواملی هستند که میتواند در ایجاد صلح درونی و روحیات فرد اثر بگذارند. من علوم سیاسی خواندهام که ارتباط زیادی با قدرت دارد اما تلاش کردم چندان به قدرت توجه نکنم و به یک عوامل دیگر در علوم سیاسی علاقهمند شوم، عواملی مانند مشارکت، ارتباط اجتماعی، روابط بینالمللی که ارتباطها صلحامیز میکند.»
مصفا در پاسخ به این پرسش که کدام نقطه از زندگی شما توجهتان را به آشتی و صلح جلب کرد به علی درستکار گفت: «همانطور که گفتم همیشه یک مجموعه عوامل را باید در نظر گرفت، در این میان کودکی خیلی مهم است، من همیشه از کودکی علاقه داشتم کارهای اجتماعی انجام بدهم، این کارهای اجتماعی خیلی چیزها به من یاد داد، چیزهایی مانند مدارا کردن، تساهل، گذشت داشتن و بسیاری از عوامل دیگر، حدود ۱۹ سال داشتم که کار اجتماعی را شروع کردم، در کنار آن تحصیل مهم است، من علوم سیاسی خواندم، خود حضور داشتن در کتابخانه خیلی میتواند به ما روحیه صلح و آشتی بدهد، همچنین معلم بودن، معلم بودن خیلی به من کمک کرد. تجربههای اجتماعی سبب شد که فکر کنم روابط صلحآمیز بهتر است، اگر مبنای ما درک متقابل باشد نتایج بهتری در ارتباطها حاصل میشود.»
مصفا درباره اینکه چهطور میشود در نتیجه تکرار زندگی افسرده بیان کرد: «البته من فکر نمیکنم همه زندگی تکرار باشد، هر روز آدمها یک تجربه جدید است، فکر میکنم ارتباطات اجتماعی آدم، مطالبی که مطالعه میکند میتواند از این تکرار جلوگیری کند، آدمها نقش مهمی در جلوگیری از تکراری شدن زندگی دارند، من خودم زندگی را تکراری نمیبینم، چراکه هر روز میتوانم با آدمهای جدید آشنا شوم و مکانهای جدید را کشف کنم، اینها برای من جنبه تکرار ندارد، آنچه مهم است این است که افراد بهدنبال جنبههای زیبای هر منطقه، مکان و آدمها باشند.»
او در پاسخ به این پرسش که وقتی آدم به آینده نگاه میکند چگونه ناامید نشود و این سوال را مطرح نکند که کدام آینده؟ عنوان کرد: «ممکن است آدم در برخی از مقاطع زندگی با مشکلات مواجه شود اما زندگی بشر و تاریخ بشری نشان داده که زندگیها پیشرفته کرده و بعضاً هم مشکلات مقطعی بوده است.»
او دامه داد: «من به تاریخ بشر که نگاه میکنم میبینم همواره جنگها، بیماریها و ناملایمتها ایجاد شده اما بشر توانسته تمام این مشکلات را حل کند. زندگی بشر از هموان ابتدا با امید و آرزو همراه بوه است؛ به همین دلیل هم باور ندارم که سیاهیها دوام داشته باشند.»
مصفا درباره بشر امروز که موجودی جنگساز است توضیح داد: «بسیاری از مردم دنیا در صلح زندگی میکنند اما فقط جنگها منعکس میشود، چون جنگ خبر است. اگر نگاه کنیم میلیاردها انسان در صلح زندگی میکنند و من آمار دقیقی ندارم که بگویم بشر امروز جنگطلبتر است، تنها تفاوتی که وجود دارد این است که همه چیز منعکس میشود. مثلاً همیشه آمار طلاق منتشر میشود، اما هیچ آماری از آنهایی که زندگی خوبی دارند ارائه نمیشود.»
قیمت آدمی چند است؟ این سوالی بود که مصفا دربارهاش گفت: «اصلا مگر میشود روی آدم قیمت گذاشت؟ به عقیده من نباید درگیر این موضوع شویم که روی همه چیز قیمتبگذاریم؛ چون پول همه چیز را خراب میکند اما انسان ارزشمند است و روح قابل احترامی دارد. شاید همه انسانها نتوانند نخبه شوند و به مدارج عالی در حوزههای مختلف برسند، اما همه آدمها ارزشمند هستند، بسیاری از آدمها هستند که تاثیرگذارند، اما کسی آنها را نمیشناسد.»
اوج انسانیت خدمت به مردم است
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که انسان با این بها و ارزش صرف چه چیزی شود درست است؟ توضیح داد: «صرف خدمت شود. به عقیده من اوج انسان و انسانیت این است که صرف خدمت شود. البته به عقیده من همه انسانها این تاثیرگذاری را دارند اما ممکن است در مقدار آن متفاوت باشد.عبادت به جز خدمت خلق نیست.»
مصفا درباره حرکت در مسیر بزرگ شدن و آدم بزرگ بودن گفت: «همه آدمها میتوانند بزرگ باشند، برخی بزرگ دیده میشوند و فرصت این را پیدا کردند که با آنها مصاحبه شود و شاخص شوند. بعضیها هم بزرگ هستند اما فرصتش را پیدا نگردد، بسیاری معتقدند اگر جایی پیشرفت میکند حاصل زحمات آن آدمهایی است که دیده شدند، در حالی که اگر کاری انجام میشود محصول یک کار جمعی است، چون بزرگی یک امر نسبی است؛ اما بزرگی انسان به اخلاقمداری، خدمت به خلق، آزار نرساندن به دیگران، کمک به اعضای خانواده است.»
روند بد شدن یک انسان، موضوع دیگری بود که مصفا در آخر با اشاره به آن بیان کرد: «به باور من آدم بد وجود ندارد در همه آدمها اخلاق خوب و بد وجود دارد اما زمانی آدم بد میشود که به دیگران آزار برساند و وجودش مخل آسایش دیگران شود.»
نظر شما