سه‌شنبه ۲ دی ۱۳۹۹ - ۱۷:۱۱
همپای سپیدار و سپیده

پنجاه و یکمین شب شاعر با محوریت گرامیداشت یاد و خاطره سپیده کاشانی در نخلستان اوج برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) پنجاه و یکمین شب شاعر با محوریت گرامیداشت یاد و خاطره سپیده کاشانی در نخلستان اوج برگزار شد. در این مراسم چهره‌هایی مثل علی داودی، مصطفی محدثی خراسانی، رضا اسماعیلی، حسین اسرافیلی، حجت‌الاسلام و المسلمین دعایی و ... حضور داشتند.

در ابتدای این جلسه، سودابه امینی، از شاعران کشور روی صحنه آمد و درباره سپیده کاشانی گفت: یادداشتی با عنوان «من اجتماعی سترگ سپیده کاشانی» آماده کرده‌ام که در آن به یک نکته در دو شعر خانم سپیده کاشانی اشاره شده است.

وی بیان داشت: کهن الگوی «نقاب» یا «پرسونا» درنظریه یونگ صورتکی است که هر فرد در ارتباط با انتظارها و معیارهای اجتماعی و فرهنگی، سنتی و نیز برای پاسخ‌گویی به نیازهای کهن الگویی درون خود از آن بهره می‌گیرد؛ در واقع پرسونا نقشی است که اجتماع انجام آن را از فرد انتظار دارد و به طور کلی هدف آن تاثیرگذاری بردیگران و پوشاندن طبیعت و ماهیت واقعی درونی شخص است. پرسونا در مقابل شخصیت خصوصی فرد قرار دارد و در واقع شخصیت یا شخصیت‌های اجتماعی اوست که فرد به طور ناخودآگاه به جهان عرضه می‌کند.

امینی با اشاره به شعر سپیده کاشانی گفت: درباره سپیده کاشانی و شعر او سخن بسیار است اما در این مجال کوتاه به نکاتی کلی اشاره می‌کنم و سپس به سراغ نکته مهم در زندگی و شعر او می‌روم. سرور اعظم باکوچی اولین دفتر شعر خود را درسال 1352 با عنوان «پروانه‌های شب» به دست چاپ داد. او بیش از آن که به صنعت شعر بیندیشد، به روان بودن و قابل فهم بودن شعرش می‌پردازد. عضویت سپیده در سال 1358 در شورای شعر رادیو، ظرفیتی تازه برای شاعر ایجاد کرد. در این شورا او با محمود شاهرخی، علی معلم دامغانی، مهرداد اوستا و مجتبی کاشانی همکار و همراه بود و حدود 40  قطعه شعر با موضوع انقلاب و دفاع مقدس سرود. شاید بتوان گفت محیط هنری که سپیده کاشانی تجربه کرده باعث انتخاب پرسونای او در سرایش شعرها وترانه‌های موفق وی است.

در میان اشعار سپیده دو شعر نظرم را جلب کرد. دو شعری که از منظر موسیقایی بسیار به هم نزدیک هستند، اما همین دو شعر از منظر پرسونا محل تفاوت و شاید بتوان گفت تکامل سپیده در روند سرایش او هستند. به این شعر دقت کنید:
دمی جست‌وجو کن که در دفتر من/ بیابی مرا ای گل خاطر من
به هر سطر از پای اندوه نقشی/ به هر گام آواز چشم تر من
مرا دست‌ها پر شد از طول باران/ بلند است از بخت خوش اختر من
چه شد سحر یشمین باد بهاران/ که سبزه به خواب است در باور من
سحر جامه از نام من کرده برتن/ چرا شب کشیده است سر از بر من
من آن بوتۀ بی پناه کویرم/ که خاک تب آلود شد بستر من
زمستان سردی است درسینه پنهان/ گرانبار دردی است بر پیکر من
مرا آتشی هست در جان که ترسم/ به دریاچۀ باد ریزد پر من
مرا بی من آن گه شناسی/ که در دست باد است خاکستر من

وی بیان داشت: همانطور که در این شعر می‌بینید پرسونا کاملا شخصی است. سپیده کاشانی در این سروده از من فردی خود می‌گوید. واگویه‌های درونی یک انسان که نگران مرگ است و نابودی. اگر چه مرگ‌اندیشی در این شعر به زیبایی و عمق شعر می‌افزاید اما هنوز سپیده کاشانی را به تشخص نمی‌نمایاند. اشک، اندوه، زمستان، سرما، بی‌پناهی، پرواز برفراز دریاچۀ باد و خاکستر شدن سرنوشت این من فردی است. میان من دراین شعر و من در شعر"به خون گر کشی خاک من دشمن من" فاصله بسیار است.

امینی با اشاره به شعر دیگری از سپیده کاشانی گفت: در شعر دوم سپیده ظرفیتی دیگر را در واژۀ من به مخاطب می‌شناساند. این من همان «من اجتماعی سترگ» شاعر است. شاید بتوان گفت سفرهای سپیده کاشانی به جبهه‌های جنگ ایران و عراق و دیدن فضای جنگ باعث این تغییر اساسی شده است. سپیده کاشانی پرسونای شعر خود را از «من فردی» به «من اجتماعی ملی» تغییر می‌دهد و می‌سراید:
من ایرانی ام آرمانم شهادت/ تجلی هستی است جان کندن من
میان این «من» جسور، دلاور و شجاع که حتی پس از مرگ هم کسی نمی‌تواند عشق او به وطن را از قلبش برباید با آن من اندوهگین و ترسنده از مرگ، فاصله بسیار است.
تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی/ جدا سازی ای خصم سر از تن من
کجا می‌توانی ز قلبم ربایی/ تو عشق میان من و میهن من
این دو بیت از این دو شعر را با یکدیگر مقایسه کنید:
زمستان سردی است در سینه پنهان/ گرانبار دردی است برپیکر من
مپندار این شعله افسرده گردد/ که بعد از من افروزد از مدفن من ...

این شاعر در بخش پایانی صحبت‌های خود گفت: در انتها لازم است اشاره کنم سپیده کاشانی شاعری است که در مسیر کمال شاعرانه، «من اجتماعی» را جایگزین «من فردی» کرده  و به جای سرودن درباره خویشتن اولویت ملی و میهنی را جایگزین من فردی کرده است. او در شعر خود جنگجویی دلاور است که بر خصم می‌تازد و پرچم توحید را برمی‌افرازد. شعر او شعری مردانه است که رزمندگان آن را می‌خوانند و بر دشمن یورش می‌برند. پرسونای شعرهای موفق سپیده کاشانی نه زن مادر است و نه زن معشوق؛ بلکه جنگاور وطن‌پرستی است آزاده. در شعرهای دیگرسپیده کاشانی می‌توان من‌های مسلمانی را دریافت که فراتر از حدود ملی و میهنی با ظلم درستیزند. مرور شعر موفق سپیده کاشانی خالی از لطف نیست:
به خون گر کشی خاک من دشمن من/ بجوشد گل اندر گل از گلشن من
تنم گر بسوزی به تیرم بدوزی/ جداسازی ای خصم سر از تن من
کجا می‌توانی زقلبم ربایی/ تو عشق میان من و میهن من
من ایرانی‌ام آرمانم شهادت/ تجلی هستی است جان کندن من
مپندار این شعله افسرده گردد/ که بعد از من افروزد از مدفن من
نه تسلیم وسازش نه تکریم وخواهش/ بتازد به نیرنگ تو توسن من
کنون رود خلق است دریای جوشان/ همه خوشۀ خشم شد خرمن من
من آزاده از خاک آزادگانم/ گل صبر می پرورد دامن من
جز از جام توحید هرگز ننوشم/ زنی گر به تیغ ستم گردن من
من آزاده از خاک آزادگانم/ گل صبر می پرورد دامن من

دیگر سخنران این جلسه علی داودی بود. او با اشاره به شخصیت سپیده کاشانی گفت: سپیده کاشانی شاعری است که برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی است. به نظرم او کمی مظلوم واقع شده است؛ نه از این جهت که امروز کمتر از او نام برده می‌شود بلکه در همان روزگاری که شعر می‌گفتند نیز نبودند و خودشان را فدا کردند.
وی اضافه کرد: انقلاب اسلامی از هر حیث تحولی در شئونات زندگی جامعه ایرانی ایجاد کرد. این تغییر و تحول قطعا دامنه شعر را نیز دربرگرفت و با شعار «بازگشت به خویش» می‌بینیم در شعر هم جست‌وجو برای بازگشت به سرچشمه‌ها دیده می‌شود. درخصوص شعر انقلاب باید منصفانه گفت که در شکل‌گیری زیست شاعر، این عنصر به خوبی دیده می‌شود. در کنار اینها نباید غافل شد که امروز جمع زیادی از شاعران، خانم‌ها هستند اما در آن سال‌ها، تنها چند نفر، شاعر پیشتاز و جریان‌ساز در حوزه شعر انقلاب بودند.

داودی با تاکید بر مولفه‌های شعر سپیده کاشانی گفت: شعر فعالیتی است که همیشه دنبال گشودن راهی جدید است. از فردوسی گرفته تا نیما. یکی از این موضوعات توجه به شرایط اجتماع است که انقلاب اسلامی و پس از آن دفاع مقدس بخش مهمی از اجتماع ایران را تشکیل داده است. در شعر خانم سپیده کاشانی علاوه بر اینکه نشانه‌هایی از شعرهای بزرگان و مسیر طولانی ادبیات فارسی را می‌بینیم، به شعر هم‌نسلان و هم دوره‌ای‌های خود نیز به شدت دقت داشته است. فلذا سبک‌های جدیدی مثل مثنوی در وزن جدید را که نمونه‌اش در شعرهای علی معلم دیده می‌شود، در بین آثار خانم کاشانی وجود دارد. اندوه عاطفی استاد اوستا، ترکیب‌سازی‌های خاص استاد نصرالله مردانی و توصیفات خاص آقای موسوی گرمارودی را می‌توان در شعر خانم کاشانی دید. او شاعری است که از هم‌نسلان خود نیز گردآوری داشته است. شاید خیال‌پردازی او در مقایسه با آقای احمد عزیزی ضیعف‌تر باشد اما داشته‌های او بسیار زیاد است.

این شاعر برجسته کشور در پایان گفت: وقتی صحبت از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس می‌شود می‌بینیم که شعر با بافت اجتماعی و تاریخی گره خورده است. هنر اساسا زمان‌مند است. به هر حال شاعر در ظرف زمانی زندگی می‌کند و اگر آن را نادیده بگیرد، نمی‌تواند با جهان خود ارتباط برقرار کند. این موضوع در مورد همه شاعران وجود دارد. از آنجا که در شعر خانم سپیده کاشانی توجه دقیقی به میهن و انقلاب اسلامی شده است، شعرهای جنگ او نیز ماندگار شده است.
حسین اسرافیلی دیگر شخصیتی بود که برای سخنرانی درباره سپیده کاشانی دعوت شد. او گفت: با خانم سپیده کاشانی در زمانی که قرار بود حوزه هنری تشکیل شود و چند تن از دوستان دعوت کرده بودند تا در جمعی باشیم و در مورد تاسیس این مرکز مشورت کنیم، آشنا شدم. در جلساتی که داشتیم و نهایتا حوزه اندیشه و هنر اسلامی تاسیس شد و بعدها به نام حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تغییر نام داد.

وی ادامه داد: وقتی می‌خواهم درباره شعر شاعری صحبت کنم نمی‌توانم شخصیت شاعر را از او جدا کنم. بعضی‌ها این دو موضوع را جدا درنظر می‌گیرند و شعرش را از شخصیت و منش او تفکیک می‌کنند اما من این دو را مکمل یکدیگر می‌دانم. بنده معتقدم که اعتقادات و روحیات افراد در سخن، شعر و اندیشه‌شان اثر می‌گذارد. خانم سپیده کاشانی مصداق دقیق این جمله است که «از کوزه همان برون تراود که در اوست». رفتار، عملکرد و شعر خانم کاشانی بیانگر شخصیت و درونیات اوست. او از جمله معدود کسانی بود که با انقلاب و تفکر امام خمینی(ره) بیعت بسیار محکمی داشت و هرگز از این بیعت جدا نشد.

او با اشاره به حضور سپیده کاشانی در جبهه‌ها گفت: ایشان با اصرار زیاد در کنار شاعران آقا که از حوزه هنری به جبهه‌ها حرکت می‌کردیم، حضور پیدا می‌کرد. حتی به ایشان می‌گفتیم که اگر خطری پیش بیاید،‌ آقایان راحت‌تر می‌توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند اما باز هم اصرار می‌کرد که حضور داشته باشد و سراغ رزمندگان در جبهه‌ها برود. ایشان بانویی بسیار متعهد و انسانی وارسته بود. او با همه وجود به انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی آری گفته بود و خود را تماما وقف آن کرده بود. آرمان‌های انقلاب، آرمان‌های او بود و اهداف امام خمینی، اهداف او نیز به شمار می‌رفت.

در ادامه برنامه، رضا اسماعیلی درباره ابعاد شخصیتی و هنری سپیده کاشانی گفت: اگر بخواهیم جایگاه خانم سپیده کاشانی را در ادبیات انقلاب تبیین کنیم، باید بگوییم که او راه شعر انقلاب را برای بقیه هموار کرد. در دهه اول انقلاب که شعر انقلاب هنوز قوام پیدا نکرده و جایگاهش را پیدا نکرده بود، نسل جون شاعران انقلاب رسالت بزرگی را برعهده داشتند و باید برای شعر انقلاب و دفاع مقدس نمونه‌سازی کرده و راه را برای دیگر شاعران هموار می‌کردند. خانم سپیده کاشانی جز شاعرانی است که این رسالت بزرگ را به دوش کشید و اولین نمونه‌های موفق از شعر پایداری و شعر انقلاب را در ابیات خانم کاشانی می‌بینیم. این موضوع کار بزرگی است. در زمانه‌ای که تمام شاعران نام آور روزگار به هر دلیلی با انقلاب قهر کرده و سکوت کرده بودند، شاعران نسل انقلاب باید روی پای خودشان می‌ایستادند و برای انقلاب شعر می‌گفتند. این کار دشوار بود و خانم کاشانی از این رسالت، موفق بیرون آمد.

وی باورمندی سپیده کاشانی به انقلاب اسلامی را دیگر ویژگی مهم او دانست و گفت: یکی دیگر از ویژگی‌های این بانوی شاعر، باورمندی او بود. امروز می‌بینیم بسیاری از شاعران بدون آنکه به مسئله‌ای اعتقاد و باور داشته باشند، صرف فراخوانی که دریافت می‌کنند، درباره آن موضوع شعر می‌گویند. در حقیقت صنعت‌گری می‌کنند اما خانم کاشانی از شاعرانی بود که براساس باورمندی که به انقلاب و رهبری آن داشت گام برمی‌داشت و قلم می‌زند و از عمق جان شعر می‌گفت. بعد از پیروزی انقلاب، تعدادی از کسانی که قلب‌شان با آن صاف نبود، می‌گفتند بعد از انقلاب،‌ زنان زمینه فعالیت اجتماعی و هنری ندارند و این راه مسدود شده است. حضرت امام با این تفکر مقابله و آن را نفی می‌کرد. بانوان شاعر انقلاب با حضور فعال خود در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی بر این ادعا مهر باطل زدند. می‌بینید که خانم کاشانی در عین اینکه شاعر است، در خطوط مقدم و جبهه‌های دفاع حق از باطل حضور پیدا می‌کند و به شعرخوانی می‌پردازد. این موضوع نشان‌دهنده این است که انقلاب اسلامی زمینه حضور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی زنان را نه تنها مسدود نکرد بلکه این راه را هموار کرد تا با قدرت بیشتری در این زمینه حاضر شوند.
اسماعیلی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: مسئله دیگری که درخصوص زنان هنرمند مغفول مانده است، این است که وقتی می‌خواهیم از یک خانم برجسته یاد کنیم، می‌گوییم فلان رفتارش مردانه بود. این موضوع غلط است. زنان مردآفرین و مردپرور هستند. آنان مادرند. وقتی می‌خواهیم زنی را توصیف کنیم و برجستگی‌های او را برشماریم باید بگوییم که او مردپرور و شیرزن است. این که بخواهیم آنان را به مردان تشبیه کنیم، در حقشان ظلم و جفاست.

محمدرضا اصلانی در این مراسم گفت: خانم سپیده کاشانی در 13 سالگی نخستین شعر خود را گفت و از سال 1347 همکاری خود با مطبوعات را آغاز کرد. در آن زمان اکثر مجله‌ها و روزنامه‌ها صفحه شعر و ادبیات داشتند. مجله جوانان که یکی از نشریات موسسه اطلاعات بود گاهی 4 صفحه و گاهی بیشتر به این موضوع اختصاص می‌داد. شاعران زیادی برای این مجله شعر می‌فرستادند و ملاک چاپ آن، خود شعر بود.

او با معرفی کتاب‌های سپیده کاشانی گفت: نخستین کتاب خانم کاشانی، «پروانه‌های شب» نام داشت. او با این کتاب که در سال 1352 چاپ کرد، دو موضوع را ثابت کرد؛ اولا از نظر آگاهی به فن شعر، تسلط لازم را داشت و ثانیا اولین قدم خود را بسیار محکم برداشته بود. این کتاب مورد توجه زیادی واقع شد. در مورد ایشان نیز کتاب‌های زیادی نوشته شده است؛ یکی از این کتاب‌ها «در سوگ سپیدار، یادمان زنده‌یاد سپیده کاشانی» است. کتاب دیگر، «بانوی پروانه‌ها» نوشته محسن غفاری است و کتاب سوم «شعر و اندیشه سپیده کاشانی» حمید هنرجو است. مجموعه مقالات ایشان را آقای اسماعیلی کار کردند که به زودی چاپ خواهد شد و آقای سیدمحمود سجادی که از شاعران معاصر است، دو کتاب دارد که در آن، شاعران از جمله خانم کاشانی را معرفی کرده است.

وی خاطرنشان کرد: در مورد او باید گفت هیچ شاعر و شخصیتی وجود ندارد که از منش و شخصیت ایشان در حد اعلا صحبت نکرده باشد. من از سال 1350 تا 1355 که در شب‌های شعر بودم، خانم‌های زیادی رفت و آمد داشتند. خانم سپیده کاشانی مرکز ثقل این جلسات بود؛ نه از نظر سخنرانی و جنجال‌آفرینی بلکه از نظر شکوه و جلالی که در رفتار و اخلاق ایشان وجود داشت و همه به ایشان احترام می‌گذاشتند. تاکنون در محافل ادبی هیچ خانمی ندیده‌ام که به اندازه ایشان مورد احترام باشد. به نظرم نباید جایگاه ادبی خانم کاشانی و شخصیت ایشان را فراموش کنیم. فراموش کردن این موضوع به منجر به خسران جامعه ادبی ما می‌شود چرا که خانم کاشانی می‌تواند برای خانم‌های شاعر الگوی مناسبی باشد.

در بخش دیگری از این جلسه، حجت‌الاسلام و المسلمین دعایی، خاطراتی از سپیده کاشانی را مطرح کرد.

ایمان احمدی، کارگردان مستند «سپیده» در این مراسم گفت: برای ساخت این مستند تلاش‌های زیادی صورت گرفت اما همکاری خوبی از سوی بعضی‌ از افراد که با ایشان در ارتباط بودند نداشتیم. خانواده ایشان به خوبی همکاری نکردند و حتی یک فریم تصویر هم به ما ندادند. بنابراین از مستندی که ساخته شده است، خیلی راضی نیستم.

وی اضافه کرد: ایشان در بین شاعران زمان خود ویژگی‌های منحصر به فردی داشت و اگر در بین خانم‌های شاعر بخواهیم کسی را هم سطح با ایشان مثال بزنیم باید به خانم فروغ فرخزاد اشاره کنیم. او گردن بسیاری‌ها حق دارد و اهل تبرج و شوآف نیز نبوده است بلکه در مظلومیت کارش را انجام می‌داده است.

احمدی خاطرنشان کرد: باید بگویم که شعرها و آثار ایشان بسیار درجه یک بوده است و می‌خواستیم به این سروده‌ها بپردازیم اما موفق نشدیم چرا که نتوانستیم شاعرهای هم‌دوره ایشان و کسانی که با او رفت و آمد داشتند را پیدا کنیم و یا خیلی از آنان صحبت نکردند؛ تنها آقای علی معلم جلوی دوربین آمدند و درباره وجوه شاعری ایشان صحبت کردند.

در پایان این مراسم، حسین قرایی که دبیری شب شاعر را برعهده دارد، گفت: باید از زحماتی که آقایان محمد ساسان و ایمان احمدی برای ساخت این مستند کشیدند تشکر کنم. برای کار فرهنگی در این دوران باید خون دل خورد.

او که هشت سال است شب شاعر را برگزار می‌کند با این سخن حرف‌هایش را پایان داد: فرهنگ، امنیت ملی ما را تقویت می‌کند، باید برای حوزه فرهنگ اهمیت بیشتری قائل شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها