لطفا در ابتدا درباره کتاب و اینکه شامل چه داستانهایی میشود توضیح دهید.
این کتاب شامل افسانهها و داستان کوتاههایی توسط مهران مهین، منیژه آرمین، راضیه تجار، مریم شجاعی، زهرا پورقربان، سهیلا عبدالحسینی، سودابه حمزهای و... است و مقدمه آن را یکی از نویسندگان موفق پاکستان به اسم محمدحمید شاهد نوشته است. او در مقدمه آورده است که وقتی داستانهایی که در این کتاب ترجمه شده است را میخوانیم تصور میکنیم این همان مسائلی است که امروز زنان در جامعه ما -پاکستان- با آن درگیر هستند و حس بیگانگی و غریب بودن با این داستانها را نداریم. علاوه بر این داستانها جوری ترجمه شده است که وقتی خواننده آن را میخواند تصور میکند این داستانها به اردو نوشته شده است و به هیچ وجه حس اینکه درحال خواندن یک اثر ترجمه شده هسنیم به ما دست نمیدهد. نسخه اول این کتاب در نوامبر 2018 در پاکستان منتشر شد و من این کتاب را در سال 1398 در دیدار با مقام معظم رهبری ایران به ایشان تقدیم کردم.
زمانی که این داستانهای کوتاه در اختیار من قرار داده شد برای هر نویسنده سه داستان به من تحویل دادند که یکی از آنها را که بیشتر برای مخاطب اردو زبان قابل درک است انتخاب کنم. بنابراین من تلاش کردم تنوع موضوعی در کتاب وجود داشته باشد. در این کتاب داستانها به گونهای انتخاب شدند که موضوعات مختلف جامعه امروز ایران را در بر بگیرند و موضوعی که در این داستانها مهم باشد جا نماند. در پاکستان استقبال خوبی از این کتاب شد و نظرات خوبی از دوستانی که این کتاب را خواندند دریافت کردم که موجب دلگرمی من شد.
آیا ترجمه و انتشار کتابهایی از این دست که گزیدهای از ادبیات است از سوی شما ادامه دارد یا خیر؟
بله این در همه دنیا مرسوم است که در انگلیسی به آن اتنولوژی میگویند. یعنی کتابها از زبانهای مختلف با هدف معرفی مردم و فرهنگ کشور مبدا به زبانهای دیگر ترجمه میکنند و این به نوعی معرفی اولیه شاعران و نویسندگان آن کشور است که برای کشور بعدی یا کشور مقصد آثارشان ترجمه میشود. این موضوع برای مخاطبانی که چنین کتابهایی را به زبان مقصد میخوانند ایجاد تشنگی میکند که برای رفع احساس تشنگی خود درباره آن نویسنده و برای اینکه با آثار کاملتر و بیشتر آن نویسنده آشنا شوند به سراغ مجموعههای بیشتری از این نویسندهها میروند و به همین دلیل این معرفیها خیلی مفید است. در ایران هم از این مجموعهها که از زبانهای مختلف ترجمه میشوند زیاد داریم و در زبان اردو هم من توفیق داشتم کتاب دیگری را که به سفارش حوزه هنری بوده است ترجمه کنم. اسم اولیه آن «نقشهای رنگ رنگ» بود و بعد به «رنگهای جدید رنگین کمان» تغییر یافت. این کتاب قرار است در اسلامآباد پاکستان از سوی انتشارات صریر چاپ شود و گزیدهای از اشعار ایرانی از نیما یوشیج تا گروس عبدالملکیان است که آثار 87 شاعر در این کتاب آمده و معرفی شده است.
علاوه بر این مجموعه شعر جدیدی به اسم «عشق قابیل است» ترجمه کردهام که از سوی انتشارات صریر در پاکستان در دست چاپ است و گزیدهای از شعر شاعران زن ایرانی است و در هر دو مجموعه برای هر شاعر سه شعر در اختیارم قرار دادند تا یکی از آنها را برای ترجمه انتخاب کنم. در بعضی موارد برای هر شاعر هر سه شعر و برای برخی دیگر 2شعر را ترجمه کردم و در بعضی موارد حتی یک شعر از اشعاری که در اختیار من قرار داده بودند انتخاب نکردم و به سراغ شعرهای دیگر آن شاعر رفتم. مثلا درباره قیصر امینپور شعری از قیصر را با عنوان «این روزها حال من خوب است» انتخاب کردم و این دو مجموعه بهزودی منتشر خواهند شد.
رویکرد شما در انتخاب داستانها یا اشعار چه رویکردی بود؟
اشعار کتاب «رنگهای جدید رنگین کمان» توسط دکتر علیرضا غزوه، محمدجواد آسمان و مصطفی علیپور انتخاب میشد و برای من ارسال میشد. مثلا اشعاری که برای کتاب زنان انتخاب کردم توسط فریبا یوسفی انتخاب شده بود که من آن را ترجمه کردم. ولی رویکرد کلی این بود که برای هر شاعر چند شعر در اختیار بنده قرار میدادند که از بین آنها انتخاب کنم. من معمولا اشعاری را انتخاب میکردم که از نظر حسی، عاطفی و ذهنی رابطه بهتر و بیشتری میتواند با مخاطب هندی و پاکستانی برقرار کند. گاهی هم به سراغ اشعار جدید آن شاعر میرفتم و شعرهایی را انتخاب میکردم که خیلی غریب نباشند برای مخاطب پاکستانی و اشعاری را انتخاب کردم که در آنها بازیهای زبانی نباشد. بعضی شعرها که در آن بازیهای زبانی زیاد است قابل ترجمه نیستند. مثلا اگر در یک شعر از صنعت ایهام استفاده شده باشد فقط یک بخش از معنا را مترجم میتواند به زبان مقصد انتقال بدهد و معنی دیگری که در ایهام وجود دارد از بین میرود و من سعی کردم این نوع شعرها را در این مجموعه نیاورم. شعرهای خوبی در زبان فارسی وجود دارد که وقتی آنها را به زبان فارسی میخوانیم خیلی لذتبخش است ولی ترجمهپذیر نیستند.
علت انتخاب آثار شاعرانی که در این مجموعه شعرهایشان را ترجمه کردید چه بود؟
بعد از انقلاب اسلامی در ایران آثار زیادی به زبان اردو ترجمه نشده است و این شبه قاره از اینکه در ایران چه میگذرد اطلاعی ندارد. از این جهت من احساس کردم که لازم است آثار گوناگون ترجمه شود و با ژانرهای مختلف برای افراد مختلف ترجمه شود. مثلا من چند اثر کودک و نوجوان از محمدرضا سرشار را ترجمه کردم برای رده سنی کودک و نوجوان که در پاکستان منتشر شد.
در زمینه رمان کتاب «روی ماه خداوند را ببوس» نوشته مصطفی مستور را ترجمه کردم که در دست چاپ است. برای شعر هم گزیدههایی که در بالا گفتم برای ترجمه انتخاب کردم و کتابهای دیگری که در زمینه آثار ادبی انتخاب کردهام. جدیدترین کاری که اکنون در دست دارم و درحال ترجمه آن هستم داستانهای کوتاه جلال آل احمد است که از کتابهای مختلف جلال مثل زن زیادی، دیدوبازدید، سه تار و کتابهای دیگر این داستانها انتخاب شدند که هم از نظر موضوعی و هم از همه کتابهای داستان کوتاه جلال سعی کردهام در این کتاب وجود داشته باشد تا مجموعهای که معرفی خوبی از جلال آل احمد باشد برای اهالی اردو زبان ارائه دهم.
نظر شما