مجموعه کتاب منتشر شده از شهدای مدافع حرم خانطومان و منطقه خانطومان به تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی راهی بازار کتاب شد.
ظهر یکشنبه بود که خبر انجام علمیات تفحص پیکر مطهر شهدای خان طومان و تعیین هویت پیکر مطهر هشت تن از شهدای ایرانی منتشر شد.
اما خان طومان کجاست؟
خان طومان نام روستایی است در «جبل سمعان» استان حلب که فاصله 10 کیلومتری با بزرگراه حلب-دمشق دارد که همین موضوع یکی از دلایل مهمی است که خان طومان را مورد توجه قرار داده است.
سال ۹۵ در حالی که این منطقه تحت تسلط نیروهای جبهه مقاومت بود، آتش بسی کوتاه بین دو طرف داده میشود. در همین حین تروریستهای تکفیری از فرصت پیش آمده سوء استفاده کرده و منطقه را پس از بمباران و به شهادت رساندن تعدادی از رزمندگان مدافع حرم مازندرانی، تصرف میکنند.
پس از آن همچنان درگیریها ادامه پیدا کرد تا اینکه تنها چند روز پس از به شهادت رسیدن سردار حاج قاسم سلیمانی مجاهدان اسلام توانستند برای همیشه خاک این منطقه را از لوث وجود تکفیرهای وهابی پاک کنند و این قطعه از خاک سوریه در تاریخ گواه خونهای پاکی باشد که رویش به زمین ریخت.
1. از حاج ابراهیم تا خان طومان که سید عبدالرضا هاشمی ارسنجانی نویسنده این اثر است. در این کتاب خاطرات داستانی از رشادت شهدای لشکر ۲۵ کربلا و حضور رزمندگان در ارتفاعات حاج ابراهیم و مبارزه با ضد انقلابها و در ادامه شرکت این رزمندگان و مدافعان در جنگ سوریه بر علیه داعش و نیروهای تروریستی تکفیری و دفاع از حرم اهل بیت سلام الله علیها، در دو فصل ناگفتههای حاج ابراهیم و تا خان طومان گردآوری شده است.
رزمندگان لشکر 25 کربلا همگی پس از ارتفاعات سخت حاج ابراهیم برای دفاع از اسلام و حرمین راهی جنگ سوریه با تروریستهای تکفیری شدند و در کنار هم به فیض شهادت نائل شدند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
هرچه میدویدیم انگار نمیرسیدیم، لامصب انگار راه را کش میدادند.
یک لحظه با دیدن راهی که هر چه قدمهایمان را بلندتر میکردیم طولانیتر میشد، فریاد زدم:
یا حضرت زینب، یک سنگر نشانمان بده».
2. از ام الرصاص تا خان طومان به نویسندگی مصیب معصومیان
این کتاب روایت خاطراتی از شهدای ۸ سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم خان طومان و شرح خاطرات دفاع مقدس از جمله عملیات کربلای چهار در ام الرصاص وحماسه خان طومان در کشورسوریه برای مقابله با تروریستهای تکفیری که به دست شیرمردان مازندرانی رقم خورده است.
نویسنده سعی کرده تمام وقایع خان طومان را به رشته تحریر در آورد. متن مکالمات بی سیمی و عکسهای شهدا نیز پایان کتاب به ضمیمه آورده شده است.
3 . برای زین اب
این کتاب به قلم سمیه اسلامی به نگارش در آمده به خاطرات زندگی شهید مدافع حرم محمد بلباسی، از کودکی تا شهادت میپردازد
محمد بلباسی یکی از شهدای مدافع حرم است که در منطقه «خان طومان» سوریه حین مبارزه با تروریستهای تکفیری به همراه دیگر همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش بعد از چندین سال به تازگی به وطن بازگشته است.
وی، متولد 1357 و ولادت و بزرگ شدن سه فرزند خود را دید اما زینب او بعد از شهادتش در دفاع از حریم اهل بیت(علیهم السلام) در عملیات مستشاری در خان طومان سوریه، دیده به جهان گشود؛ زمانی که پدر، چشم از این جهان فروبست ولی دیدگان او نظاره گر این طفل از آسمان ها است.
شخصیت چند بعدی محمد بلباسی، کتاب را خواندنی و قابل توجه کرده است. خواننده پس از خواندن این اثر، با مفهوم صحیح آتش به اختیار بودن و البته روحیه جهادی شهید در مقاطع مختلف از عمر کوتاه، اما پربرکتش آشنا میشود و میفهمد که اگر انسان از زمان خود به درستی استفاده کند و به هر اتفاقی در وقت و جایگاه خودش رسیدگی نماید، دیگر هیچ چیز در زندگی، قضا نمیشود.
قطعا مخاطبین این کتاب پس از مطالعه آن با محمد بلباسی در زندگی شخصی اش، اردوهای جهادی، خادمی شهدا، جهاد با نفس، سرزندگی و نشاط در امور مختلف، سفرهای راهیان نور، مدیریت جهادی در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی و...، سفر به سوریه، و مواردی دیگر همراه خواهند شد.
اگر کسی قصد پاگذاشتن در مسیر تدریجی تکامل انسانی، همراه با سیره عملی را دارد، خوانِش کتاب «برای زِین اَب» را به او توصیه میکنیم. محسن بهاری رزمنده مدافع حرم که در حماسه خان طومان حضور داشت، نحوه شهادت شهید بلباسی را اینگونه روایت میکند:
شهید کابلی با اصابت خمپاره به شهادت رسید. شهید بلباسی که در مناطق عملیاتی راهیان نور همیشه با او بود، رفت که شهید کابلی را بیاورد، شهید بریری هم برای کمک به بلباسی رفت تا در میان تیر و ترکش تنها نباشد. وقتی پیکر کابلی را روی ماشین گذاشتند، با قناسه هر دو را از پشت زدند.
4. کاش برگردی
این کتاب به قلم توانای محمد رسول ملاحسنی به نگارش در آمده است به زندگی نامه شهید مدافع حرم زکریا شیری از زبان مادر روایت میکند
نویسنده این کتاب که قبلا با کتاب «یادت باشد» نگاهی عاشقانه به زندگی مدافعان حرم داشته است این بار در کتاب «کاش برگردی» در نگاهی تازه، داستان زندگی یکی از شهدای مدافع حرم را از زبان مادر شهید به روایت مینشیند و در صفحات مختلف نکات تربیتی یک زندگی ساده را با روایتی داستانی و جذاب تقدیم خوانندگان میکند.
کتاب یادت باشد پنجرهای عاشقانه بود برای از خود گذشتن و کتاب کاش برگردی پنجرهای مادرانه است برای از کجا آمدن. کاش برگردی روایت تربیت حمیدها و زکریاهای عصر ماست
شهید زکریا شیری که اهل قزوین بوده است از شهدای مظلوم خان طومان میباشد که به تازکی پیکرش به میهن اسلای بازگشته است.
گزیده متن
دستش را که گرفتم یخ کرده بود، پاهایش میلرزید، رو به من گفت: عزیز نمی تونم راه برم، منو بغل میکنی؟
یک دستی فاطمه را بغل کردم و با دست دیگرم دوچرخه اش را گرفتم و راه افتادم، فاصله زیادی تا خانه نبود ولی آن چند دقیقه خیلی سخت گذشت، فاطمه محکم دستانش را دور گردن من انداخته بود و آرام اشک میریخت و من مجبور بودم مثل همیشه نقش مادری را بازی کنم که قرار است سنگ صبور این خانواده باشد.
هر چه جلوتر میرفتیم فاطمه محکم تر مرا بغل میکرد، میدانستم آغوش پدر میخواهد، حال خودم هم تعریفی نداشت، غربت خودم و دختر شهید را حس میکردم و روزهای سختی که قرار است بعد از این داشته باشیم.
5. شهید عزیز
این کتاب که به قلم مصیب معصومیان به نگارش در آمده است که به خاطراتی دلنشین و درسآموز از زندگی دلیر مردی که نگذاشت علاقهاش به دنیا و زرق و برقهای آن، بندی بر قدمهایش باشد و او را به مقصودش نرساند. شهید محمود رادمهر که از رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا است و در خان طومان سوریه به شهادت رسیده است در این کتاب بر مبنای خاطرات دوستان، مادر و همسرش به خواننده معرفی میشود .
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
جبهه الحاضر که بودیم وقت ناهار هرکس که میتوانست خودش را به سفره ناهار یا شام میرساند. بچههای با صفایی بودند که وقتی دور هم مینشستند حال و هوای بی نظیری بین دوستان ایجاد میشد. محمود هم خودش را به سفره میرساند. وقتی میآمد با شوخ طبعی بی نظیری که داشت، جمع ما را گرم میکرد . گاهی از شوخیهایش آنقدر میخندیدیم که ریسه میرفتیم.
آن ایام موقع ناهار و شام به ما نوشابههای پپسی هم میدادند برخی دوستان معتقد بودند که این نوشابه ها تحت مالکیت صهیونیست ها است و استفاده از آن به نوعی حمایت مالی از اسرتئیل محسوب میشود. آنها تاکید میکردند پول این نوشابه ها تبدیل به گلوله میشود و به قلب مسلمانان فرو خواهد رفت. برای همین خودشان نمی خوردند و به دیگران هم توصیه میکردند از آنها استفاده نکنند. محمود با اینکه با نظر آنها موافق بود , گاهی سر به سرشان میگذاشت و وقتی سر سفره میآمد، به یکی از همسفرهایها میگفت: « داداش ! یکی از اون پپسیهای اصل اسرائیلی رو بده !».
آن را میگرفت و دربش را باز میکرد و سر میکشید و بعدش یک « سلام بر حسین !» بلند میگفت. بعدش هم خنده کنان میگفت: « چه حالی میدهد نوشابه اسرائیلی بخوری و آخرش بگویی سلام بر حسین علیه السلام!». با این حرفها آنقدر ما را میخنداند که نمی فهمیدیم کی غذایمان را خوردیم.
6. همسایه آقا
این کتاب که شهلا پناهی آن را به نگارش درآورده روایت زندگی شهید مدافع حرم(جاوید الاثر) علی آقا عبدالهی است که حاوی خاطراتی از دوران کودکی این شهید مدافع حرم و چگونگی ورود وی به بسیج و سپاه پاسداران و نحوه پیگیری او برای اعزام به سوریه و قرارگیری در صف مدافعان حر میباشد.
در این کتاب علاوه بر اعضای خانواده این شهید، با دوستان و برخی از همرزمان وی نیز گفتوگو شده که در نهایت در قالب کتاب درآمده است. شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی، همزمان با ۲۳ دیماه سال 1394در مبارزه با عناصر تکفیری در منطقه خانطومان به شهادت رسید.
در قسمتی از کتاب آمده است:
اصرار داشت همراه ما بیاید و هرچقدر سعی کردیم مانعش شویم قبول نکرد و عاقبت با ما آمد. چند روز در منطقه عملیاتی بود که بعد قرار شد با شهید انصاری و یک رزمنده دیگر به نام آقای مجدم به خالدیه خان طومان بروند.اما طی راه به کمین تروریست ها میافتند و انصاری به شهادت میرسد. بعد از نماز مغرب و عشاء هوا تاریک میشود و گویا نیروهای سوری همراه شان هم فرار میکنند. در این هنگام علی قصد میکند جلوتر برود. آقای مجدم میگوید ما که مهماتی نداریم. علی میگوید من دو نارنجک و پنج فشنگ دارم. چون در تاریکی مشخص نبود چه کسانی مقابل شان هستند، میگویند "لبیک یا زینب" که تروریست ها هم فریب میزنند و میگویند لبیک یا زینب، این دو به خیال اینکه نیروهای خودی هستند جلوتر میروند که در محاصره آنها میافتند. مجدم میتواند از محاصره فرار کند. اما علی میماند و بعد از آن کسی او را نمی بیند. آخرین حرفی که از طریق بیسیم زده بود این جمله است: من گلوله خوردم. از آن لحظه دیگر کسی از علی خبری ندارد.
وی در تاریخ ۹۴/۱۰/۲۳درست ۳۱ روز پس از اعزام در منطقه خالدیه خان طومان به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهر ایشان تاکنون بازنگشته است و همانطور که به حضرت زهرا«س» ارادت ویژه ای داشت همانند ایشان بینشان ماند.
7. حوالی عاشقی
این کتاب که به قلم مصیب معصومیان به نگارش در آمده است، روایت زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم؛ مهندس حسن رجایی معروف به مرد خستگیناپذیر خانطومان رابه تصویر کشیده است.
شهید حسن رجاییفر، از جمله رزمندگانی است که از نسل سوم انقلاب اسلامی است و با حضور در میدانهای علمی و عملی و با روحیه ای جهادی، در دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی و اطاعت از ولی امر مسلمین سر از پا نشناخت. حضور در دفاع از مرزهای جغرافیایی سیاسی کشور در جنوب شرق و شمال غرب و به دنبال آن در دفاع از مرزهای اعتقادی به عنوان مدافع حرم در سوریه شرکت و افتخار جانبازی را کسب کرد. در مراحل بعدی حضورش در دفاع از حرم اهل بیت(ع) در نبرد خان طومان سال 1395 با حماسهسازی و خستگیناپذیری، پس از رزم سنگین 22 روزه در مناطق عملیاتی حلب، خان طومان مردانه جنگید و در روز پنجشنبه 16/2/1395 در عملیات ناجوانمردانه دشمن، در حالی که نیروها در زمان نه صلح و نه جنگ بودند مورد هجوم همه جانبه از جمله حملات انتحاری دشمنان احرارالشام، جیش الفتح، داعش و... قرار گرفتند و به همراه 14 لاله خونین بال استان همیشه لاله خیز مازندران به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و پیکرش بعد از چند سال به تازگی به میهن اسلامی باز گشته اشت.
8. حلب خان طومان پلاک 25
این کتاب که شهلا پناهی آن را به نگارش درآورده، روایتی متفاوت از حماسه حضور لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا در سوریه و یک اثر پژوهشی است که در قالب داستان از حماسه خانطومان، حضور و تأثیر یهود از صدر اسلام تا آزادی حلب را بیان میکند. نویسنده در طول کتاب سعی کرده با تطبیق تاریخ گذشته و وضعیت حال، راهی را پیش روی مخاطب باز کند تا با ریشه و خاستگاه پدیدهای به اسم تکفیر، وهابیت و سلفی که مولود جریان اسرائیلی است، آشنایی پیدا کند.
همچنین انتشارات شهید کاظمی زندگینامه برخی دیگر از شهدای مدافع حرم خان طومان را به چاپ رسانده است که با توجه به بازگشت پیکر مطهر این شهدای مظلوم به میهن اسلامی با شرایط ویژه عرضه مینماید.
نظر شما