نگاهی به کتاب «فرهنگپذیری ایرانیان و عیلامیان: آغاز امپراتوری هخامنشی»
کتابی برای شناخت بهتر ریشههای تاریخ هخامنشی با رویکردی فرهنگی
«فرهنگپذیری ایرانیان و عیلامیان: آغاز امپراتوری هخامنشی» به شناخت بهتر ریشههای تاریخ هخامنشی با رویکردی فرهنگی کمک میکند.
نویسنده تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته زبانشناسی کلاسیک با تخصص یونان باستان در دانشگاه لایدن آغاز کرد و سپس در رشته تاریخ باستان با تخصص فرهنگ و زبانهای هخامنشی در دانشگاه اوترخت ادامه داد. او در سال 2006 میلادی موفق به اخذ دکتری شد و رساله خود که مشابه مقالات ترجمه شده در این کتاب با تمرکز بر متون باروی تخت جمشید درباره فرهنگپذیری عیلامی ـ ایرانی بود، در مجموعه تاریخ هخامنشی در سال 2008 به صورت کتابی مفصل به چاپ رساند.
چیشپیش و پارسیان، پارسیان، مادها و عیلامیها: فرهنگپذیری در دوره عیلام نو، کورش پارسی و داریوش عیلامی: اشتباهی در تشخیص هویت مقالههای کتاب را تشکیل میدهد. همچنین پیوست: نظر هینتس و گرشویچ درباره وضعیت زبان عیلامی هخامنشی، فهرست اختصارات و کتابشناسی پایانبخش کتاب هستند.
مقاله نخست این کتاب در اصل به فرانسوی و مقاله دوم و سوم به انگلیسی است. تمرکز این مقالات بر فرهنگپذیری ایرانیان و عیلامیان از منظرهای تاریخی، زبانشناختی و باستانشناختی است. روند این فرهنگپذیری به پیدایش قومی پارسیان منجر میشود و از دل این هویت جدید پارسی است که مردمی سر بر میآورند که تاریخ جهان را به گونهای دیگر رقم میزنند. از این منظر کتاب به شناخت بهتر ریشههای تاریخ هخامنشی با رویکردی فرهنگی کمک میکند و از این رهگذر درک بهتری از تاریخ ایران در پی میآورد. مقاله دوم کتاب تمرکزش بر مسئله تداوم در امپراتوری است و در مقاله سوم نیز نویسنده با عنوانی فریبنده اما پرمعنا از طریق آن تصویرهای مفروض و کلیشهای موجود از کورش و داریوش را به نقد کشیده و رهیافتهای جدیدی ارائه میدهد.
نام کورش نتیجه چند نسل فرهنگپذیری عیلامی ـ ایرانی بود؛ روندی که در آن بنیانهای هویتی و سنتهای فرهنگی درهم آمیخته شده و هویت جدید پارسی از دل آن سربرآورده بود. از سویی دیگر، گزینش لقب سلطنتی «اهل انشان» احتمالا امری عامدانه بوده و نشانگر رقابتی واضح با خاندان سلطنتی حاکم بر دولت عیلام نو است که لقب کهن شاهان «انشان و شوش» را زنده نگداشته بودند. بازی با گذشته و در عین حال محصول گذشته بودن آن چیزی است که کورش را «کورش» کرده است.
جلوس کورش به معنای آغاز پادشاهی در ایران نیست: شاهی نیرومند به نام پوزور-اینشوشینک بیش از 1500 سال پیش از تولد شاهنشاهی هخامنشی بر قلمروهایی وسیع در ایران که همه سنت گذشته ایران حول وجود تاریخی و حکومت او گرد آمده و بیانی ادبی پیدا میکند. برآمدن و حکومت او ظرفیتی عالی برای تلفیق دارد و همین خاصیت تلفیق است که در خلال هزارهها به تاریخ ایران روح بخشیده است.
کورش از دیدگاه معاصر ایرانی که به گذشته خویش معطوف است، بهراستی شخصیت نمادین به شمار میرود. با وجود چنین محبوبیت بالایی، هنوز شخصیت او و بسیاری از جنبههای حکومتش به طرزی شگفتانگیز رازآلود مانده است. نویسنده کوشیده در این کتاب او را بهتر معرفی کند و به واقع هرگز بر این باور نبوده یا ادعا نکرده که کورش عیلامی بوده، بلکه به واقع همواره معتقد است که کورش در زمانهای میزیست که پادشاهی و سنتهای حکومتی عیلام، دستگاه نگارش خط میخی و دیوان اداری عیلامی، شبکههای تجاری عیلامی و اتحادیههای فرامنطقهای همچنان پررنگ و بااهمیت بودند.
نام و لقب کورش که هر دو احتمالا در اصل عیلامی هستند، مهر تأییدی بر این دیدگاه نویسنده هستند: نام کورش و ششپش در زبان عیلامی ریشههای قانعکنندهای دارند؛ با این حال این نکته لزوماً بدین معنا نیست که کورش نام خود یا نام نیای خود را چیزی غیر از اطلاقی آبا و اجدادی میدیده است.
فرآیندهای فرهنگپذیری و ادغلام میان عیلامیان و ایرانیان در اوایل هزاره یکم ق.م. به معنای تحولی گسترده بود که ساکنان جنوب غربی ایران و فرهنگشان و همینطور گروههای نوظهور ایرانیزبان را تحت تأثیر قرار داده بود. این موضوع به خلق هویتی جدید یعنی هویت پارسی انجامید. بر اساس چنین پیشزمینهای میتوان مشاهده کرد که کورش در 550 ق.م. امپراتوری پارسی یا هخامنشی را از هیچ به وجود نیاورد، بلکه پیدایش این امپراتوری نتیجه یک فرآیند طولانی بوده است. گذشته پیشپارسی دقیقا به اندازه پیروزیهای نظامی بعدی اهمیت داشت. میتوان تصور کرد که پارسیان نخستین وقتی وارد عرصه جهانی شدند، که اجزایش پیشتر به هم پیوسته بودند، چگونه از این شبکهها سود بردند.
نتایج فرهنگپذیری عیلامی ـ ایرانی در منابع خواه از منظر دین، شمایلنگاری، زبان، سیستم اداری یا خواه از منظر فرهنگ مادی به وضوح قابل رویت است. بنابراین مجموعهای بزرگ از الواح گلی یعنی بایگانی باروی تخت جمشید در مرکز امپراتوری، پارسه در اختیار داریم که بیانگر ایزدکدهای ترکیبی است. هم خدایان عیلامیتبار و هم خدایان ایرانیتبار در کنار یکدیگر پرستیده میشدند. ریشه نامهای مراسم قربانی و القاب روحانیون ترکیبی از واژههای عیلامی و ایرانی باستان است. خدایان قدیمی عیلام صرفا به دلیل باقیمانده جمعیت عیلامی تکریم نمیشدند و نباید آنان را خدایانی در نظر گرفت که از سوی دولت پارسی تحمل میشدند، بلکه آنها به این دلیل پرستیده میشدند که به چشمانداز مذهب محلی تعلق داشتند.
«فرهنگپذیری ایرانیان و عیلامیان: آغاز امپراتوری هخامنشی» در 272 صفحه، شمارگان 700 نسخه و با بهای 49 هزار تومان از سوی انتشارات سینا منتشر شده است.
نظر شما