کتاب «مقدمهای بر فلسفه زبان» به مباحث مهم زبان، منطق و فلسفه میپردازد. این مباحث گرچه امروزه مستقل و جدا از یکدیگرند، اما در سنت فکری گذشتگان تحت یک عنوان به صورت پراکنده مطرح میشدند.
نویسنده در مقدمهای که برای کتاب نوشته میگوید، تقریبا از اوایل قرن بیستم مباحث «فلسفه زبان» رواج یافت و اقبال محققان به نوشتن در این باب فزونی گرفت. میتوان گفت فلسفه زبان مجموعه مطالعات مرتبط با هم است که از سوی منطقدانان و فلاسفه صورت گرفته و منشأ آن نیز پرسشها و مشکلات فلسفی، منطقی مربوط به زبان بود که ذهن فلاسفه را درگیر میکرد.
محمود فهمیزیدان در فصل اول کتاب به این موضوع پرداخته که منطقدانان تقسیماتی از کلمات و عبارات زبانی به دست میدهند که با تقسیمبندی زبانشناسان متفاوت است؛ مثلاً از نقطهنظر منطقی، فعل و صفت یک مقوله هستند؛ زیرا هر دوی آنها به اسم خاص نسبت داده میشوند؛ از سوی دیگر جملههایی وجود دارند که شکل زبانی متفاوتی دارند، اما شکل منطقی آنها یکی است و در ارائه تحلیلهایی از این قبیل به پیشگامان این نوع تحلیل (فرگه و راسل) اشاره کرده است.
در فصل دوم کتاب هم نمونههایی از ساخت زبانی توسط راسل و ویتگنشتاین در دوره اول تفکراتشان صورت گرفته، ارائه شده است. فهمیزیدان اینجا تاکید میکند که مسئله ارتباط زبان و ساختار آن با وقایع عالم و ساختار آن، ذهن منطقدانان و فلاسفه را سخت مشغول به خود کرده است. اما آیا بین این دو شباهت همهجانبه و تامی وجود دارد یا شباهتهای آنها صرفاً یک شباهت جزئی و ناچیز است؟
به گفته او دیدگاه سنتی در مورد وظیفه و کارکرد زبان این است که زبان یک وظیفه اصلی دارد و آن گزارش وقایع و رخدادهای قابل مشاهده و انتقال دانستهها و احساسات فرد به دیگران است، اما مشکل اینجاست که در زبان طبیعی (مراد زبان متعارفی است که در زندگی روزمره با آن سخن میگوییم) ابهامها، نقصها و کاستیهای فراوانی وجود دارد که آن را ناکارآمد میکند. یعنی در این زبان کلماتی یافت میشوند که معنای معینی ندارند و معنای برخی کلمات با کلمات دیگر تداخل دارند و کلمات متداولی که در زبان متعارف وجود دارند.
فهمیزیدان در همین رابطه مینویسد: «دیری نگذشت که منطقدانان و فلاسفه پی بردند در زبان نمادینی که برای ساخت آن رؤیاها در سر میپروراندند، نقایص فراوانی وجود دارد؛ به همین دلیل برخی از آنان به زبان طبیعی که آن را یگانه ابزار بیان مسائل فلسفه و جامعه میدانستند، روی آوردند. اما چگونه میتوانستند کاستیهای زبان متعارف و نقص و ابهامهای آن را برطرف کنند؟ در اینجا فلاسفه به دو دسته تقسیم شدند؛ یک دسته معتقد بودند زبان متعارف پس از پالایش، اصلاح و تبیین معانی همه کلمات کاربرد دارد. حتی در صورت نیاز باید برای این زبان کلمات جدید ساخت یا کلمات متداول را در معانی جدید به کار برد.»
این فلاسفه مورد بحث نویسنده معتقد بودند پس از انجام این امور زبان متعارف، قابلیت و شایستگی پیدا میکند تا در فعالیتهای دقیق علمی و فلسفی به کار گرفته شود. دسته دوم باور داشتند زبان متعارف حتی بدون پالایش و اصلاحات نیز قابلیت و شایستگی برای همه نوع فعالیتهای فکری دارد. با ظهور این نوع تفکر، مکتب فلسفی جدیدی به نام فلسفه زبانی از نظر ویتگنشتاین پدید آمد. این دیدگاه در فصل سوم توضیح داده شده است.
همچنین فصل چهارم نیز بحث درباره نظریه قرارداد زبانی که نظریهای است در باب منشأ زبان را شامل میشود و رویکردهای متفاوت این نظریه در تفسیر و توضیح یقین موجود در قضایای ریاضیات و منطق را ارائه میکند. البته زبانشناسان نیز به مسئله پیچیده معنا توجه کردهاند؛ زیرا معنا در کانون دلالتشناسی یا سمانتیک که یکی از شاخههای زبانشناسی است، قرار دارد.
فصل پنجم نیز به موضوع معنا پرداخته و چهار نظریه اصلی معاصر درباره معنا را به اختصار روایت کرده است:. آیا معنا تصور است یا ترادف؟ معنای کلمه، کاربرد آن در زبان متعارف است. معنای یک کلمه یا یک عبارت، شیء مورد اشاره آن است. معنای یک قضیه، روش اثبات آن است (پوزیتویسم منطقی). پس از ذکر این نظریات، شرح و تفسیر آنها آورده شده است.
و نهایتا در فصل پایانی کتاب به توضیح مکتب زبانشناسی معاصر آمریکایی که توسط نوآم چامسکی بنا شده است، اختصاص داده شده است. او تأملات عمیقی در مورد منشأ قواعد زبان دارد و سعی میکند این پدیده که کودک بدون آنکه آموزشی از قبل دیده باشد، ساختارهای جدید و متنوع زبانی میسازد را تفسیر و تبیین کند.
سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: تحلیل منطقی برخی کلمات و عبارات زبانی، تلاش برای ساخت زبان نمادین [صوری]، زبان متعارف و فلسفه آن، قضایای یقینی و قراردادهای زبانی، نظریههای معنا و چامسکی و فلسفه زبان.
کتاب «مقدمهای بر فلسفه زبان» نوشته محمود فهمیزیدان با ترجمه شیرزاد گلشاهیکریم و فریده فاتحیعلیشاه، در ۲۲۷ صفحه، شمارگان نسخه و به قیمت ۴۰۰۰ تومان از سوی نشر امید صبا منتشر شده است.
نظر شما