نشریهای که فرهادی از آن سخن گفته است، فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی است.
اولین فصل اثر که همنام با کتاب است را فرهادی به بهانه 50 سال کار مطبوعاتی و 27 سال انتشار فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی نوشته است. به بهانه چاپ هفتادمین شماره از این فصلنامه. ایده مرکزی نقدی که فرهادی به علوم اجتماعی در ایران دارد را میتوان چنین بیان کرد: اگر علم وارداتی و سفارشی از بیرون و یا پژوهش قراردادی و حقالزحمهای مونتاژی و سر هم بندی از درون، میتوانست مشکلات جوامعی نظیر ما را حل کند، در این دههها و با این همه طرحهای پژوهشی درون و برون دانشکدهای و دانشگاهی و وزارت خانهای و در سطح ملی و غیره، میتوانست کاری بکند.
علوم اجتماعی باید بیش از بیرون، با آتش درون پژوهشگر یا پژوهشگران هم دامنه و همدل تشدید شود، پخته شود و قوام یابد. هنگامی که پول با علم و بدون هیچ تمهیدی و به شکل عریان و بیواسطه معاوضه میشود، معنی آن در فرهنگ و از آن جمله در فرهنگ ایرانی این است که یا علم تجاری و بازاری شده است و یا پول مقدس و سماواتی که هر دوی اینها از نظر اخلاقی ناپسند و ناشایست و از نظر زیباشناسی زشت است. حتی اگر از نظر منطق دکاندارانه نظام سوداگری درست باشد. دغدغه پول هرگز نمیتواند جای شور و آگاهی رسالتآمیز و ریشهدار و درونی پژوهشگر را اشغال کند و در مرکز دلمشغولی وی قرار گیرد. اگر چه پول در شرایط اکنونی جهان، برای امرار معاش پژوهشگر ممکن است ناگزیر باشد، اما این لازم برای کار دانشمند علوم اجتماعی هرگز کافی نیست. چرا که به قول بوبن محال است فرشتهای به مدرسه بازرگانی رفته و دلبسته پول نشود.
او در این مقاله به ذکر کژ و کاستیهای کلی علوم اجتماعی با خاستگاه غربی، نگاه تقلیلگرایانه به علوم اجتماعی از مسیر زیستشناسی گزینشی و مقوله سیطره علوم اجتماعی اروپایی پرداخته است.
رویکرد خاص فرهادی به علوم اجتماعی و مقوله فرهنگ که به ویژه در کتاب «صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن؟» که بهتقریب همزمان با کتاب حاضر منتشر شد قابل مشاهده است را در این مقاله به خوبی میتوانیم مشاهده کنیم. نگاهی که در پی ساخت اندیشهای درونزا و مخالف واردات مفاهیم اندیشهای از غرب است. فرهادی توانسته است در نقد مفصل خود، به تفصیل و واضح، نوع نگرش خود نسبت به مسئله فرهنگ را تبیین کند. نقد مفصل فرهادی در عمل به یک رساله کوچک تبدیل شده و حدود صد صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده است.
نقد دوم فرهادی که دومین فصل از کتاب را شامل شده است، بر مردمشناسی که رشته تخصصی او است متمرکز است. این مقاله «مردمنگاری دانشها و فناوریهای سنتی: «نان شب» مردمنگاران ایران» نام دارد. فرهادی چنان که خود در پیشگفتار کتاب نیز گفته است، از سال 1347 و در دوران دانشجویی درگیر با مقوله مردمشناسی و مردمنگاری بوده است و همین ویژگی، اهلیت قابل قبولی برای نقد روند مردمشناسی در ایران به او میدهد. فرهادی ایران را «گنجینه ناشناخته دانشها و فناوریهای مردمی» (ص 122) میداند و معتقد است هم مسئولین و مدیران و هم مردمشناسان و مردمنگاران در بازشناسی و معرفی این گنجینه کاهل و ناکام بودهاند. او به نادیده گرفتن اهمیت قنوات تا مدتی پیش اشاره میکند و مینویسد: «در کتاب "کتابشناسی فرهنگ عامه و مردمشناسی ایران" (این کتاب در سال 1350 منتشر شده است) حتی یک مقاله درباره قنوات و فناوریهای مرتبط با آن وجود ندارد.» (ص 132)
به اعتقاد فرهادی اگر چه در حال حاضر قنات بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد اما هنوز هم هستند فناوریهایی که ناشناخته و کمشناخته باقی ماندهاند. از جمله فناوری «کبوترخانهها» که «نمونه بارز درهمآمیزی زیبایی و کارایی در معماری ایرانی» (ص: 136) هستند و اهمیت اقتصادی آنها به حدی بوده است که غازان خان مغول در اصلاحات کشاورزی خود فرمانهایی برای حفظ کبوتران صادر کرده و در زمان صفویه امتیاز ساخت کبوترخانه به ایرانیان غیر شیعه داده نمیشد.
پس از این مقاله روشنگر و جذاب، فرهادی دو یادداشت در کتاب منتشر کرده است. «نوبر نارس گیاهمردمشناسی» یادداشت اوست عنوان سردبیر بر اولین ویژهنامه گیاهمردمشناسی در فصلنامه علوم اجتماعی و «راه تنهای مرا بنگر» یادداشت دیگری در حوزه گیاهمردمشناسی است که فرهادی آن را در دومین ویژهنامه فصلنامه علوم اجتماعی مرتبط با این حوزه تخصصی منتشر کرده است. چنانکه فرهادی در پیشگفتار کتاب مکتوب کرده است: «گیاهمردمشناسی سرشاخهای از دانشها و فناوریهای سنتی است که دانش ترکیبی از مردمنگاری و مردمشناسی گیاهان آنگونه که در چشم مردم محلی دانسته میشود و اطلاعات گیاهشناسی و جغرافیای طبیعی و زبانشناسی و ادبیات شفاهی و داروپزشکی و پزشکی عامیانه است که در جهات مختلف زندگی مردم راه یافته است؛ در رنگریزی، صیادی، بافت و ساخت وسایل چوبی و حصیری و غیره.» (ص: 10)
مرتضی فرهادی
این دو یادداشت نیز در آشنا کردن مخاطب با سرفصلی کمتر مورد توجه قرار گرفته در حوزه مردمشناسی مفید هستند. در مجموع مطالبی که فرهادی در این کتاب گردآوری و منتشر کرده است، علاوه بر اینکه کارنامه تلاش طولانیمدت او در حوزه تحقیق و تدریس مردمشناسی و علوم اجتماعی محسوب میشود، در ارائه چشمانداز مطلوب و مدنظر فرهادی برای آینده این علوم نیز میتواند مفید واقع شود. غیر از این، جذابیت و صمیمیت نوشتههای فرهادی، اثر او را فراتر از یک اثر علمی، به اثری دلنشین برای مخاطب نیز تبدیل میسازد.
نقطه تاریک پنجاه صفحهای
اما نقطه تاریک کتاب «به راه بادیه رفتن»، فصل آخر آن است. این فصل که «بیستوهفت سال با کاروان حله نام دارد» به مقالهشناسی 77 شماره فصلنامه علوم اجتماعی در ذیل عنوان اختصاص دارد. فهرستی که با کوشش مرتضی سالمی قمصری احصا و منتشر شده است.
در اینکه ساختار مناسب برای انتشار چنین فهرستی، چنین کتابی است، شک و تردید فراوان وجود دارد. بهویژه که خواننده در صورت مراجعه به این فهرست هم بهره قابل قبولی از آن نخواهد برد، چرا که امکان جستوجوی ساده در این فهرست وجود ندارد و از سوی دیگر در صورت جستوجوی مقالات نیز امکان دسترسی به اصل مقاله از مسیر این کتاب فراهم نیست.
بهتر این بود که چنین فهرستی (اگر که واقعا لزومی برای انتشار آن وجود داشته باشد) در فضای مجازی منتشر میشد، چرا که همه مقالات فصلنامه علوم اجتماعی به صورت فایلهای پیدیاف در سایت اینترنتی این نشریه موجود است و پژوهشگران میتوانند پس از مراجعه به چنین فهرستی بلافاصله اصل مقالهای که به آن نیازمند هستند را نیز پیدا کنند. این بخش کتاب بیش از 50 صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده است؛ در این شرایط کمبود کاغذ و ازدیاد فزاینده قیمت کتاب، به نظر نمیرسد انتشار چنین فهرستهایی آن هم در قالب کتاب توجیه اقتصادی چندانی نیز داشته باشد.
به راستی خواننده علاقهمند به مباحث حوزه مردمشناسی که مایل است مجموعهای از سعی سالیان دکتر مرتضی فرهادی را در کتابخانهاش داشته باشد چرا باید پنجاه صفحه فهرست نشریه علوم اجتماعی را هم بخرد؟ کتاب حاضر حدود 300 صفحه حجم و 48 هزار تومان قیمت دارد. بهعبارتی، مبلغی در حدود 8000 هزار تومان از قیمت این کتاب برای فهرست نشریه علوم اجتماعی از خواننده اخذ میشود. به نظر نمیرسد این کار منطقی و قابل قبول باشد.
نظرات