با حضور جمعی از اهل قلم و دوستداران ادبیات داستانی در گرگان، رمان پلیسی «دست بد» اثر شهریار وقفیپور تحلیل و بررسی شد.
در این جلسه ابتدا سارا سعیدی، دانشآموخته ادبیات و داستاننویس گلستانی در سخنانی درباره این اثر، گفت: با توجه به اینکه شهریار وقفیپور خود یک مترجم است و گویی خیلی از مطالب آنسوی مرزها در حوزههای مختلف را خوانده و با سبکهای مختلف داستان نویسی آشنا شده، به نظر میرسد ما با یک کار ترجمهای روبرو هستیم تا یک اثر تالیفی و مولف از تکنیکهایی در داستانش استفاده کرده که انگار صرفا از آن طرف گرفته شده و بدون اینکه مذاق مخاطب فارسی و مناسب با رفتار زبان مربوط به فرهنگ ما باشد، در آن اجرا شده است.
سپس نیما صفار هنرمند و داستاننویس گرگانی، اظهار کرد: رمان «دست بد» زبانی به شدت ترجمهای دارد و از فضاهای آشنا ارتزاق میکند و به ندرت گسترش دارد و همین فضاها و رویدادهای آن هم با تمثیل و تداعی پیش میروند.
صفار ادامه داد: زاویهای که ما در گرگان با رمان وقفیپور داریم، احتمالاً با زاویه مالوف داستان فارسی متفاوت است؛ مسئله، عدم التزام به پیوستارهای آشنا نیست بلکه مسئله این است که جز ارجاع به پیشینهای ادبی به ندرت اتفاق دیگری در داخل اثر را شاهد هستیم.
آتنا اعظمی از دیگر شرکت کنندگان در این جلسه و از علاقهمندان به ادبیات داستانی درباره «دست بد» اظهار کرد: در حین خوانش، تعدد شخصیتها و روایتها، انرژی ذهنی زیادی از من گرفت و اگر به خاطر این جلسه التزام و اجبار به خواندن این کتاب را نداشتم، بیشک آن را به نیمه نرسیده، رها میکردم؛ با این حال به خاطر این جلسه دو بار کتاب را خواندم و چیزی که خیلی به چشمم آمد، این بود که مولف ارجاعهای پرشماری داده بود و به نوعی پای همه را به اثرش کشانده بود.
وی افزود: به نظرم آمد که مولف قصد فضلفروشی دارد و گویی میخواهد بگوید من اینها را خوانده و دیده و تجربه کردهام اما کاش به جای این نگرش، این تجربهها در اثر تهنشین میشد نه اینکه مدام و گل درشت و با کلاژی ناموزون و حتی اظهار نظرهای کلی، خلق میشد.
شمسی موسینژاد از دیگر علاقه مندان حاضر در نشست نقد و بررسی «دست بد» نیز اظهار کرد: پس از سالها این کتاب دومین اثر تالیفی بود که من از وقفیپور میخواندم. به باور من این اثرش با اثر قبلی او، «فصلهای دوزخی انتهای اتوبان ۶۱» خیلی فاصله دارد. اگر بخواهم احساس شخصی خودم را بگویم، من این اثر را به خاطر این نشست خواندم وگرنه من معمولاً کتابهایی را که دوست نداشته باشم، نمیخوانم. اما به عنوان یک خواننده غیرحرفهای در حین خوانش کتاب مدام این حس در من شکل میگرفت که گویی در حال خواندن یک اثر ترجمه شده هستم؛ حتی اگر به من میگفتند که کتابی که در حال خواندش هستی، یک اثر ترجمه شده است، بیشک میگفتم چقدر بد ترجمه شده است!
در ادامه جلسه کیومرث سلیمانیان مقدم از هنرمندان نامآشنا در عرصه سینما و ادبیات در استان گلستان و از معدود حاضرین در جلسه که به گفته خودش توانسته با کتاب «داستان بد» ارتباط برقرار کرده و نظرش نسبت به آن در مجموع مثبت بود، گفت: همه چون من را سینمایی میدانند، گمان میکنند اگر اثری کمی رفتار سینمایی در آن باشد، بیشتر به دل من مینشیند و به عبارتی میچسبد در حالی که برای من ادبیات قبل از سینما اتفاق میافند و حتی مهمتر از سینما است.
وی در توضیح بیشتر گفت: به عبارت دیگر اگر ادبیاتی نبود، شاید برایم سینمایی رخ نمیداد و همچنان معتقدم ادبیات از سینما جلوتر است. برخلاف نظر دیگران که باور داشتند نثر اثر ترجمهای است و جذاب نیست، اتفاقاً این مسئله برایم جذاب بود.
سلیمانیان ادامه داد: به نظرم نویسنده تعادلی در اثرش به وجود آورده است؛ او، بازیها و رفتارها و شاید قدرت نثری را طبق عادتهای مرسوم از اثرش برمیدارد و اتفاقات مورد نظرش را به گونه دیگری در یک سری «صراحت اتفاقات ناتمام پشت سر هم» شکل میدهد.
وی تصریح کرد: من به این عبارت «صراحت اتفاقات ناتمام پشت سر هم» تاکید دارم. یعنی برای من در این اثر صراحت، تعدد صراحت و تعدد اتفاقات و پشت سر هم و ناتمام بودنش خیلی جذاب بود. همچنین به نظر من در این کتاب اصلاً تفاخر و فضلفروشی به چشم نمیخورد.
سپس خسرو بنایی از دیگران حاضران در نشست، گفت: من فکر میکنم جنبهای که داستان را پیش میبرد، مقداری وجه آیرونی آن است. همچنین در اثر، بارها شاهد هستیم وقفیپور داستان را به لحاظ مکانی به فضایی میبرد که آشناست و به آن تسلط دارد.
یادآوری میشود «دست بد» جدیدترین اثر داستانی شهریار وقفی پور نویسنده، مترجم، پژوهشگر و منتفد ادبی به شمار میآید که به همت انتشارات نیماژ در 92 صفحه منتشر شده است.
نظر شما