دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۲
خودفروختگان ايرانی و رشوه‌هایی که از آنِ سياستمداران ايران شد

پس از امضای پیمان سعدآباد، رضاشاه طی نطقی که به مناسبت افتتاح دوره یازدهم مجلس شورای ملی ایراد کرد، گفت: «پیمان سعدآباد در مشرق‌زمین بی‌سابقه بوده و در این هنگام که امور عالم مشوش است، مدد بزرگی به بقای صلح جهان خواهد بود!»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، هفدهم تيرماه 1316 ميان ايران، تركيه، عراق و افغانستان يك پيمان عدم تجاوز امضا شد كه چون دركاخ سعدآباد (تجريش) امضا شده بود به پيمان سعدآباد معروف شد. وزيران امور خارجه افغانستان، تركيه و عراق برای اين منظور به تهران آمده بودند. رسانه‌های آلمان دو سال و چند ماه بعد و پس از آغاز جنگ جهانی دوم مدعي شدند كه اين پيمان طبق نقشه انگليسی‌ها منعقد شده بود تا رضاشاه پهلوي در اجراي انديشه «احياي ايران زمين»، با كمك گرفتن از آلمان و احيانا سازش با مسكو و آنکارا، در صدد ضميمه كردن افغانستان و شرق رود دجله به ايران برنيايد. دولت لندن گمان می‌کرد که با پيمان سعدآباد خواهد توانست شرايط مندرج در قرارداد مورخ چهارم مارس 1857 پاريس را منتفی و دست کم کمرنگ کند!

عبدالرضا هوشنگ مهدوی در کتاب «سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی» درباره زمینه‌هایی که باعث شد پیمان سعدآباد منعقد شود اشاره کرد و می‌نویسد: در سال‌های بین دو جنگ جهانی، انگلستان سراسر خاورمیانه را تحت نفوذ و سلطه خود داشت. تعدادی از کشورهای این منطقه مانند عراق و فلسطین و ماوراء اردن از طرف جامعه ملل تحت قیومیت انگلستان قرار گرفته بودند و تعدادی دیگر؛ مانند مصر و عربستان سعودی در نتیجه قراردادهایی، حقوق و امتیازات خاصی برای انگلیسی ها قائل شده بودند.

گروه سوم از کشورهای خاورمیانه نیز به طور غیر مستقیم زیر نفوذ انگليسی‌ها قرار داشتند؛ مانند ترکیه و افغانستان. انگلیسی‌ها پس از جنگ جهانی اول نهایت کوشش را به عمل آوردند تا با ایجاد حکومت‌هایی دست نشانده و قوی انعقاد یک پیمان دفاعی بین کشورهای خاورمیانه بوجود آوردند و آن را به عنوان سدی در جلوگیری از توسعه طلبی و نفوذ شوروی به سوی هندوستان و خلیج فارس و چاه‌های نفت جنوب ایران لازم می‌شمردند؛ بنابراین در عرض چند سال کوشیدند اختلافات میان دولت‌های این منطقه را به تدریج برطرف و زمینه را برای انعقاد پیمان همکاری و عدم تعرض منطقه‌ای فراهم سازند.



و اما علی وثوق در کتاب «چهار فصل در تفنن و تاريخ، تهران» به این قرارداد شوم می‌پردازد و می‌گوید: اين قرارداد شوم با مبارزه مردم و نمايندگان مجلس شوراي ملي با شکست مواجه شد و دست استعمارگران و عمال آنان را رو کرد؛ هرچند که عده‌اي از جمله سيدضياءالدين طباطبايی با نوشتن مطلب در روزنامه رعد از آن حمايت می‌کرد و آن را قراردادی موفق و مفيد معرفی می‌نمود تا جايی که احمد وثوق در مورد قرارداد اظهار کرده است: «هيأت دولت از مذاکره با دولت انگلستان در تأمين آتيه مملکت خودداری ننموده چندی از متارکه جنگ نگذشته بود که در اين مسائل به طور کلي با اوليای معظم له مذاکرات تمام شرايط اصلاح مملکت رعايت و در نتيجه تبادل نظريات و اقدامات چندين ماه طول کشيد و قراردادهايی با موافقت طرفين مقدر گرديد.»

ابراهيم باستانی پاريزی در کتاب «تلاش آزادي» با نگاهی تاریخی به این مساله می‌پردازد و رشوه گرفتن‌ از انگلیسی‌ها را مطرح می‌کند: البته نبايد تصور کرد که اين قرارداد بدون زمينه‌هاي داخلي و همکاری خودفروختگان ايرانی ميسر می‌شد؛ چراکه براي عقد قرارداد، دولت انگلستان 130هزار پوند استرلينگ ميان سياستمداران ايران تقسيم کرده بود. در واقع وثوق‌الدوله سيصدهزار تومان، شاهزاده فيروزميرزا نصرت‌الدوله، وزير دادگستری، يکصدهزارتومان و شاهزاده صارم‌الدوله، وزير ماليه، يکصدهزارتومان رشوه گرفته بودند. البته اين پول گرفتن‌ها فقط شامل سياستمداران نبود، بلکه اشخاصی چون زين‌العابدين رهنما شيخ‌العراقين زاده (که بعد در حکومت رضاشاه وزير فرهنگ شد)، سيد محمد تدين (پس از کودتای 1299 رئيس مجلس شورای ملی گرديد و سپس در دوره‌های بعد پست وزارت داشت)، ملک‌شعرا بهار (در دوره‌های بعدي نماينده مجلس و پس از مدتی نيز وزير فرهنگ شد) و يک تاجر که گويا اسمش کسرايی بود (بعداً نماينده مجلس شد) و در نهايت علی دشتی (مدير روزنامه شفق که بعداً نماينده مجلس و سناتور شد) نيز از اين نمد کلاهی برای خودشان دوخته بودند.



منوچهر محمدی در کتاب «مروری بر سیاست خارجی ایران دوران پهلوی» و سعید نفیسی در کتاب «تاریخ معاصر ایران» درباره پيمان سعدآباد و از دست رفتن ارتفاعات آرارات هم‌آواز هستند و می‌گویند: در اثر کوشش انگلیسی‌ها اختلافات مرزی ایران و ترکیه به موجب قرارداد مرزی دی ماه 1310 حل و فصل شد و دولت ایران قسمتی از اراضی مجاور آرارات را به ترکیه واگذار کرد و در عوض قطعه زمین بزرگی در کردستان را گرفت. اختلافات مرزی با افغانستان نیز در نواحی خراسان و سیستان به موجب حکمیت دولت ترکیه در 27 اسفند 1312 حل شد و روابط بین دو کشور بهبود یافت و مهم‌تر از همه اختلافات با عراق بر سر حاکمیت بر شط العرب بود. در این هنگام انگلیسی‌ها که برای تقویت موضع دولت‌های وابسته به خود در قبال خطر کمونیسم عجله داشتند که پیمان منطقه‌ای هر چه زودتر امضاء شود به سرعت زمینه‌های سازش ایران و عراق را با توجه به منافع خود فراهم کردند.

علی‌رضا امینی در کتاب «تاریخ روابط خارجی ایران» می‌نویسد: اکنون دیگر زمینه انعقاد پیمان منطقه‌ای تحت سلطه انگلیس به خوبی فراهم شده بود و اختلافات گوناگون میان چهار کشوری که قرار بود، در پیمان مزبور شرکت کنند برطرف شده بود و در 17 تیر 1316 وزاری خارجه ایران و افغانستان و ترکیه و عراق در کاخ سعدآباد پیمانی را امضاء کردند که به پیمان سعدآباد مشهور شد.

عبدالرضا هوشنگ مهدوی در کتاب «سیاست خارجی ایران» به امضاءکنندگان پیمان اشاره می‌کند و می‌گوید: سمیعی وزیر امور خارجه ایران، دکتر توفیق رشدی آراس وزیر امور خارجه ترکیه، سردار فیض محمدخان وزیر امور خارجه افغانستان، دکتر ناجی الاصیل وزیر امور خارجه عراق در تهران حضور یافتند و پیمان مزبور را امضاء کردند.

سپس هوشنگ مهدوی به مفاد پیمان نامه سعدآباد می‌پردازد و می‌نویسد:

- دول متعاهد متعهد می‌شوند که سیاست عدم مداخله مطلق در امور داخلی یکدیگر را تعقیب نمایند.

- دول متعاهد معظمه صریحاً متقبل می‌شوند که مصونیت حدود مشترک یکدیگر را کاملاً محترم بشمارند.

- دول متعاهد معظمه موافقت می‌نمایند که در کلیه اختلافات بین المللی که با منافع مشترک آنها مربوط باشد با یکدیگر مشورت نمایند.

- هر یک از دول متعهد در مقابل یکدیگر متقبل می‌شوند که در هیچ مورد خواه به تنهایی و خواه به معیت یک یا چند دولت و دیگر به هیچ گونه عملیات متجاوزانه بر علیه یکدیگر مبادرت ننمایند.
 
 
 صفه اول روزنامه اطلاعات در صبح روز جمعه 18 تير 1316

ایران، قبل از جنگ جهانی دوم، تحت نفوذ سیاست استعماری انگلیس بود و قدرت متمرکز رضاخان، اداره مملکت را با استبداد تمام برعهده داشت. با روی کار آمدن آتاتورک در ترکیه، با تحریک انگلستان و برای این که شوروی در حلقه محاصره قرار داشته باشد، در هفدهم تیرماه 1316 ش برابر با هشتم ژوئیه 1937 م، پیمان دوستی و عدم تجاوز بین ایران، ترکیه، افغانستان و عراق در کاخ سعدآباد تهران به امضا رسید. به موجب این پیمان، این دولت‌ها متعهد شدند که سیاست خارجی هماهنگی داشته باشند و در مقابله با خطر کمونیسم که هر یک از دولت‌های آنان را تهدید کند، همدیگر را مورد حمایت قرار دهند.

همچنین دولت‌های عضو ضمن این که نباید در امور داخلی هم دخالت کنند، باید در کلیه اختلافات بین‌المللی که با منافع آنان مربوط است، مشورت کنند و علیه هم عملیات تجاوزکارانه نداشته باشند؛ اما درعمل، این پیمان، توخالی و پوچ بود و ایران خود همکاری وسیعی با آلمان که شریک شوروی بود، داشت و کارشناسان آلمانی در مؤسسات بسیاری در ایران خدمت می‌کردند. پیمان سعدآباد هم از لحاظ مادی و هم از نظر سیاسی به زیان دولت ایران و به نفع کشورهای ترکیه، افغانستان و عراق بود، زیرا قسمتی از ارتفاعات آرارات که دارای موقعیت سوق‌الجیشی مهمی بود به ترکیه واگذار شد. در تعیین خط مرزی ایران و عراق نیز رضاشاه منابع نفتی غرب ایران و نصف اروند رود را که طبق اصول و مقررات بین‌المللی خط تالوک است به عراق واگذار کرد تا از بابت عبور کشتی‌های نفتکش از آبادان، ایران مبالغ هنگفتی به دولت عراق تحت‌الحمایه انگلیس بپردازد. پس از امضای پیمان سعدآباد، رضاشاه طی نطقی که به مناسبت افتتاح دوره یازدهم مجلس شورای ملی ایراد کرد، گفت: «پیمان سعدآباد در مشرق‌زمین بی‌سابقه بوده و در این هنگام که امور عالم مشوش است، مدد بزرگی به بقای صلح جهان خواهد بود.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها