مهدی گنجوی، پژوهشگر و مترجم در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده است به شناسایی و معرفی یک ترجمه ناشناخته از «حاجی بابای اصفهانی» پرداخته است.
از چند سال پیش اما، با «رو» شدن یک نسخه از ترجمه اعتمادالسلطنه از «حاجی بابا» که شامل یازده گفتار اول این کتاب است این برداشت شروع به تغییر کرد و حالا خوشحالم که بنویسم توانستهام ترجمه سومی از حاجی بابای اصفهانی را که تاکنون شناسایی نشده بود شناسایی کنم. ترجمه فردی با نام اسماعیل محلاتی از این کتاب که متاسفانه جلد اول آن در دست نیست یا باقی نمانده است و تنها جلد دوم این ترجمه به شماره ۶۱۰-۵ در کتابخانه ملی ایران قابل دستیابیست (عکس شماره ۱).
در اطلاعات نسخهشناسی کتابخانه ملی، این نسخه را به عنوان یک ترجمه از انگلیسی طبقهبندی و ـ از آنجا که از گفتار بیست و ششم کتاب «حاجی بابا» که روایت زینب معشوقه حاجیبابا از شرح زندگیاش است آغاز شده است ـ با نام «دخترکی از کردستان» نامگذاری کردهاند (عکس شماره ۲). در نتیجه نسخهپژوهان نتوانستهاند محتوای آن را به درستی تعیین کنند. در یک مورد اخیر هم آقای هارون و هومن این نسخه را به عنوان یک رمان «تالیفی» و نه ترجمه و با افزودن عنوان خودساخته «حاجی بابای میرغضب» منتشر کرده است!
حال با شناسایی این نسخه مربوط به قرن سیزدهم قمری بهعنوان ترجمه «حاجی بابای اصفهانی»، بایستی گفت که در قرن نوزدهم حداقل سه ترجمه از «حاجی بابای اصفهانی» به فارسی صورت گرفته است:
۱) ترجمه اعتمادالسلطنه که تنها یازده گفتار اول را دربردارد و به دستخط (و ویرایش) محمد حسین فروغی ذکاءالملک است (عکس شماره ۳). این نسخه منحصر به یکی است و به میرزا علی اصغر امینالسلطان (صدراعظم) تقدیم شده است. محمدعلی فروغی در حاشیهای که بر صفحه ابتدایی این نسخه نوشته است، آورده: «چون مرحوم اعتماد السلطنه بسیار کم حوصله و هم بسیار متلون» بود ترجمه را به اتمام نرساند و «هوسهای دیگر» پیش آمد. فروغیِ پسر که از کودکیاش جریان این ترجمه را به یاد دارد مدعیست که اعتمادالسلطنه آن را از فرانسه به فارسی درمیآورد (با یاریرسانی عارف افندی) و به پدرش میداد «که به عبارت پاکیزه و شیرین درآورد».
گرچه محمدعلی فروغی همکاری پدرش با این ترجمه را از کودکیاش به یاد میآورد، اما این تنها سالها بعد در سال هزار و سیصد و شانزده شمسیست که نسخه منحصر به فرد آن را در دست دکتر قاسم غنی میبیند. فروغیِ پسر به طور دقیق نمیتواند ترجمه را تاریخگذاری کند، اما آن را حدود هزار و سیصد و هفت تا هزار و سیصد و نه هجری قمری (معادل هزار و دویست و شصت و هشت و هزار و دویست و هفتاد شمسی) تخمین میزند، یعنی عملا سه سال قبل از اتمام ترجمه میرزا حبیب اصفهانی.
۲) ترجمه اسماعیل محلاتی (هویت نامعلوم) که در این یادداشت برای اولین بار به آن اشاره شده است و ظاهرا بنا به حاشیه نسخه به ناصرالدین شاه تقدیم شده است. این ترجمه جلد اولی داشته که قاعدتا از شروع داستان تا انتهای گفتار بیست و پنجم را دربرمیگرفته و در دست نیست و تنها جلد دوم آن در کتابخانه ملی موجود است و ترجمه گفتارهای بیست و شش تا چهل و دو از کتاب موریه را دربرمیگیرد.
۳) ترجمه میرزا حبیب اصفهانی (با کمک شیخ احمد روحی). این ترجمه برخلاف دو ترجمه پیشین به قصد اهدا به دربار (چه امینالسلطان و چه ناصرالدین شاه) نبوده، بلکه توسط میرزا حبیب اصفهانی در عثمانی انجام شده است، و گرچه ترجمه دربار نبوده، بلکه ترجمه در تبعید بوده، اما ماندگارترین تاثیر و بیشترین چرخش را در بین ترجمههای «حاجی بابای اصفهانی» داشته (عکس شماره ۴).
اولین کوشش برای انتشار آن به سال هزار و هشتصد و نود و دو برمیگردد. در آن سال شیخ احمد روحی در نامهای به ادوارد براون کوشید با توضیح اینکه چاپ این اثر در استانبول به دلیل سانسور ممکن نیست و حتی با آزادسازی حقوق مالکیت فکری آن، براون را علاقهمند به انتشار آن در لندن کند: «ادیب فاضل آقا میرزا حبیب اصفهانی کتاب حاجی بابا را از لغت فرانسوی ترجمه کرده است به فارسی و خیلی تحتاللفظی و اصطلاحات مردم بازاری اصفهان و سایر شهرهای ایران را در آن ذکر کرده و عادات ایرانیان را مجسم ساخته، خواست در اسلامبول آن کتاب را طبع کند سانسور اذن رخصت نداد، هر گاه طالب باشید نسخه[ای] از آن برای سرکار بفرستم و اگر در لندن چاپ بفرمایید در ایران طالب و خریدار بسیار بهم میرساند و حبیب افندی هم حق خود را به آن جناب مصالحه میکند، به همان طبع کردن کتابش با کمال ممنونیت از سرکار». (کپی این نامه شیخ احمد روحی به ادوارد براون در کتاب «تاریخ ادبیات فارسی» دکتر حسن کامشاد آمده است). اما براون هیچ کوششی در انتشار این شاهکار ترجمه مدرن فارسی نکرد. صرفا به وجود این ترجمه در مقدمهای که بر ویرایش انگلیسی این کتاب به سال هزار و هشتصد و نود و پنج نوشت اشاره و آن را به میرزا حبیب منتسب کرد (هر چند به طرز رازآلود و شاید معناداری سه دهه بعد در جلد چهارم کتاب «تاریخ ادبیات فارسی»اش مترجم را برخلاف آن مقدمه، شیخ احمد روحی اعلام کرد). با این اوصاف، به دلیل فضای سانسور در عثمانی و کوتاهی براون در انتشار این ترجمه، اولین بار داگلاس کراون پیلوت (یا آنطور که خودش در اول کتابهایش مینوشت «میجر سی سی فلات صاحب») کنسول سابق بریتانیا در کرمان بود که دست به انتشار ترجمه فارسی میرزا حبیب اصفهانی از «حاجی بابا» زد. میجر فلات در دوره کنسولگری خود در کرمان (بین هزار و نهصد و یک تا هزار و نهصد و سه) یک نسخه از ترجمه «حاجی بابا» را با خط شیخ احمد روحی از وراث این نویسنده به دست آورد و این شاهکار ادبیات نوین فارسی را برای نخستین بار در سال هزار و نهصد و پنج در کلکته به قصد «آموزش» زبان فارسی همراه با توضیحات مفصلی درباره گرامر فارسی و تفاوتهای بین کاربرد فارسی در ایران و هند آن دوره (مثلا در استفاده از ماضی بعید) و همراه با زیرنویسهای متعدد و البته به عنوان ترجمهای از شیخ احمد روحی منتشر کرد.
حال با شناسایی ترجمه اسماعیل محلاتی که در این یادداشت به آن اشاره شد میتوان گفت که در قرن نوزدهم حداقل سه ترجمه از کتاب «حاجی بابای اصفهانی» به فارسی صورت گرفته است. سرنوشت ترجمه این کتاب در قرن بیستم اما شرح جداگانهای میطلبد و در اینجا به همین قدر کفایت میشود که بنویسیم چهارمین ترجمه موجود از حاجی بابا، که اولین ترجمه این اثر در قرن بیستم است، را شوکتالوزاره در هزار و نهصد و پنج با عنوان «مظهر العجم یا سوانح عمری حاجی بابای اصفهانی» در بمبئی منتشر کرد (عکس شماره ۵).
نظر شما