دستاوردهای پژوهشی مرحوم عبدالرحمان عمادی در گفتوگو با يك پژوهشگر فرهنگ عامه:
حقوقخواندههایی كه خود را وقف پژوهشهای ایرانشناسی میکردند
محمد جعفری قنواتی معتقد است که عمادی برآمده از نسل ایرانشناسانی بود که ایراندوستی و میل به سفر در جای جای ایران را با پژوهشهای گسترده کتابخانهای توام کرده بود.
مرحوم عمادی چه جایگاهی در عرصه پژوهش داشت و درگذشت وی چه تاثیری در روند پژوهشهای ایرانشناسی دارد؟
عمادی 94 سال عمر کرد. 94 سال عمر با عزت که همراه با فعالیتی فوقالعاده زیاد بود. مضمون اصلی فعالیت ایشان، همانند دوستانش از جمله مرحوم ایرج افشار، منوچهر ستوده و احمد اقتداری، ایرانشناسی بود. ایرانشناسیای که با عشق عمیق به ایران همراه بود. 94 سال عمر کمی نیست و از آنجا که به هر حال به قول فردوسی شکاریم یکسر همه پیش مرگ، مرگ این فرد فرهیخته جای دریغ خوردن ندارد. آنچه که باید به آن دریغ خورد این است که ما جایگزینی برای کسانی مانند افشار، ستوده، اقتداری و عمادی نداریم. هر یک از ستونهای فرهنگ ایران که از بین میرود کسی نیست که ادامه دهنده راه او باشد.
یعنی به گمان شما در تربیت پژوهشگران نسلهای آینده ضعیف عمل شده است؟
بله. در گذشته اگر به عنوان نمونه استاد فروزانفر فوت میکردند، جانشینانی داشتند. اما متاسفانه امروز اینطور نیست.
محمد جعفری قنواتی
یکی از ویژگیهای عبدالرحمان عمادی این بود که تحصیلات تخصصیشان در رشتهای غیر از تاریخ و ایرانشناسی بوده است. این خصوصیت را مرحوم اقتداری هم داشتند. چه شد که آن نسل، به ویژه کسانی که در رشته حقوق تحصیل میکردند این میزان علاقه به مقوله ایرانشناسی بارور بود؟
این برای من هم سوال بوده است. به ویژه این سوال از بعد فوت مرحوم اقتداری در ذهن من شکل گرفت که چه چیز مشترکی در آن نسل وجود داشت که میبینیم حقوقخواندههایی نظیر اقتداری و عمادی و همچنین مرحوم ایرج افشار تا این میزان عمر خود را وقف پژوهشهای ایرانشناسی میکردند؟ ظاهراً در دورهای که این بزرگان جوان بودهاند و قصد ادامه تحصیل داشتهاند، یکی از اولین انتخابهای ایراندوستان و آزادگان حقوق بوده است.
شاید به این خاطر که تمایل نداشتهاند به سمت مشاغل دولتی بروند و این رشته امکان استقلال مالی را برای آنها فراهم میکرده. درست است؟
بله. این را هم میشود استنباط کرد که در دانشکده حقوق دانشگاه تهران اساتید ایراندوستی بودهاند که این حس را در این بزرگان تقویت میکردهاند. چرا که حتی اگر این حس وجود داشته باشد، اگر که در دانشگاه پرورش پیدا نکند، خب فرد هنگامی که فارغالتحصیل میشود به سراغ کار حرفهای خود میرود و استعدادش در زمینه پژوهش شکوفا نمیشد. این هم هست که بخشی از ایراندوستان فکر میکردهاند با خواندن حقوق میتوانند به جامعه خدمت بکنند.
شیوه تحقیق مرحوم عمادی چگونه بود؟
یکی از ویژگیهای عمادی و دیگر بزرگانی که از آنها نام بردم این بود که نقطه به نقطه ایران را به صورت میدانی کاویده بودند و تحقیقشان محدود به کتابخانه نمیشد. در عین حال در زمینه پژوهشهای کتابخانهای هم دستی توانا داشتند. این مساله در مورد مرحوم اقتداری هم مصداق دارد. آقای اقتداری هم تاریخ و جغرافیا نخوانده بود اما تمام کرانههای شمالی خلیج فارس را زیر پا گذاشته بود. من از آنجا که جنوبی هستم، از پژوهشگران همولایتی و اهل گناوه و بوشهر و بندرلنگه و... خاطراتی از جهد مرحوم اقتداری در تحقیق شنیدهام که باورکردنی نیست. ایشان پای پیاده از یک روستا به روستای دیگر میرفتهاند و به صورت میدانی به پژوهش میپرداختهاند.
عمادی هم مسافرتهای فراوانی در ایران کرده بودند و شناخت میدانی خود را با مطالعات کتابخانهای همراه ساخته بودند. شما هنگامی که مقالات مرحوم عمادی را میخوانید متوجه این موضوع میشوید از فلان آئینی که در یزد یا شمال یا جنوب به چشم دیده است الهام گرفته و سپس به سراغ ریشههای این آئین در اسناد تاریخی، ادبی و... رفته است و مشابهتهای یک آئین را با آئینهای کهن استخراج کرده و تبدیل به مقاله کرده است. به این ترتیب میتوان گفت ایشان به خوبی توانسته بود پژوهش میدانی را با پژوهش کتابخانهای پیوند بزند.
در آثار عمادی نمونهای از این شیوه تحقیق میتوانید ارائه بدهید؟
یک سری از آثار ایشان به طور کامل یا میدانی است یا کتابخانهای. نمونه کارهای میدانی ایشان «دیلمون پارسی» است که در آن کتاب دوبیتیهای روستایی را گردآوری کرده است. از سوی دیگر اثری مانند «شناسایی پنج فهلوی کهن» را میتوان مثال زد که برآمده از پژوهش کتابخانهای است و به عنوان نمونه یک نسخه از آن کهد مربوط به سال 543 قمری است و در کتابخانه برلین نگهداری میشود را مبنای تحقیق قرار داده است. او از این نسخه و نسخهای دیگر که در کتابخانه مجلس نگهداری میشود فهلویات را شناسایی، استخراج و ترجمه کرده است و علاوه بر آن، شرحی بر این اشعار نوشته است.
یک شیوه دیگر کار هم، همان شیوه ترکیبی بوده است که به عنوان نمونه در مقالهای از ایشان که مربوط به پرندگان ایران است این شیوه ترکیبی را میتوان یافت. ترکیبی از کار میدانی و کار کتابخانهای. به عنوان نمونه در این مقاله گفته است که فلان پرنده که اسم علمیاش فلان چیز است، در شهری مانند لاهیجان چنین اسمی دارد و در فلان منبع کهن فارسی هم از آن پرنده به این شکل یاد شده است.
یا در پژوهشی که مربوط به مقوله «گز» و درخت گز است، دقت علمی ایشان اعجاب برانگیز است. هر چیزی که مربوط به گز بوده را در این مقاله میآورد. به عنوان نمونه «خر گز» که شکلی از مجازات در قدیم بوده و در مثنوی و شاهنامه به آن اشاره شده است. در این مجازات فردی که جرم بزرگی انجام داده بوده را برعکس سوار خر میکردهاند و هو میکردهاند. به این مجازات خر گز میگفتهاند. عمادی این موضوع را بیان کرده و بعد آن را به گزی که در شاهنامه وجود دارد پیوند میزند. در شاهنامه رستم به توصیه سیمرغ شاخهای از درخت گز را جدا میکند و چشم اسفندیار را با آن هدف قرار میدهد. نمونه دیگر از این روش تحقیق، مقالهای به نام «یغما و عقاید کهن مردم ایران» است. این مقاله هم ترکیب پژوهشهای میدانی درباره عقاید مردم با پژوهشهای کتابخانهای است.
درباره آثار عمادی کمتر صحبت کردیم. ایشان در سالهای اخیر مقالات خود را به صورت کتاب هم منتشر کردند. این آثار چه مشخصههایی داشتند؟
ایشان حوزه وسیعی از ایرانشناسی، از گویششناسی تا موارد مختلف دیگر را حوزه مطالعاتی خود قرار داده بود. از جمله این حوزهها یکی هم مطالعات فولکلور بود که حوزه تخصصی من هم محسوب میشود. در این زمینه یکی از کتابهای جالب ایشان اثری به نام «دوازده گل بهاری» است که در این کتاب به عنوان نمونه، مرحوم عمادی نوروزبر دیلمی را توضیح میدهد، نمونههایی از پیشینه قربانی در فرهنگ هند و اروپایی و قربانی در فرهنگ کهن ایران را توضیح میدهد و یکی از کارهای مهم او در این کتاب این است که داستانی قدیمی را در دو شعر کهن طبری و دیلمی کشف کرده است، داستان اسکندر و دارا که بسیار جالب توجه است. نمونههایی از متنهای کهن و از جمله عجایب الهندوستان ناخدا بزرگ رامهرمزی را نیز در این کتاب استخراج کرده و توضیح داده است.
اما به نظر من بهترین کتاب عمادی در حوزه فولکلور، «آسمانکت» است. این کتاب مجموعه مقالهای است که چند رسم مردمی را توضیح میدهد. یکی از مقالات خواندنی این کتاب، مقالهای است با نام «کدوزنی، یک رسم باستانی».
مرحوم عمادی در این مقاله با استفاده از متن عربی آثارالباقیه ابوریحان بیرونی نشان میدهد که این جشن قبل از اسلام رایج بوده است و با استناد به تاریخ قم، نشان میدهد که در قرنهای اولی اسلامی نیز این جشن رواج داشته است. همچنین با استفاده از عالمآرای عباسی استمرار این جشن در زمان صفویان از جمله در لاهیجان و قزوین را نشان میدهد.
رسم کدو زنی چگونه رسمی است؟
این رسم به این صورت بوده است که کدویی را از جنس طلا یا نقره روی تیری قرار میدادهاند و سوارکاران سوار بر اسب به سمت این کدو تیر رها میکردهاند و اولین نفری که میتوانست تیر را به هدف بنشاند، کدو را به دست میآورده است. این جشن در حضور پادشاه انجام میشده است. در این مقاله همچنین استاد عمادی مواردی از مشاهدات خود در مناطق مختلف ایران که شباهتی به مراسم کدو زنی داشته است را هم برای خواننده توضیح میدهد. از جمله مراسم گوی انداختن به طرف عروس که در برخی عشایر رایج است و همچنین سیب یا نارنج انداختن به سمت عروس که در مناطق مختلف ایران رایج است. این موارد را با مراسم کدو زنی تطبیق میدهد و توضیح مفصلی درباره ریشه این آئین ارائه میدهد. از آنجا که در شاهنامه، کتایون دستهگلی به گشتاسب داده است و کتایون دختر پادشاه روم است، تصور میکنند این رسم مربوط به رومیهاست. ولی استاد عمادی نشان میدهد این مراسم در جای جای ایران رواج داشته است. عمادی این مراسمها را با کدو زدن و گوی زدن نسبت میدهد و در نهایت نسب آن را بازمیگرداند به نخستين زوج انسانی که مشی و مشیانه باشد.
عمادی در برههای از عمرشان از این ناراضی بودند که آثارشان به اندازهای که شایسته بوده دیده نشده است. این حس ناکامی تا انتهای عمر با ایشان بود؟
در سالهای اخیر که نشر آموت و آقای یوسف علیخانی به انتشار یکجای مقالات ایشان اهتمام ورزید تا حد زیادی آثار ایشان در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. نکته این بود که مرحوم عمادی آثار خود را در مجلاتی منتشر کرده بودند که از چهل سال پیش چندان در دسترس نبودند. ولی با انتشار آثار ایشان در قالب کتاب و توسط نشر آموت، این فرصت برای اهل علم ایجاد شد که به آثار ایشان مراجعه کنند و کسانی که طالب علم هستند و حوزه تحقیق آنها به مقولههای موضوع تحقیق مرحوم عمادی مربوط میشد فرصت مراجعه به آن کتابها را از دست نمیدادند.
نظر شما