دکتر محمود رفیعی، پزشک متخصص اطفال است اما نامش در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور و نیز استان زادگاهش، خراسان جنوبی، نه به خاطر تخصصاش در پزشکی، بلکه به دلیل فعالیتهای ادبیاش بر سر زبانهاست.
اهل فرهنگ و ادب در خراسان جنوبی با نام دکتر «محمود رفیعی» به خوبی آشنا هستند. سال 1318 در درخش متولد شد، تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش و همچنین دبستان نزاری بیرجند طی کرد و دوره متوسطه را در دبیرستانهای شوکتی بیرجند والبرز تهران گذراند. به بهانه کارنامه ادبی و فرهنگی این پزشک متخصص با وی به گفتگو نشستیم که در ادامه از نظر میگذرد:
محمود رفیعی درباره سالهای سپری شده عمرش میگوید: استادانی دلسوز داشتیم اما تعداد دبیران کم بود و در برخی رشتهها در بیرجند، معلم نبود. از سویی بر تدریس معلمان تا آخر سال نظارتی نبود و برخی کتابها را تا آخر سال تمام نمیکردند. در دبیرستان مجتهدی البرز دیدم امکانات چقدر با بیرجند تفاوت دارد ولی باز هم با همه محدودیتها دوستان و دانش آموزانی که از بیرجند میآمدند و در تهران امتحان میدادند، در رشتههای خوب قبول میشدند. مردم به این نتیجه رسیده بودند که از طریق درس خواندن، بچههایشان به جایی میرسند و درس و تحصیل را برای فرزندانشان بهترین چیز میدیدند.
تحصیل در کشاورزی به من توصیه شد اما پزشکی را انتخاب کردم
به گفته وی، مادرش ادامه تحصیل در رشته کشاورزی را به او توصیه کرده اما از آنجا که خودش به پزشکی علاقهمند بود، با نمرات بالا شرایط تحصیل در پزشکی در کشور سوئیس را احراز کرد. 15 سال در خارج مشغول تحصیل بود و سال 51 در دانشگاه تهران در مرکز طبی دکتر اهری استادیار شد. 30 سال تدریس و پزشکی، تربیت حدود دو هزار و 500 پزشک و پرستار و پرداختن به تالیف کتابها و مقالاتی در زمینه تخصص و حرفهاش، از جمله برگهای کارنامه او بوده است. دکتر رفیعی، دکتر قریب را همراهی کرد و از او انگیزه گرفت.
خودش میگوید: سال 51 برای سرکشی به ملک پدری و دیدار دوستان به منطقه آمدم و دیوان اشعار شاعران محل را درخواست کردم، اما هر که میرسید فقط چند بیتی میخواند و افراد جز یکی دو کتاب از شیخ عبدالحسین آیتی، منبع و کتاب دیگری نداشتند. احساس کردم درباره بزرگان فرهنگ منطقه کاری نشده است. این منابع را برای آشنا شدن با منطقهام میخواستم چرا که آدمی باید با فرهنگ محلش آشنا باشد. درست نبود بیرجندی باشم و با فرهنگ محل بیگانه باشم و از نزاری یاعبدالعلی بیرجندی ندانم.
رفیعی میافزاید: این سفر و حس خوب، بهانه و علتی برای تحقیق در فرهنگ و ادبیات خراسان جنوبی شد تا آنجا که شروع به کار درباره نزاری کردم و دیوانهای اشعار و نسخههای خطی او را جمع آوری کردم و به چاپ رساندم.
سفر به سن پترزبوگ برای تحقیق در فرهنگ و ادبیات خراسان جنوبی
خودش میگوید برای این کار تا دوشنبه و سن پترزبورگ هم رفته است؛ «ذوق شعری و ادبی را که از نیاکانم به ارث برده بودم، نمیتوان نادیده گرفت. مادرم، حاجیه بی بی از زنان شاعر و اهل مکتب در درخش بود و اشعاری در مدح ائمه معصوم و به خصوص سیدالشهدا (ع) دارد. جد بزرگم محمدبن رفیع عبدالکریم درمیانی متخلص به لامع است که دیوان اشعاری دارد که توسط من به چاپ رسیده است».
رفیعی به تدوین دیوان نزاری اشاره میکند و ادامه میدهد: اثری از او چاپ نشده و به همین دلیل ناشناخته مانده بود در حالی که حدود 10 دیوان داشت. دو نسخه اصلی از دیوان نزاری در دوران قاجار به قیمت ارزان خریداری و به سن پترزبورگ و دوشنبه منتقل شده بود اما به ایران پس نمیدادند تا زمانی که شوروی فروپاشید، آنگاه کلیات نزاری و دیوانش را پس گرفتیم اما چون اشعارش پیچیده است و برای درک مفاهیم باید از دوران او مطلع بود به ناچار از دکتر مظاهر مصفا از استادان برجسته ادبیات دانشگاه تهران برای انتشار آنها کمک گرفتم که چند سال روی آنها کار شد که «ازهر و مزهر»، سفرنامه، نامههای منظوم و رباعیات نزاری، ادب نامه و...از آن اشعار است.
دکتر رفیعی در کار انتشار کتاب و جمع آوری منابع از جایی کمکی نمیگیرد با ایده و خواسته قلبی خود اقدام و میراث پدری را هزینه میکند. عبدالعلی بیرجندی را در اخترشناسی و ریاضیات به خوبی معرفی میکند چون گزینه دیگری برای تحقیقات اوست.
معرفی عبدالعلی بیرجندی به یونسکو و تجلیل از وی
وی توضیح میدهد: چند سال قبل سراغ کتابهای او را گرفتم اما چیزی نیافتم حتی در دانشگاه هم اثری چاپ یا مقالات همایش ضبط نشده بود بنابراین با افرادی که در همایش شرکت کرده بودند، دوباره تماس گرفتم و مقالاتی از تاجیکستان و هندوستان و ایران و... جمع آوری شد و یک سال طول کشید تا به صورت کتاب تدوین و چاپ شد. کتاب دیگری به نام «شرح عبدالعلی بیرجندی بر تذکره خواجه نصیر طوسی» را دو پروفسور در آمریکا منتشر کرده بودند که به دو زبان انگلیسی و عربی بود. دکتر تهامی بخش عربی و من انگلیسی آن را ترجمه کردیم و این اثر هم منتشر و به یونسکو عرضه و باعث شد یونسکو بزرگداشتی برای عبدالعلی بیرجندی برگزار کند.
به گفته وی ادبیات مخزنی پر از حکمت است و یک ایرانی برای رسیدن به فرهنگ متعالی خود باید از مخزن حکمت مطلع باشد. البته خواندن، به تنهایی کافی نیست باید آن را سرمشق خود کند.
رفیعی تاکید میکند: قدم اول برای تعالی، مطلع شدن است و پس از آن باید سعی کرد و دانسته را به عمل درآورد. البته منظور این نیست که همه ادیب باشیم و دایم ادبیات بخوانیم بلکه باید از منابع و ذخایر خود مطلع باشیم و اطلاعاتی از شاهنامه، مولانا و... داشته باشیم.
این پزشک به آثار و نوشتههایی در مورد حکیم نزاری در شوروی و به زبان روسی اشاره میکند و میگوید: از یکی از استادان دانشگاه تهران خواستم تا اثر او را ترجمه کند تا زندگی نزاری و بزرگی او معلوم شود. البته فکر میکردم دانشگاه به اندازه کافی گرفتاری دارد که به این کار نرسد بنابراین شخصاً برای گرفتن این اثر به روسیه رفتم و پیگیری کردم تا این کتاب از روسی به فارسی ترجمه شد.
در دوران جنگ جهانی انگلیسها شرق ایران را اشغال کرده و روسها هم از شمال تا بیرجند پیشروی کرده بودند دیکسون فرمانده انگلیسی خاطرات خود را از موقعیتهای سیاسی و اجتماعی، برداشتها، نظرها و اتفاقات در شرق ایران نوشته است. در شرق ایران در بیرجند، زابل و زاهدان کنسولگری بود. شرق ایران برایشان اهمیت زیادی داشت؛ میترسیدند روسها، آلمانها یا ترکها بیایند و هندوستان را از چنگ آنان دربیاورند. میخواستند جلوی هر خطری برای هندوستان را بگیرند به همین دلیل کنسولگریها را راه انداخته و موظف بودند هر هفته گزارشی به هندوستان، سپس به انگلیس ارسال کنند و خلاصه، اطلاعات کاملی از وضعیت شرق کشور منتقل میشد؛ گزارشهای محرمانه و خوبی که بعد از 30 سال میتوانید به آن دسترسی داشته باشید و این اطلاعات متعلق به حدود 110سال قبل است که هیچ ایرانی دنبالش نرفت.
اما دکتر رفیعی این نوشتهها را پیگیری و با عکسبرداری و...نسخههایی تهیه و ترجمه کرد. میگوید: چهار جلد از این کتاب به چاپ رسیده و جلد پنجم زیر چاپ است. هر صفحه برای عکس گرفتن و هماهنگی بیش از یک پوند هزینه داشت، کتابی که بیش از هزار صفحه ورق داشت.
حال جلد ششم آن به چاپ نزدیک شده اما دکتر رفیعی حتی حساب نکرده چقدر پول داده است فقط در اندیشه تامین این منابع از خارج کشور و ترجمه بوده است؛ کتابهایی که در اندیشه فروش آن نیست بلکه هدفش احیای فرهنگ است که مغفول مانده است.
یک پزشک؛ یک فرهنگستان
رفیعی ادامه میدهد: این کتاب، گزارشهای کنسولگری انگلیس از منطقه سیستان و قاین است در حالی که ما از گذشته بیرجند اطلاعات مستند تاریخی و اجتماعی نداریم و متاسفانه در ایران خودمان دستنوشتهای نیست اما انگلیسیها از نظر سیاسی و اجتماعی و...برایشان مهم بوده و هر چیز کوچکی در شرق ایران را گزارش میدادند.
دکتر رفیعی حدود 40 کتاب در زمینههای مختلف با هزینه شخصی به چاپ رسانده است و به گفته خانم دکتر بنیاقبال، کار یک فرهنگستان را یک نفره انجام داده است. انجمن مفاخر کشور برای او بزرگداشتی گرفت در حالی که عرف نبود که برای پزشکی چنین شود اما او را به واسطه این کارها و روشن کردن تاریخ بیرجند در زمره مفاخر آورد و با چاپ کتاب «زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مورخ دانا و پزشک توانا دکتر محمود رفیعی» با مقالاتی از وی و دیگر صاحبنظران تلاش کرد گوشههایی از خدمات فرهنگی دکتر محمود رفیعی را به شکلی شایسته بیان کند.
نظر شما