غلامرضا امامی در بیان گوشهای از خاطرات خود مرتبط با دفتر نشر فرهنگ اسلامی از زمان پیش از پیروزی انقلاب تا زمان بازنشستگی، به شرح کوتاه دیدارهایش با شهید باهنر و سید رضا برقعی پرداخت.
تجلیل از دفتر نشر فرهنگ اسلامی همزمان با هفته کتاب، بهانهای شد تا غلامرضا امامی در گفتوگو با خبرنگار ایبنا، بخشی از خاطرات سالهای دور خود از دفتر نشر فرهنگ اسلامی را بازگو کند.
یادی از شهید باهنر
آشنایی من با دفتر نشر فرهنگ اسلامی به سالهای دور بازمیگردد؛ زمانی که به همت زندهیاد حجتالاسلام سید رضا برقعی، پیریزی دفتر نشر فرهنگ انجام یافت. روزی را به یاد میآورم که در سهراهی گیشا (کوی نصر فعلی) در انتظار وسیلهای بودم که به محل کارم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بروم. خودرویی ایستاد و درون خودرو را نگریستم، چهره مهربان دکتر محمدجواد باهنر را دیدم که به اصرار و اِبرام از سر مهر و صفا، از من خواست که به محل کارم برساندم. من اِبا کردم و آن بزرگمرد اصرار.
در آن زمان کتابهایی در مجموعه فرهنگ اسلامی سازمان انتشارات کانون همچون «فرزند زمان خویشتن باش»، «عبادتی چون تفکر نیست» و «حقیقت بالاتر از آسمان» نشر یافته بود و این کتابها با حُسننظر زندهیاد دکتر باهنر رویارو شده بود. ایشان از من خواستند ادامه این کار را به دفتر نشر بسپارم، اما به ایشان معروض داشتم، نشر این مجموعه از سوی کانون پرورش فکری سودمندتر خواهد بود و آن دانشیمرد با حُسن قبول، دلیلم را پذیرفت و تصدیق کرد. وی با بزرگواری و مهربانی مرا به ادامه این کار و این راه تشویق کرد و در راه از سفرش به ژاپن از سوی وزارت آموزش و پرورش وقت خبر داد. آنگاه دعوتم کرد که روزی به دفتر نشر فرهنگ اسلامی در خیابان فردوسی بروم.
نخستین دیدار با باهنر، برقعی و گلزاده غفوری در دفتر نشر
از بخت خوش در عصری آن دیدار میسر شد. همراه آن بزرگوار، دیدار دو تن دیگر نیز میسر گردید؛ زندهیادان حجتالاسلام سید رضا برقعی و دکتر گلزاده غفوری. آنگاه دانستم که گذشته از تألیف کتابهای درسی دینی در آن زمان که از سوی این سه چهره خدوم انجام یافته بود، آنان گذشته از همدلی و همیاری در کار دفتر نشر فرهنگ اسلامی، همراه شهید دکتر بهشتی در سازمان کتابهای درسی بهکار تالیف و تهیه کتابهای تعلیمات دینی اشتغال دارند. به روزگاری که من دبیرستان میرفتم، کتابهای تعلیمات دینی بسیار سخت و صعب و دور از روح زمانه بود و در آن از مسائل نادر فقهی چون «لقطه» سخن به میان آمده بود که بر دل و دیده دانشآموزان آن دوره سخت و ثقیل بود اما، تعلیمات دینی این بزرگان به زبان زمانه و با نثری روان فراهم آمده بود.
آخرین دیدار پیش از انقلاب
پیش از انقلاب آخرین دیدارم از دفتر نشر، دیدار با زندهیاد دکتر اسدالله مبشری بود که نهجالبلاغه مولا علی (ع) را به فارسی شیرین برگردانده بودند. دفتر نشر کتابهای مناسبی را نشر داده بود، همچون ترجمه و تفسیر نهج البلاغه از علامه جعفری، آثار گرانقدر حکیم زمانه محمدرضا حکیمی و دیگر کتابها.
پس از آن من به رُم رفتم و سالی چند از اقامتم گذشته بود که حجتالاسلام برقعی به رُم سفر کرد و افتخار آنرا داشتم که در خدمتش باشم. وقتی به ایشان دو کتاب نفیس خطی از عربی و فارسی که به زبان ایتالیایی نشر یافته را نشان دادم، از من خواستند که به ایران بازگردم و در کنارشان این گنجینه نفیس را نشر دهم.
مدیریت عباس ملکی در دفتر نشر
در سفرهای سالانهام به ایران، شادروان برقعی با حُسننظر از برنامههایشان در دفتر نشر سخن میگفتند. روزی را به یاد میآورم که در خدمت استاد محمدرضا حکیمی در سرای باصفایشان مهمان بودیم. آن روز دانستم که مدیریت دفتر نشر فرهنگ اسلامی را به دامادشان آقای دکتر عباس ملکی سپردهاند.
روزی دیگر که به دفتر نشر دعوتم کردند، با منظره شگفتی روبهرو شدم. در طبقه دوم دفتر، گرداگرد ایشان انبوهی از مراجعان حضور داشتند و ایشان مشکلگشایی میکردند. برای کسی وام طلب میکردند، مشکل خانوادگی خانوادهای را برطرف میساختند و مشکل اداری دردمندی را چارهساز بودند. بیماری را به پزشکی معرفی میکردند و خلاصه در آن جمع بسیاری را دیدم که قبلا ندیده بودم.
در دفتر فروش انتشارات دفتر نشر، انبوهی از کتابهای مفید کودکان و نوجوانان را دیدم که در مدیریت مدبرانه دکتر عباس ملکی فراهم آمده بود. خرسند شدم و دانستم که در چندین دوره دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ناشر برگزیده سال شده است.
بازنشستگی
سخن به درازا کشید، بگذارید سخن کوتاه کنم. در این گفتوگوی تلفنی فرصت چندان نیست که به دنباله آشناییام با دفتر نشر فرهنگ اسلامی بپردازم. بگذارید شرح ادامه ارتباط خویش با دفتر نشر را به فرصتی دیگر واگذارم.
هرچند که از فروردینماه به مهر دوست گرامی جناب باقری، سوابقم در کانون محاسبه شد و من از دفتر نشر فرهنگ اسلامی بازنشسته شدم، اما میتوانم آرزومند باشم که روزبهروز دفتر نشر در نشر کتابهای سودمند، توفیق رفیقش گردد.
نظر شما