سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ امروزه، شاید کمتر کسی باشد که نام چنگیزخان و قوم مغول را نشنیده باشد. این دو کلمه، در ذهن هر فردی که آشنایی مختصری با تاریخ دارد، یادآور جنایات هولناکی است؛ جنایاتی که تاریخ بشر کمتر نظیر آن را به خود دیده است. حمله و تسلط خانمانسوز مغول بر بخشهایی از دنیای متمدن آن روز، از سرزمین چین، و دنیای مدیترانه، موجب شد تا علاوه بر کشتار عدهای بیشمار از دانشمندان و مردم بیگناه، بسیاری از اماکن علمی و فرهنگی و هزاران جلد کتاب نابود شود. از این رو مطالعه سرگذشت این قوم، در نوع خود جالب و شنیدنی است؛ قومی که با حملة خود، سالها تاریخ جهان را تحت تاثیر قرار داد.
در سده سیزدهم دو بررسی همزمان درباره شیوه زندگی مغولها در سرزمینهای مرتفع این قوم صورت گرفت که دو نتیجه مختلف در پی داشت. جوینی، مورخ ایرانی میگوید: چنگیزخان به عنوان متحدکننده مغولها به شهرهای آسیای میانه مانند بخارا، این مرکز علوم اسلامی و سمرقند، که مرکز بازرگانی بزرگ و ایستگاه بزرگ جاده ابریشم به اورآسیا (اروپا آسیا) بود حمله کرد و سربازان مغول این شهرها را محاصره و آنها را آماج انبوه تیرها و نیزههای آتشین و خمرههای انباشته از نفت (نمونههای ابتدایی از بمبهای آتش زا) قرار دادند و با منجیق سنگها و تیرهای عظیمی به سوی این شهرها پرتاب کردند. آتش این شهرها را در کام خود کشید و مدافعان را وادار به تسلیم ساخت.
سپس سربازان مغول خانههای عمدتاً چوبی بخارا را آتش زدند. در بخارا سی هزار تن از سالخوردگانی که بلندقامتتر از دسته تازیانه بودند به قتل رسیدند. سربازان مغول سپس در سمرقند مسجد جامع شهر را ویران کردند و عملاً آنان و کودکان باقی مانده را به بردگی گرفتند هرچند به دستور چنگیز سی هزار تن از صنعت گران شهر را زنده گذاشتند. از سوی دیگر مارکوپولو جهانگرد ونیزی مینویسدکه قوبولای خان، نوه چنگیزخانه دل نگران رفاه چینیهایی بود که آنها را مطیع خود ساخته بود، تاریخ دودمانی چین نیز درباره این دل نگرانی قوبلای خان شهادت میدهد. قوبلای خان در تابستان مامورانی را رهسپار سرتاسر چین ساخت تا به بررسی شرایط در اطراف کشور بپرازند.
کتاب تاریخ مغول به قلم عباس اقبال آشتیانی یکی از آثار ارزشمند تاریخی است. این کتاب علاوه برمحتوای جذاب تاریخی، سبک علمی و نوین تاریخنگاری را رعایت کرده است و از این رو یک منبع آموزشی نیز به شمار میآید. در این سبک علاوه بر روایت اتفاقات تاریخی، جوانب مختلف یک دوره نظیر سیاست، مسائل اجتماعی و فرهنگی مورد توجه قرار میگیرد و هر رویداد با توجه به علتهای مختلف ریشهیابی میشود
تاریخ ایران، منابع فارسی و غیر فارسی متعددی دارد که مورخان با ذوق آنها را تدوین کردهاند و در اختیار تاریخ خوانان و تاریخدوستان قرار دادهاند. با این وجود، جای خالی یک کتاب تاریخی جامع درباره سرزمین ایران همیشه احساس شده است. تاریخنگاری از یک قرن پیش تحولات بسیاری را تجربه کرده و شکل آن به طور کلی تغییر یافته است. عباس اقبال آشتیانی یکی از مورخان پیشکسوت و بنیانگذار شیوه نوین نگارش تاریخ است. او در کتاب «تاریخ مغول» تاریخ ایران را از ابتدای غلبهی چنگیز بر ایران تا تاسیس دولت تیموری را روایت میکند محدودهی زمانی بین قرن هفتم تا نیمهی دوم قرن نهم را در برمیگیرد.
عباس اقبال با اقتباس از مورخان و نویسندگان دورهی مغول و تیموری، نحوهی به قدرت رسیدن چنگیزخان مغول، سیاستها، سلاطین و تمدن مغولان زیر ذرهبین قرار داده است و مطالب مختلف را غالباً با لحن و زبان آنها آورده است؛ بنابراین میتوان این کتاب را یک قرائت تاریخی دانست. هدف او از نگارش این کتاب، آموختن روش علمی تاریخنویسی و تالیف منطقی مسائل تاریخی یک دورهی خاص و ارتباط آن با دیگر ملل بوده است.
کتاب «تاریخ مغول» مشتمل است بر تاریخ ایران از ابتدای حمله چنگیزخان (اوایل قرن هفتم) تا تأسیس دولت تیموری (نیمه دوم قرن نهم) و ظاهراً جلد نخست تاریخی است که بنا بوده مولف از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت بنویسد. تاریخ مغول یک مقدمه و نه فصل دارد، بدین ترتیب: فصل اول، جغرافیای تاریخی آسیای مرکزی و شرقی، طوایف ترک و مغول و مختصری در باره حکومت خوارزمشاهیان در شرق؛ فصل دوم، ظهور چنگیز و چگونگی قدرت گرفتن و یورش او به شرق ایران و فروپاشی حکومت خوارزمشاهیان؛ فصل سوم، تحلیل انگیزه چنگیز در یورش به ایران، آداب و رسوم مغولان و شرح برخی از کلمات و اصطلاحات آنان؛ فصل چهارم تا پایان فصل هفتم، شرح رویدادهای تاریخی ایران در دوره ایلخانان؛ فصل هشتم، ذکر حکومتهای محلی ایران در این دوره همچون مظفریان، چوپانیان، ملوک شبانکاره و جلایریان؛ فصل نهم، بررسی اوضاع فرهنگی و اجتماعی ایران در دوره ایلخانان می باشد. اقبال آشتیانی این کتاب را با روشی علمی تألیف کرده و به همه جوانب تاریخ ایران در این دوره، اعم از جنبه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، به شیوه ای تحلیلی توجه نموده و علل و عوامل رویدادها را بیان کرده است. وی برخلاف مورخان پیشین که رویدادهای تاریخ ایران را همراه با وقایع سایر مناطق زیر سلطه مغول ذکر کرده اند کوشیده است که تنها به شرح وقایع این سرزمین یا رخدادهایی بپردازد که به تاریخ ایران نیز مربوط میشوند.
عباس اقبال آشتیانی فرزند محمدعلی آشتیانی در آشتیان زاده شد. او طی سال های فعالیت نویسندگی خود تعداد پرشماری مقاله در زمینه های ادبی، تاریخی و اجتماعی از خود به یادگار نهاد. این مقاله ها در مجله هایی چون بهار، دانشکده، مهر، ایرانشهر، ارمغان، یغما، فروغ و تربیت انتشار یافت. خود او مجلهٔ یادگار را تأسیس کرد و به مدت پنج سال از ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۸ انتشار داد که در میان معدود نشریات ادبی و تاریخی آن زمان کاملاً متمایز است. عباس اقبال آشتیانی را بنیان گذار مقاله نویسی به معنی فنی آن در ایران دانسته اند.عباس اقبال پژوهشگری پرکار و مورخی صمیمی و ادیبی آگاه به مقتضای زمان بود. او بعد از محمد قزوینی در شمار معدود پژوهشگرانی است که شیوهٔ جدید تحقیق علمی را در تاریخ نویسی و تصحیح متون رواج دادند. نخستین کتابی که از او منتشر شد دورهٔ تاریخ عمومی برای سال اول دبیرستان بود. عباس اقبال در شمار نخستین پژوهشگرانی است که شیوهٔ ساده نویسی و تصحیح متون در ایران بعد از مشروطیت را دایر کردند. بخصوص در نوشتن تاریخ ایران، هدف اقبال به گفتهٔ خودش آگاه ساختن ایرانیان به سابقهٔ درخشان کشور اجدادی خود و وضع جغرافیایی سرزمین ایران است. در روزگاری که اقبال به نوشتن تاریخ برای دورهٔ متوسطه پرداخت، گذشته از گروهی بسیار معدود، شیوهٔ رایج، بیشتر شیوهٔ مورخان و متکلفان دوران قاجار بود. دورهٔ تاریخ عمومی برای کلاس های متوسطه دارای چنان اعتباری بود که تا سال ها بعد آنچه تاریخ عمومی برای مدارس ایران نوشته شده تقلید از کتاب او بوده است.
نظر شما