محمدرضا توکلی صابری گفت: «سفرنامههای بعداز ناصرخسرو از جمله سفرنامه مارکوپولو قابلیت استنادی ندارند اما کتاب ناصرخسرو چنان عینی و واقعگراست که اگر آن را فارغ از مشخصههای زبانی و به عنوان نمونه در ترجمه به زبان انگلیسی بخوانیم، حس میکنیم با کتابی معاصر مواجه هستیم. چرا که این کتاب بسیار دقیق و پرجزئیات نوشته شده است. ناصرخسرو گزارشگری دقیق و بسیار صادق بوده است.»
در ابتدای نشست، دکتر اکبر ایرانی مدیرعامل موسسه میراث مکتوب ضمن عرض خیرمقدم به حاضران در مجلس به معرفی محمدرضا توکلی صابری و آثارش پرداخت. وی با اشاره به اینکه توکلی صابری، مؤلف و مترجم حدود چهل کتاب در زمینه پزشکی، داروسازی، علم، ادبیات و فلسفه است گفت: «توکلی صابری، فارغالتحصیل دانشکده داروسازی دانشگاه تهران است. او همچنین از دانشگاه دومونفورت در انگلستان درجه دکتری در شیمی پزشکی و فوق دکتری را از دانشگاه اکستر اخذ کرده است. چند سالی هم در دانشگاههای ایران، انگلیس و آمریکا به تدریس و تحقیق مشغول بوده و اکنون از یک کمپانی انتشارات علمی در آمریکا به عنوان نویسنده علمی بازنشسته شده است. توکلی صابری در ایران سردبیر نشریه «طب و دارو» بوده و با چند نشریه دیگر مانند «دارو و درمان»، «پیام» و «رازی» نیز همکاری داشته است.»
ایرانی در بخش دیگری از سخنانش به معرفی کتابهای سفر برگذشتنی و سفر دیدار توکلی صابری پرداخت گفت: «کتاب دو جلدی سفر برگذشتی حاصل بازدیدهای استاد توکلی از اماکنی است که ناصرخسرو در سفرنامهاش به توصیف آنها پرداخته و سفرنامهای امروزین در مسیر سفرنامه ناصرخسرو محسوب میشود. توكلى صابرى براى اولين بار مسير سفر ناصرخسرو را به تدريج در طى هفت سال رفته و از روستاها، شهرها و كشورهايى كه ناصرخسرو گذر كرده و از بناها، مسجدها، قلعهها، دروازهها، دولابها، کاريزها، زيارتگاهها، مزارها، گورستانها، بازارها، کليساها، چشمهها، نيل سنجها، آبشارها، و زيارتگاههايى كه ناصرخسرو بازديد كرده، عكس و فيلم گرفته و گزارش خود را از اين ديدارها نوشته است. در اين كتاب بخشهاى مبهم سفرنامه روشن شده و نكات تازهاى در مورد سفرنامه ناصرخسرو گزارش شده است. در اين كتاب خواننده با تغييراتى كه پس از هزار سال در مسير سفر ناصرخسرو رخ داده است آشنا مىشود. کتاب سفر دیدار نیز شرح سفر ایشان به افغانستان برای زیارت قبر ناصرخسرو است.»
علی موسوی گرمارودی
موسوی گرمارودی: زیبایی کلام توکلی آرایشی نیست
پس از ایرانی نوبت به علی موسوی گرمارودی رسید تا درآمدی بر سخنرانی توکلی صابری ارائه دهد. گرمارودی که مدیریت جلسه را نیز برعهده داشت، گفت: «من کتاب سفر برگذشتنی را با وجود اینکه بیش از هزار صفحه دارد لاجرعه سرکشیدم و یکسره خواندم تا تمام شد. از خصوصیات کار توکلی این است که در جاهایی توضیحاتی عالمانه ارائه میدهد و با این توضیحات عالمانه آنچه را که ناصرخسرو مجمل گذاشته است تکمیل میکند. از جمله اینکه ناصرخسرو درباره جزر و مد در اروندرود به اجمال سخنی گفته و گذشته است ولی توکلی صابری با توجه به پیشینه علمیاش این مسئله را موشکافانه و با دقتی نظری مورد بررسی قرار میدهد.»
موسوی گرمارودی درباره نثر توکلی صابری نیز چنین گفت: «نثر توکلی سبکی بینابین نثر آل احمد و کسانی همچون جمال زاده دارد. یعنی در عین آنکه زبان اثر همهفهم و سهل است، استحکام خاص خود را هم دارد. معجزه کتاب توکلی آن است که لحظات پیش پا افتاده را چنان عین به عین مینویسد که نمیتوانید کتاب را زمین بگذارید.»
گرمارودی درباره سهلگو بودن کتاب سفر برگذشتنی افزود: «در تمام حدود 1060 صفحه سفرنامه توکلی تنها یک ضربالمثل به کار رفته است که این در جهت سهلگویی کتاب میتواند ارزیابی شود. زیبایی کلام توکلی به هیچ وجه آرایشی نیست و کاملاً طبیعی است.»
محمدرضا توکلی صابری
توکلی صابری: سفرنامه دائرهالمعارف عصر ناصرخسرو است
پس از موسوی گرمارودی نوبت به محمدرضا توکلی صابری رسید تا با کمک عکسها و اسلایدهایی که از طریق ویدئو پروژکشن پخش میشد به شرح سفر خود بپردازد. وی سخنش را با مقایسه میان فردوسی و ناصرخسرو آغاز کرد و گفت: «ناصرخسرو در کنار فردوسی از بلندقامتان تاریخ ادبیات ایران است. هر دوی اینان در عصر غزنوی زیستند و به مخالفت با وضعیت عصر خود برخاستند. این دو خراسانی مشترکات بسیاری دارند که از جمله آنها ستایش خرد است. هر دوی اینان مهر ایران به دل داشتند و هر دو از اینکه در عصرشان غیرایرانیان بر ایران حکومت میکردند ناراحت بودند. اما از جمله تفاوتهای ایندو آن بوده است که ناصرخسرو سفرهای بسیاری را به جان خرید ولی فردوسی تن به سفر نداد.»
با این مقدمه، توکلی صابری با کمک تصاویر به شرح مسیر سفر ناصرخسرو پرداخت. اولین پرسشی که او طرح کرد این بود که چرا ناصرخسرو مسیری طولانی و پر پیچ و خم را برای سفر به خانه خدا انتخاب کرد؟ در پاسخ به این پرسش او گفت: «در زمان ناصرخسرو سه کاروان مردم را به حج میبردند. یکی کاروان بغداد که مسلمانان شرق را میبرد. یکی کاروان بیتالمقدس که مسلمانان رومی را میبرد و یکی کاروان قاهره که مسلمانان شمال آفریقا را به حج مشرف میکرد.
ناصرخسرو به هیچ یک از این کاروانها نپیوست و مسیر پیچ و واپیچی را برای سفر برگزید. این به دلیل آن بوده است که ناصرخسرو از پیش از سفر تصمیم خود را برای سفر به مصر گرفته بوده است. اگر با کاروان میرفت چشمهای ناظر حاکمان به راحتی او را و هدفش را شناسایی میکردند و در صورت شناسایی شدن به سرعت به قتل میرسید. به همین دلیل مسیری غیر از مسیرهای کاروانرو را برای سفر به حج انتخاب کرد.»
او درباره دوران زندگی ناصرخسرو گفت: «میتوان این دوران را عصر خردگرایی نامید. در زمان تولد ناصرخسرو ابن سینا 24 ساله بوده و فردوسی و بیهقی و بسیاری دیگر همعصر او بودهاند.»
توکلی صابری در قسمت دیگری از سخنش دلایل اهمیت سفر ناصرخسرو را چنین برشمرد: «سفر ناصرخسرو هم به دلیل مسیر پرپیچوخم و هم به دلیل نوشتن کتاب و هم به دلیل محتویات کتابش اهمیت بسیاری دارد. البته ناصرخسرو شرح بسیاری از سفرهایش را در سفرنامه ذکر نکرده است. به عنوان نمونه او در کتاب سفرنامه از سفر اهواز ذکری به میان نیاورده است ولی در کتابهای دیگرش نظیر وجه دین به این سفر اشاره میکند.»
به گفته توکلی صابری: «ناصرخسرو اولین کسی است که سفرنامه حج نوشته و کتاب او را میتوان دایرهالمعارف عصر خودش محسوب کرد. سفرنامههای بعداز ناصرخسرو از جمله سفرنامه مارکوپولو قابلیت استنادی ندارند اما کتاب ناصرخسرو چنان عینی و واقعگراست که اگر آن را فارغ از مشخصههای زبانی و به عنوان نمونه در ترجمه به زبان انگلیسی بخوانیم، حس میکنیم با کتابی معاصر مواجه هستیم. چرا که این کتاب بسیار دقیق و پرجزئیات نوشته شده است.
ناصرخسرو گزارشگری دقیق و بسیار صادق بوده است. به عنوان نمونه اندازهای که ناصرخسرو برای سطح قبهالصخره ذکر کرده است از سوی آیندگان رد شده بود. ناصرخسرو گفته بود این اندازه را به نقل از ستونی که در آن مکان وجود داشته ذکر کرده است ولی این حرف مورد تردید واقع شده بود تا آنکه در قرن نوزدهم ستون مورد نظر ناصرخسرو در تحقیقات باستانشناسی یافته شد و صحت اطلاعات و امانتداری ناصرخسرو به اثبات رسید.»
نویسنده کتاب سفر برگذشتنی ویژگیهای تحقیقاتی ناصرخسرو را چنین برشمرد: «او قدرت مشاهده قابل توجهی داشته و کنجکاوانه و پیگیرانه، با واقعگرایی مبتنی بر آموزش و یادگیری مداوم به ثبت لحظات سفرش پرداخته است. ناصرخسرو در هر شهر به دنبال اهل علم آن شهر میرفته و بر دانش خود میافزوده است. درباره دقت او میتوان گفت که او فرسنگ را به دو دسته سبک و گران تقسیم کرده بوده است. فرسنگ سبک مخصوص زمینهای صاف و فرسنگ گران مخصوص زمینهای کوهستانی و شیبدار. فرسنگ سبک معادل 10 تا 12 کیلومتر و فرسنگ گران معادل 4 تا 5 کیلومتر است. اندازهگیریهای ناصرخسرو را اگر با اندازهگیری با وسایل دقیق امروزی مقایسه کنیم میبینیم که اندازهگیریهای ناصرخسرو از دقت قابل توجهی بهره میبرده است.»
پس از این مقدمات توکلی صابری به مرور مسیر سفر ناصرخسرو با ذکر جزئیاتی از آنچه که ناصرخسرو به آنها اشاره کرده است پرداخت و وضعیت امروزین مناطق را با آنچه که ناصرخسرو ذکر کرده است مقایسه کرد. وی در جایی از سخنانش احتمال داد که ناصرخسرو با ابوالعلا معری شاعر و اندیشمند عرب در سفر خود به شامات دیدار کرده باشد و گفت: «ناصرخسرو نمیگوید که ابوالعلا را دیده یا نه ولی در یک پاراگراف وضع معری را توصیف کرده است. به دو دلیل به نظر میرسد او دیدار خود با ابوالعلا معری را کتمان کرده است. یکی اینکه معری به الحاد متهم بود و این اتهام در همان زمان حیات او هم رواج داشت و بنابراین نوشتن از دیدار با او چندان با احتیاطی که از ناصرخسرو سراغ داریم همسو نیست. دیگر اینکه معری ساکن منطقه تحت تسلط فاطمیان بود و اگر ناصرخسرو از دیدارش با او مینوشت به منزله این بود که پذیرفته است که به منطقه تحت سلطه فاطمیان سفر کرده است.»
توکلی صابری همچنین گفت ناصرخسرو مناطقی که به آنها سفر کرده است را به یک میزان توصیف و تشریح نمیکند: «بیشترین مسیری که ناصرخسرو طی کرده، حدود 1200 کیلومتری است که در ایران طی مسیر نموده است. او همه این مسیر 1200 کیلومتری را در 4 صفحه ذکر کرده اما درباره سه شهر قاهره، مکه و بیتالمقدس صفحات متوالی نوشته است. دلیل آن است که ایران وطن اوست و چیز چندان شگفتانگیزی در آن برای او وجود نداشته است.»
وی همچنین گفت: «تنها جایی که ناصرخسرو اطلاعات اشتباه میدهد درباره دو شهر مهر به نامهای اخمیم و قوص است که ناصرخسرو یکی را شهر کشاورزی و دیگری را دارای آثار باستانی میداند. ولی نام این شهرها را جابهجا مینویسد. دقت و صداقت ناصرخسرو در حدی است که جاهایی که مسافت را خود اندازه گرفته میگوید اندازه گرفتهام و در موارد دیگر میگوید قیاس کردم.»
او همچنین یکی از ویژگیهای ناصرخسرو را کتابدوستی او دانست و گفت: «کتابدوستی او چنان است که برای حمل کتابهایش به بصره شتر کرایه میکند و خود پیاده به بصره میرود.»
پس از سخنان توکلی صابری حاضران در نشست پرسشهای خود را درباره سخنان او مطرح کردند و در نهایت نشست با این وعده که به زودی سفرنامه ناصرخسرو با تصحیح محمدرضا توکلی صابری منتشر خواهد شد به پایان رسید.
نظر شما