شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۸
میرشکرایی آیینه فرهنگ ایرانی است

سید محمد بهشتی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: میرشکرایی به مثابه آیینه‌ای است که می‌توان در وجود، زندگی، سلوک و فعالیت‌هایی که انجام داده تا حد زیادی قد و بالای فرهنگ ایرانی را دید.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، سید محمد بهشتی ضمن  تبریک روز مردم‌شناسی به مردم شناسان و تمامی افرادی که به فرهنگ تعلق خاطر دارند با تأکید به اینکه مردم‌شناس باید مردم‌شناس باشد، گفت: البته این امر به نظر بدیهی می آید اما واقع قضیه این است، معدودی مردم‌شناس داریم که در این رشته تحصیل کرده‌اند، تخصص و تألیفاتی دارند ولی مردم را نمی‌شناسند و این امر در مورد برخی باستان شناسان هم صدق می‌کند.

او افزود: میر شکرایی از جمله آن دسته از مردم‌شناسانی است که مردم را می‌شناسد و این یک وجه تمایز بزرگ به حساب می‌آید زیرا در روزگاری زندگی می‌کنیم که بین سواد و شناخت فاصله افتاده است.

بهشتی وجود آدم‌هایی را که تنها سواد ندارند بلکه مردم را نیز می‌شناسند در این روزگار گرانبها دانست و تصریح کرد: البته این امر در تمامی حوزه‌ها و نه تنها مردم‌شناسی امری گرانبهاست خصوصا در حوزه‌های فرهنگی این قضیه وضعیت خاصی می‌یابد یعنی در حوزه‌های فرهنگی و رشته‌هایی که با موضوع میراث فرهنگی سر و کار دارد تفاوت می‌کند.

او گفت: مردم‌شناس و باستان‌شناسی که مردم و باستان را بشناسد خیلی ارزشمند‌ند و اگر نشناسند هم موجودات عجیب و غریبی هستند که مردم شناس و باستان شناس‌اند ولی موفق شده‌اند که مردم را نشناسند.

بهشتی این اتفاق را خیلی عجیب ندانست؛ زیرا که شناخت مردم موکول به خواندن کتاب و سواد نیست بلکه وابسته به انس است که می‌تواند منجر به تقرب شود و معرفت پیدا کردن به هر آنچه که موکول به انس و تقرب باشد حتما در آن ملاط الفت هم وجود دارداگر محبت وجود نداشته باشد این تقرب و انس به وجود نمی‌آید.

وی افزود: مگر ممکن است کسی با  انس و الفت به مردم از آن جهتی که واجد یک فرهنگ هستند تقرب یافته باشد و معرفتی به این فرهنگ پیدا نکرده باشد که البته خیلی کار سختی است و دل سنگ می خواهد که آدم مبتلا نشود.
او تصریح کرد: پس همان قدر که نمونه‌ای مانند میر شکرایی خیلی ارزشمند است نقطه مقابلش هم از نظر نادر بودن خیلی ارزشمند است که می توان رویش مطالعه‌کرد که این چه موجودی است که می تواند راجع به مردم مطالعه کند و بوی این فرهنگ را نگیرد و به آن تعلق خاطر نیابد.

انس و الفت گودار با معماری ایرانی
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، در ادامه به تأثیر مردم‌شناسی در رشته‌های دیگر نظیر معماری، بهترین اثر معماری که در یک قرن اخیر ساخته شده و هم معاصر و هم ایرانی است را مقبره حافظ دانست و تصریح کرد: از عجایب روزگار اینکه سازنده حافظیه ایرانی نیست.

وی با طرح این پرسش که چطور آندره گودار فرانسوی توانسته حافظیه را به این زیبایی بسازد و فروغی در کنارش سعدیه را طوری بسازد که هیچ چنگی به دل نمی زند؟ گفت: دلیل این امر انس و الفتی است که گودار با معماری ایرانی یافته چون دلش از سنگ نبوده و متأثر شده است.

گودار به عنوان یک معمار وقتی می‌خواهد اثری بیافریند حافظیه را می‌سازد ولی فروغی این انس و الفت را ندارد در عین اینکه در مقبره سعدیه از گنبد، کاشی و... استفاده کرده اما هنگام مشاهده آن به انسان احساس ایرانی بودن دست نمی‌دهد و به گونه‌ای سخن نمی‌گوید که بتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم. در حالی‌که با مقبره حافظ ارتباط برقرار می‌کنیم زیرا که انگار با زبان خودمان با ما سخن می‌گوید به همین دلیل هم استقبال مردم از مقبره حافظ بیشتر از سعدی است با اینکه سعدی مقامش کمتر از حافظ نیست و نقشی که در فرهنگ ما دارد بسیار بالا ست.

او میرشکرایی را از این جنس آدم‌ها دانست و کافی است که دلتان از سنگ نباشد آن وقت است که در اثر همنشینی با او شما هم مبتلا می‌شوید.

میرشکرایی شیشه عطری خوشبو
 رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با بیان اینکه پیش از ورود به سازمان میراث فرهنگی چیزی از مردم‌شناسی نمی‌دانستم و هر آنچه آموختم از میرشکرایی آموختم تصریح کرد: کافی است که با وی همنشین باشید حتی اگر گل باشید خوشبو می‌شوید زیرا که وجود وی آن‌چنان با فرهنگ ایرانی مأنوس بوده که دیگر به عنوان گلی خوشبو نیست بلکه شیشه عطری است که می‌تواند دیگران را خوشبو کند.

وی افزود: میر شکرایی به مثابه آیینه‌ای است که می‌توان در وجود، زندگی، سلوک و فعالیت‌هایی که انجام داده تا حد زیادی قد و بالای فرهنگ ایرانی را دید.
او با طرح این پرسش که فرهنگ ایرانی چه ویژگی‌هایی دارد؟ گفت: یکی از ویژگی‌های فرهنگ ایرانی رندی است که میر شکرایی رند است زیرا بدون اینکه از ابتدا من را بشناسد من را در دام خودش انداخت.

به گفته بهشتی میرشکرایی، کیمیاگر است، فرهنگ ایرانی را دوست دارد و در حوزه کاری‌اش کیمیاگری می‌کند. میرشکرایی شاعر و شکیبا است زیرا که به مثابه یک پرستار به قضایا می نگرد و  قائم به ذات است زیرا که معطل کسی نمی‌شود.

میرشکرایی و ثبت جهانی نوروز
بهشتی اظهار کرد: آن زمانی‌که میرشکرایی برای اینکه نوروز را در مقامی قرار دهد که بتوان سخن از جهان نوروز و ثبت جهانی آن به میان آورد همت کرد، شماتت می‌شد که چرا به این موضوع توجه کرده ولی او مانند آبی که برای رسیدن به مقصد از سنگ‌ها می‌گذرد از تمامی سختی‌ها گذشت.

بهشتی افزود: میرشکرایی روزگاری موضوع انسان و آب را مطرح کرد که نگاه ما به آب نگاه شاعرانه بود و فکر نمی‌کردیم که شاهد مهاجرت و جابجایی عظیم جمعیتی در خراسان، سیستان، اصفهان و... باشیم. میرشکرایی زمانی که کسی این حرف‌ها را باور نمی‌کرد و به آن گوش نمی‌داد، طی 4 سال در همایش‌های «انسان و آب» نگاه فرهنگی به آب رامطرح کرد. 

بهشتی با طرح این پرسش که این شناخت را میرشکرایی با اینکه نه هواشناس بود نه هیدرولوژیست از کجا آورده بود؟ و آنچه را باید هواشناسی و وزارت نیرو هشدار می‌داد مطرح کرد افزود: میرشکرایی مردم‌شناس است؛ رشته‌ای که خیلی جدی نیست و اگر نباشد مشکل جدی پیش نمی‌آید ولی معلوم شد که اگر مردم‌شناس نداشته باشیم و به مرد م شناسی رجوع نکنیم مشکل حیات پیدا می‌کنیم و ایشان زمانی که این امر خریدار نداشت با دور اندیشی این نگاه را مطرح کرد.

او گفت: فرهنگ ایرانی زندگی بین دو بحران است که متأسفانه نه مدیران و نه تحصیلکرده‌ها متوجه این نیستند که یکی از ویژگی‌های مهم فرهنگ ایرانی تربیت شده سرزمینی است که برای زیستن در آن شرط لازم زیستن به دو بحران نظیر سیل، زلزله، خشکسالی و... است برای همین در فرهنگ ما روز مبادا و صندوقخانه داریم.

تفاوت پستو و صندوق خانه
وی با بیان اینکه امروز درک  فرق پستو و صندوق خانه کار مشکلی است گفت: فرق این دو را مردم شناسان می‌دانند؛ پستو جای آشغال‌ها ولی صندوقخانه آنجایی است که تمام آنچه برای روز مبدا و ارزشمند است را در آنجا نگه می‌داشتیم.

به گفته بهشتی، میرشکرایی در اثر انس با  فرهنگ ایرانی متوجه شد که فرهنگ ایرانی آن‌چیزی است که قرار است در صندوق خانه روز مبادا به کمک ما بیاید، همان چیزی که دیگران آن را دم در گذاشتند تا رفتگر بیاید و آن را ببرد و جا برای پستو باز شود تا آشغال‌هاشون رو آنجا نگهداری کنند.

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: میرشکرایی نه تنها صندوق خانه‌اش را بیرون نریخت بلکه تلاش کرد با همه کارهایی که در حوزه مردم‌شناسی انجام داد برای جامعه صندوق خانه‌ای تدارک ببیند. میرشکرایی به گذشته نزدیک توجه کرد و به آن توجه داد زیرا که مردم شناسی علمی راجع به گذشته نزدیک است امروز نفس می‌کشد.

او با طرح این پرسش که گذشته نزدیک در فرهنگ چه جایگاهی دارد؟ گفت: فرهنگ مانند درختی است که ریشه‌هایش بخش‌های پنهان آن، تنه و شاخه‌ها بخش‌های آشکار آن و قسمت های سبز و زنده درخت نیز مکان‌هایی است که جوانه، میوه و آفت آنجا شکل می‌گیرند و این مکان‌ها همان گذشته نزدیک‌اند و اگر ما به دنبال طراوت درخت فرهنگ هستیم این بخش را نمی‌توانیم نادیده بگیریم.

وی اظهار کرد: آن‌هایی که باستان شناساند در مورد ریشه‌ها کار می‌کنند ولی مردم شناسان و زبان شناسان با این بخش سرو کار دارند و می‌توانند تضمین کنند که در چه حالی هستیم و چکار کنیم که بهتر شویم.

او با اشاره به ناراحتی‌های میرشکرایی راجع به شکل‌گیری جابجایی‌های قومی و وضعیت نابهنجاری‌هایی که در آینده ایجاد خواهد کرد، آن را بی تدبیری‌هایی دانست که مدیریت کشور با در نظر نگرفتن زمینه فرهنگی  به آن دامن می‌زند. مدیریت کشور برای آب دادن به یک گل مصنوعی پا روی هزاران گل با ارزش طبیعی می‌گذارد‌.

وی در پایان خطاب به استاد میرشکرایی گفت: شما اندوخته زیادی در زندگی جمع کردید و من غبطه می‌خورم به زندگی شما و آنچه به یادگار گذاشتید برای جامعه و فرهنگ خودتان و آن بخش‌هایی که مغفول بوده به آن توجه کردید و سعی کردید آن را به خود آگاه جامعه بیاورید.

او افزود: درست زمانی‌ که هنوز عید غدیر را به رخ نوروز می‌کشند و گمان می‌کنند که نوروز مغایر عید غدیر است و سواد ندارند که بدانند غدیر در نوروز اتفاق افتاده است و گمان می‌کنند که این دو در مقابل هم هستند و در این روزگار شما توانسته‌اید کارهای بزرگ انجام دهید.

بزرگداشت محمد میرشکرایی در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها