همراه با برنده جایزه بوکر بینالمللی سال 2018؛
اولگا توگارزوگ: فروید سبب شد اولین قدم را در راه نویسندگی بردارم
اولگا توگارزوگِ ، نویسنده لهستانی و برنده جایزه منبوکرِ بینالمللی سال 2018 در این مطلب از آثاری سخن میگوید که در زندگیاش تأثیرگذار بودهاند.
نخستين اثر وی مجموعه شعری بود كه در سال 1989 منتشر شد، پس از آن توگارزوگِ هشت رمان و دو مجموعه داستان کوتاه به نگارش درآورد. «پروازها» اولین داستان این نویسنده است که به زبان انگلیسی ترجمه شده و جایزه بوکر را برای این نویسنده به ارمغان آورده است.
از او درباره آثاری که میخواند، دوست دارد، هدیه میدهد و ..... سؤال کردیم. خواندن پاسخهای این نویسنده لهستانی خالی از لطف نیست:
کتابی که در حال حاضر میخوانم:
«انسان خردمند» نوشته یوال نوح حراری. این دومین کتابی است که از این نویسنده میخوانم و پر از منبع الهام است. ایدههای خوبی برای نوشتن داستان کوتاه در این کتاب وجود دارد. من 10 داستان کوتاه در لهستان منتشر کردم و ای کاش قبل از نوشتنشان آثار حراری را خوانده بودم. (کتاب «انسان خردمند» در ایران توسط نشر «نو» به فارسی ترجمه شده است.)
کتابی که زندگیام را تغییر داد:
وقتی نوجوان بودم «ورای اصل لذت» از زیگموند فروید را خواندم و فهمیدم راههای زیادی برای تفسیر تجربیاتمان وجود دارد، هر چیزی معنایی دارد و تفسیر ما کلیدی برای کشف حقیقت است. خواندن این مقاله سبب شد اولین قدم را به سوی نویسندگی بردارم.
کتابی که بر نوشتههای من تأثیر گذاشت:
این سؤال را از هر لهستانی بپرسید جوابی مشابه دریافت میکنید. برونو شولز که داستانهای زیبا و پر از معنایش زبان لهستانی را ارتقا داده است. عاشقش هستم و در عین حال از او متنفرم زیرا هیچکس توان رقابت با او را ندارد. شولز نابغه است.
کتابی که نظرتان را تغییر داد:
دوست دارم دو اسم مختلف از دنیای شعر را بیاورم. وقتی نوجوان بودم عاشق تی. اس. الیوت شدم. اولین بار کتابی از الیوت را از کتابخانه دزدیدم و سپس همه آثارش را به تدریج جمعآوری کردم. شعر موردعلاقهام «آواز عاشقانه جی. آلفرد پروفراک» است. سزلاو میلوز دیگر شاعری است که مقالهنویس خوبی هم هست و نظرم را درباره نوشتن تغییر داد. این دو تأثیر بزرگی در نویسنده شدن من داشتند.
کتابی که نتوانستم تا پایان بخوانم:
«شبزندهداری فینگنها» نوشته جیمز جویس. اطلاعات زیادی درباره کتاب دارم اما نمیتوانم بخوانمش.
کتابی که از نخواندنش شرمنده هستم:
«حلقههای کیوان» نوشته نوشته دابلیو. جی. سبالد را همچنان کنار تختم دارم و موفق نشدم بخوانمش.
نظر شما