ایلخانی در نقد و بررسی کتاب «هارمونیا» مطرح کرد
«هارمونیا» نظمهای موجود در یونان را به تصویر کشیده است
محمد ایلخانی در نشست نقد و بررسی کتاب «هارمونیا، جستاری در خاستگاههای علم هارمونی و کارکرد آن در پیدایش فلسفه»در اهمیت تاکید بر نگاهی که نظم اسطورهای را باور دارد گفت: انسان بدون تعلق به اسطوره قابل قبول نیست. اکنون هم ما اسطورهای میاندیشیم و در دوران جدید نظم اسطورهای شاخصه ایدئولوژیک پیداکرده است. کار نویسنده کتاب «هارمونیا» این بوده که این نظمها را در یونان به ما نشان دهد.
علیاصغر محمدخانی در ابتدای این مراسم ضمن بزرگداشت محمدامین قانعیراد و حجتالاسلام احمد احمدی طی سخنانی گفت: این دو هر یک خدمات ارزندهای را به حوزه علوم انسانی کشور داشتند و امیدواریم بتوانیم ادامه دهنده کارهایشان باشیم.
وی در ادامه توضیحاتی را درباره علت انتخاب کتاب «هارمونیا» برای نقد و بررسی در شهر کتاب ارائه کرد و افزود: تلاش ما در شهر کتاب این است که در حوزههای مختلفی چون فلسفه، ادبیات و ... توجه بیشتری به مترجمان و مولفان جوان داشته باشیم چراکه در جوایزی مانند مجتبایی و داوری اردکانی مشاهده میکنیم که چه رسالههای خوبی در این حوزه نوشته شده که جایی برای عرضه در جامعه ندارند. این آثار باید عیارسنجی شده و در قالب حمایت به کتاب تبدیل شوند. متاسفانه اکنون جوانان بسیاری وجود دارند که کتابهای خوبی را ترجمه یا تالیف میکنند اما چون آثار به خوبی معرفی نمیشوند در جامعه دیده نمیشوند.
وی با اشاره به اینکه کتاب هارمونیا یکی از آثار خوبی است که از رساله کارشناسی ارشد شهاب طالقانی استخراج شده، گفت: مساله تناسب و ظهور علوم مختلفی مانند ریاضی در کتاب مورد بررسی قرار گرفته و این اثر حاوی مباحث متنوع و قابل تاملی در حوزه فلسفه است.
شهاب طالقانی
شهاب طالقانی در ادامه این نشست توضیحاتی را درباره کتاب خود ارائه کرد و افزود: جرقه اصلی تالیف این کتاب به زمانی برمیگردد که من کتاب «پایدیا» اثر ورنر یگر را مطالعه کردم و دیدم که این کتاب تاریخ فلسفه یونان را از منظر پایدیا بررسی کرده است. مولف این کتاب با توجه به اینکه روی موضوع تعلیم و تربیت در یونان تمرکز کرده بود حتی از کنار نامهای بزرگی مانند ارسطو گذشته بود. به همین دلیل من این کتاب را الگو قرار دادم و تلاش کردم با توجه به پیشزمینه ذهنی که از موسیقی و علم ریاضی داشتم این موضوع را در فلسفه یونان بررسی کنم.
وی ادامه داد: برای این کار ظهور فیثاغورثیان و شکلگیری نظریههای هارمونی را مورد توجه قرار دادم چرا که یونانیها اولین تمدنی بودند که هر علم را تبدیل به سوژه در مقابله ابژه کرده و آن را بررسی کردند. بنابراین تلاش من این بوده که ردپای موسیقی و ریاضی را در فلسفه یونان پیدا کنم.
وی با اشاره به اینکه در جستار فلسفی خود دوره پیشاسقراطیان را میتوان به دو بخش تقسیم کرد، افزود: در دوره نخست بخش ماقبل فیثاغورث مهم است در این دوره ما هارمونی داریم و نه هارمونیکس. بدین معنا که ما درباره هارمونی به عنوان یک علم و بررسی یک ابژه نمیتوانیم اندیشه کنیم و چنانچه بخواهیم هارمونیکس را بررسی کنیم باید آن را در دوره فیثاغوریان مورد توجه قرار دهیم.
طالقانی در ادامه به طرح مباحثی در کتابش درباره اسطوره، کشف فواصل موسیقیایی و علمیتر شدن ریاضیات اشاره کرد و گفت: در یونان ریاضیات برای ریاضیات است و به منظور ساختن جهان دیگری که خودش را در مناسبات روزمره ببیند نیست. اینجاست که مساله علم شدن ریاضیات رخ میدهد. همین نگاه یونانیان به علم ریاضیات باعث میشود هندسه پیشرفت کرده و وارد اندیشه شود و حتی در دیالوگهای افلاطون نیز اوج هندسه را میبینیم.
به گفته این محقق، نقطه عطف بنیاد ریاضی نهادن و تناسب برای هستی است و نقطه اوج آن را میتوانیم در اساطیر یونانی مشاهده کنیم. از سوی دیگر یکی از برجستهترین بخشهایی که میتوان ایده اسطوره که به اندیشه تبدیل میشود را مشاهده کرد جایی است که خائوس جای خود را به هارمونی میدهد.
محمد ایلخانی
محمد ایلخانی در ادامه این نشست با بیان اینکه در تمام تاریخ بشر و در ادیان و فلسفه جریانهای فکری ظاهر شدند که به دنبال نظم و بیرونکشیدن وحدت از کثرت در دل پدیدهها بودند، گفت: حتی شکاکان هم به دنبال نظم و وحدت هستند چون اگر نظم وجود نداشته باشد نمیتوان کاری را از پیش برد. از این جهت فیلسوفان پیشاسقراطی در پی یافتن این نظم بودند که یکی از نظمهای موجود در تاریخ تفکر را میتوان اسطورهها دانست که البته مخالفان زیادی را هم در تاریخ داشته است.
وی با اشاره به نظم اسطورهای که در اسطورههای سومری، بابلی، مصری و ... مشاهده میشود عنوان کرد: انسان بدون تعلق به اسطوره قابل قبول نیست. اکنون هم ما اسطورهای میاندیشیم و در دوران جدید نظم اسطورهای شاخصه ایدئولوژیک پیداکرده است. در نظم اسطورهای فرد داخل اسطوره است و سوژه با ابژه زندگی میکند.
این استاد دانشگاه درباره نوع دیگری از نظم که یهودیت آن را مطرح کرد سخن گفت و ادامه داد: براساس دیدگاه یهودیت نوعی از نظم معرفتشناسی در یونان مطرح میشود که در آن اساس نظم را خدا میدهد که قابل شناخت نیست اما در ایران باستان نظم را در مقابل بینظمی نداریم و با دو نظم اهورایی و اهریمنی در مقابل مواجه میشوند این دو قانون نظم در دوره مدرن تاثیرگذارند و البته در قرون وسطی دوباره به نظم اسطورهای برمیگردیم و این نظم شکل میگیرد که در آن مشیت خدامحور است. در دوره جدید که خدامحوری قرون وسطی به انسانمحوری تبدیل میشود با رویکرد دیگری از معرفتشناسی مواجه میشویم.
به گفته ایلخانی، کار نویسنده کتاب «هارمونیا» این بوده که این نظمها را در یونان به ما نشان دهد که به طور مثال چگونه در دوره پیشاسقراطیان در دورههایی چون موسیقی و ریاضی تحول صورت گرفته است.
عبدالکریم رشیدیان
در بخش دیگری از این نشست رشیدیان با اشاره به مباحث مطرح شده در کتاب «هارمونیا» گفت: در این کتاب آنچه که میتوانست مورد توجه قرار گیرد مساله تئوریدیدن پدیدهها و نه دخالت یک علم در علم دیگر است. بدین معنی که در بابل با همه پیشرفت ریاضیات ولی هنوز ایده ریاضیات به معنای علم مبتنی بر تئوری وجود نداشته است.
وی درباره اهمیت موسیقی در یونان باستان سخن گفت و افزود: در یونان شأن موسیقی فراتر از هنرهای دیگر است و اینکه نویسنده کتاب هارمونی را با موسیقی مترادف گرفته میتواند این سئوال را مطرح کند که چرا مجسمهسازی آن نقش را در یونان بازی نکرده است. در پاسخ باید گفت چون موسیقی فراتر از هنرهای دیگر است و میبینیم که افلاطون با همه دلخوریاش از هنر اما موسیقی را ابزاری برای تربیت کودک میداند پس یونانیها برای موسیقی وجه انسانشناسی، زیباییشناسی و هستیشناسی قائل بودند و اساسا به نظر میآید پدیده موسیقی چندلایه است و فقط به آنچه که در کتاب هارمونیا مطرح شده ارتباط ندارد.
رشیدیان افزود: در موسیقی نخستین چیزی که شما را تحت تاثیر قرار میدهد صداست و نه تصویر و مخاطب بعد از شنیدن صدا آزادی عمل دارد تا هر تصویری را در ذهنش ساخته و تور ذهنی خود را روی موسیقی بیاندازد. پس موسیقی در میان هنرها آزادتر از بقیه است.
وی با اشاره به رویکردی که روسو و کانت نسبت به موسیقی دارند عنوان کرد: کانت موسیقی را بعد از شعر میداند و آن را هنر الحان میخواند او میگوید اگر ملاک ما پرورش باشد آنوقت موسیقی نازلترین هنر است. پس میبینیم که چگونه فیلسوفان بزرگ هم وقتی به موسیقی نزدیک میشدند دچار تلاطم ذهنی میشدند.
سیدمحمدرضا بهشتی
بهشتی در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اینکه نویسنده کار منسجمی را در یک حوزه معین تالیف کرده گفت: مفهوم موسیقی یکی از مفاهیم اندیشه یونان باستان بوده و آنچه که نویسنده کتاب با شتاب از آن عبور کرده مساله اسطوره یونان باستان است بدین معنی که انسان یونانی با تلقی از خودش در جهانی که در معرض بازی قدرت قرار دارد تلاش میکند جایگاهش را با این جهان شفاف کند.
وی ادامه داد: اسطوره همواره مهم بوده چنانچه اسطوره نژاد و خون موجب درگرفتن جنگهای جهانی شده است و اکنون نیز اسطورههای دیگری مانند تکنولوژی بر جهان ما استیلا دارد. یکی دیگر از مفاهیمی که در کتاب میتوانست بهتر دیده شود مطالعه کتاب کاسموس بوده است.
بهشتی همچنین با اشاره به مفهوم هارمونیا توضیح داد: هارمونیا در اصل به معنای چفت شدن است و البته نویسنده در این کتاب بیشتر روی دوره فیثاغورثیان و بحث تاخر و تقدم موسیقی و نسبت آن با ریاضی تمرکز کرده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به اهمیت موسیقی در یونان افزود: یکی دیگر از مباحثی که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته کشف تناسباتی مانند معنی لوگوس، اهمیت نسبت و تناسب، سنجش در داخل لوگوس و ... است. مساله آرخه پرسش محوری فیثاغورسیان است و اینکه آن را در عدد نبینیم این موضوع در کتاب مورد توجه قرار گرفته است اما این موضوع باید بیشتر پرورانده شود که چرا باید به عدد برسیم.
به گفته بهشتی، پس از فیثاغورثیان هم گویی نسبت کشف تناسبها در درون و بیرون به وجود میآید و سرور ناشی از آن هم میتوان مشاهده کرد. به هرحال کوشش برای کشف تناسب را در بخشهای مختلفی چون کیهانشناسی، نجوم و ... میتوان مشاهده کرد اما یکی از مباحثی که در کتاب میتواند بیشتر موردتوجه قرار گیرد بحث پلیس (شهر) است که البته در ایران و خارج از کشور هم کمتر درباره آن کار شده است.
این استاد دانشگاه در ادامه سخنانش با اشاره به نگرشی که نسبت به هستی در یونان با استفاده از سیستم وجود داشت اشاره کرد و گفت: نویسنده کتاب «هارمونیا» میتوانست به دیدگاههای جایگزینی مانند اندیشه هایدگر که در آن از فرم به جای سیستم سخن گفته میشود و در آن نظام مبتنی بر ریاضیات وجود ندارد و اتفاقا با موسیقی گره میخورد، بپردازد.
بهشتی همچنین استفاده از فرهنگنامه لیدزکات را به نویسنده کتاب پیشنهاد کرد و گفت: اگر واژه هارمونیا را از این فرهنگنامه استخراج میکردید میتوانستید مطالب جالب توجهای را پیدا کنید از سوی دیگر در کتاب خائوس به معنای آشفتگی و بینظمی گرفته شده در حالی که اینگونه نیست و خائوس به معنای دهانگشودگی است که در سرآغاز اسطوره مشاهده میشود.
این استاد فلسفه در ادامه درباره نظرات افلاطون درباره هنر موسیقی اشاره کرد و گفت: افلاطون در زندگی خود سه بار نظرش را درباره موسیقی عوض کرده که میتوانست در کتاب مورد توجه بیشتری قرار گیرد با این وجود هارمونیا پژوهش متمرکزی است که میتواند سرآغاز خوبی در این حوزه باشد.
طالقانی در بخش پایانی این نشست به برخی از نکات مطرح شده درباره منتقدین پاسخ گفت و افزود: تلاش من نادیده گرفتن اسطوره نبوده بلکه من از تلقی تماما اسطورهباور به یک دریافت علمی اسطورهای نگاه داشتهام که تاکید بیشترش بر علم است چراکه اسطوره را نمیتوان حذف کرد.
وی در پایان سخنانش گفت: موسیقی هم همانگونه که توسط اساتید اشاره شد اهمیت بسیار زیادی دارد به گونهای که نیچه تراژدی را زاده موسیقی میداند و افلاطون هم علیرغم تغییر نظراتش درباره موسیقی معتقد است که هنری است که نمیتوان با آن دروغ گفت.
نظر شما