چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۱
بودن یک نویسنده در هر خانواده‌ای نفرین بزرگی است

از کارل اووه. ناسگارد، نویسنده نروژی به عنوان یکی از بخت‌های جایزه نوبل ادبیات در سال 2016 نام می‌بردند؛ نویسنده‌ای که با کتاب «مبارزه من» در دنیا محبوب شد و حالا در حال تکیمل چهارگانه فصلی خود است. به بهانه چاپ کتاب «بهار» مجله گاردین مصاحبه بلندی با وی انجام داد و نظراتش را در باب موضوعات مختلف در حوزه کتاب جویا شده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین - کارل اووه. ناسگارد، نویسنده نروژی کتاب «مبارزه من» است که به عنوان رمان- اتوبیوگرافی محبوبی در جهان شناخته می‌شود و با «در جستجوی زمان از دست رفته»، شاهکار مارسل پروست مقایسه می‌شود. ناسگارد نویسنده چهار فصل معروف است که دو بخش اول آن تحت عنوان «پاییز» و «زمستان» شناخت‌نامه‌ای از دنیای مادی به حساب می‌آید و برای دخترش که در زمان نگارش کتاب به دنیا نیامده بود، نوشته است. سومین جلد این چهارگانه تحت عنوان «بهار» این هفته منتشر شده است. گاردین به همین بهانه مصاحبه کوتاهی با ناسگارد انجام داده‌است که شما را به مطالعه آن دعوت می‌کنیم.
 
- سه سال پیش با شما مصاحبه‌ای انجام دادم و گفتید روزی از سبک نوشتن خود در آینده خسته خواهید شد. آیا امروز همان روزی است که پیش‌بینی کرده بودید و نگارش چهارگانه فصلی‌تان فرار از سبک همیشگی‌تان است؟
دوست داشتم کاری متفاوت از «مبارزه من» انجام دهم و کمی از فضای نوشتنِ درباره خودم دور شوم. دلم می‌خواست کتابی درباره دنیای بیرون بنویسم. می‌خواستم خوانندگانم کمی شادتر باشند و از موضوعاتی که در «مبارزه من» با آن درگیر شدند دورشان کنم.
 
- در «بهار» ماجرای افسردگی همسر سابقتان را مطرح می‌کنید و از تأثیرش در زندگی‌تان سخن می‌گویید و در بخش‌هایی از کتاب از عصبانیت خود برای اینکه همسرتان مسئولیت زندگی خود و کارهایش را بر عهده نمی‌گرفت، نوشته‌اید. بسیاری از نویسندگان در این شرایط از بیان واقعیت طفره می‌روند و نگران هستند که «بی‌عاطفه» خوانده شوند. شما نگران این موضوع نبودید؟
تلاش داشتم به خوانندگانم بگویم چگونه افسردگی شدید بر افکار، احساسات، محیط اطراف و در واقع همه چیز تأثیر منفی می‌گذارد. بهتر است در این شرایط صادق باشیم و خجالت نکشیم. همسر سابقم این کتاب را خواند و مشکلی با مطرح کردن این اتفاق نداشت.
 
- شخصیت‌های آثار شما از میان مردم و اطرافیانتان انتخاب می‌شوند. چطور تلاش می‌کنید هویت اصلی‌شان را مخفی نگه دارید و جلوی کنجکاوی خواننده را بگیرید؟
فکر می‌کنم خواننده باید به حریم شخصی من احترام بگذارد اما وقتی سوالی شخصی از من می‌کنند ناراحت نمی‌شوم و سعی می‌کنم دلیل این کنجکاوی را درک کنم. خود من تصمیم گرفتم موضوعی شخصی را مطرح کنم و باید تبعات آن را نیز بپذیرم.
 
- فیلیپ راث گفته بود: «وقتی یک نویسنده در خانواده‌ای متولد می‌شود آن خانواده نابود می‌شود.» نظر شما چیست؟
موافقم. این جمله در مورد همه نویسندگان صدق می‌کند و گونه نوشتاری خاصی را دربرنمی‌گیرد. بودن یک نویسنده در هر خانواده‌ای نفرین بزرگی است. وقتی می‌نویسم احساس عذاب وجدان می‌کنم. بیشتر به خاطر فرزندانم. وظیفه من حمایت از آنهاست. دوست ندارم از حضور آنان سوءاستفاده کنم اما این کتاب هدیه‌ای به دخترم است. شاید وقتی 40 ساله شود به من افتخار کند زیرا خود من قبل از چهل سالگی پدر و مادرم را درک نمی‌کردم.
 
- درون‌مایه اصلی کارهایتان این است که آدم خوبی باشید. وقتی در حال زندگی خودتان هستید چنین موضوعی کمی سخت نمی‌شود؟
از وقتی که پسرکی بی‌تجربه بودم سؤالی مهم ذهنم را مشغول کرده بود. همیشه فکر می‌کردم آدم خوبی هستم اما وقتی به توصیفات دیگران درباره خودم گوش سپردم دریافتم از من با عنوان پسرکی «بی‌پروا» یا «بی‌توجه» و «غیرمسئول» یاد می‌کنند. من تلاش می‌کنم در حد توانایی‌ام آدم خوبی باشم. شوخی نمی‌کنم. حرف من حقیقت محض است و نوشتن در واقع فراری از دنیای اطرافم است و نوشتن حوزه‌ای است که در آن احساس آزادی می‌کنم. وقتی جوان‌تر بودم از خود می‌پرسیدم آیا امکان دارد که هم نویسنده و هم انسان خوبی باشم؟ در حال حاضر پدرِ خوب بودن برای من از اهمیت بیشتری برخوردار است.
 
- جایی گفتید «خودفریبی انسانی‌ترین ویژگی بشر است و راهی برای بقاست.» آیا نوشتن برای شما نوعی خودفریبی یا تمرین در این حوزه انسانی است؟
بنابر تجربه من، وقتی شروع به نوشتن می‌کنید دوست دارید حقیقت را بنویسید و دلتان نمی‌خواهد از کسی عذرخواهی کنید اما پیچیدگی عملِ نوشتن سبب می‌شود به این هدف دست نیابید. بنابراین همزمان هر دو اتفاق رخ می‌دهد. به تازگی از کسی درخواست کردم مطلبی درباره من بنویسد تا بتوانم از زاویه دید فردی دیگر به خودم نگاه کنم که البته کار بسیار سختی است. آنقدر با نوشتن و آثارم خود را نشناختم که این نوشته به من کمک کرد به خودشناسی برسم.
 
- در حال حاضر کجا زندگی می‌کنید؟
نیمی از سال را در لندن و نیمی دیگر را در سوئد سکونت دارم.
 
- آخرین کتابی که خواندید چه بود؟
در حال خواندن «مردی بدون ویژگی» نوشته رابرت موسیل هستم. 20 بار است شروع به خواندن این کتاب کرده‌ام اما هر بار نتوانستم آن را به پایان برسانم. این کتاب شاهکار است. از همه جملات این کتاب لذت می‌برم که پدیده نادری است.
 
- از آثار کدام نویسندگان در حوزه ادبیات داستانی و غیر داستانی لذت می‌برید؟
در بخش غیرداستانی آثار اسوتلانا الکسیویچ، که برنده جایزه نوبل نیز شده را دوست دارم. کتابِ «تراژدی مردم» نوشته اورلاندو فیگز را هم خیلی دوست دارم که درباره انقلاب روسیه است. در بخش داستانی این مک‌ایوان را دوست دارم. در میان نویسنده‌های جدیدتر نیز به مگی نلسون علاقه دارم.
 
- چه کتابی را به مخاطبان جوان پیشنهاد کنید؟
کتاب «دریای زمین» نوشته اورسلا گویین. وقتی ده ساله بودم این کتاب را از مادرم هدیه گرفتم و نقش مهمی در شکل‌گیری عقاید من داشت و چندین بار خواندمش.
 
- چه کتاب‌هایی را مبالغه‌آمیز می‌دانید؟
به نظر من ادبیات معاصر بسیار مبالغه‌‌آمیز است اما نمی‌توانم نامی بیاورم. معتقدم هر ده سال یک یا دو اثر خوب نوشته می‌شود.
 
- ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
خواهش می‌کنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها