ترومن کاپوتی بهمعنای واقعی نویسندهای امریکایی است. در سیام سپتامبر 1924 در نیواورلئان بهدنیا آمد. از دهههای 1960 به سلامتی عبور کرد و آنچه، بعد از آن، بر روح و روانش سنگینی کرد مصائب همان دوره بود
ترومن کاپوتی بهمعنای واقعی نویسندهای امریکایی است. در سیام سپتامبر 1924 در نیواورلئان بهدنیا آمد. از دهههای 1960 به سلامتی عبور کرد و آنچه، بعد از آن، بر روح و روانش سنگینی کرد مصائب همان دوره بود. روحیه یاغیگری مهار نشدهای داشت، و همین روحیه او را وامیدارد تا به نویسندگی علاقه نشان دهد. بههمین منظور در اوایل دهه چهل خودش را به هفتهنامه نیویورکر میرساند تا بهشوق نویسندگی در آنجا پادویی کند. اما تقدیر یکجور دیگر با او برخورد میکند، یعنی میایستد مقابل رابرت فراست شاعر و باهاش دست به یقه میشود. فیالفور او را از هفتهنامه نیویورکر بیرونش میاندازند. اما بخت به او یاری کرد و توانست در نشریه معتبر هارپرز بازار داستانهای کوتاهش را بهچاپ برساند و به شهرت برسد.
ترومن کاپوتی نویسنده سختی نیست و بهدلیل ذهنیت دراماتیک و نمایشی، اغلب آثارش در عرصه تآتر و سینما خوب دیده شده است، از آنجمله رمان کوتاه صبحانه در تیفانی، که نورمن میلر او را نویسندهای کاربلد میدانست.
شاید بتوان گفت تکنیک و هوشیاریاش در این ژانر ادبی از آگاتاکریستی جلو زده بود با این تفاوت که کاپوتی ارزش ادبی کارش را ارج مینهاد، چیزی که آگاتاکریستی پایبندش نبود. اما از مهمترین آثار ترومن کاپوتی رمان «در کمال خونسردی» است که از روی آن نیز فیلم مطرحی ساخته شد.
احمد آرام
یادم میآید وقتی این فیلم را در تهران به نمایش گذاشتند کاپوتی نیز حضور داشت. این اثر کاپوتی گزارش یک قتل بود که با آمیزهای از روزنامهنگاری و ادبیات، تبدیل به بهترین شاهکار ادبیات معاصر امریکا شد. به همین دلیل او به هالیوود میرود تا شانس خود را در نوشتن فیلمنامهنویسی امتحان کند. فیلمنامه شیطان را شکست بده را مینویسد. از اقبال خوبش جان هیوستن این فیلمنامه را کارگردانی میکند. او شیفته جهان نمایش بود و حاضر شد در فیلم قتل به دلیل مرگ بازیگری را تجربه کند. به این مسائل اشاره کردم تا بگویم در ذات او هنر و نویسندگی با یکدیگر گرهخورده بود، و این سبب میگردید تا بتواند تمام شخصیتهای خلقشدهاش را، در رمانها و داستانهای کوتاه، بهخوبی به بازی بگیرد.
نویسنده مانند یک کارگردان هنری باید بداند با شخصیتهای خلقشدهاش چهگونه رفتار کند، تاخُلق و خوی دراماتیزه در آنها بهرشد کافی برسد. کاپوتی شخصیتهایش را بهدرستی مینویسد، توصیف میکند و از فن میزان سن و انتخاب لوکیشن برای داستانهایش بهره میبرد. فضای تمام کارهایش سرشار از دغدغههای شخصی است؛ دغدغههایی که هرگاه مطرح میشوند، کمی از جاذبههای عامهپسند موضوعات، در تاروپود داستانها جا باز میکند.
داستان بلند «تابوتهای دستساز» میتواند لبریز از چنین جاذبههایی باشد. در این داستان بلند ما رفتار جیک پیر، کارآگاه دایره ایالتی تحقیقات جرمشناسی را از نزدیک دنبال میکنیم، البته در کنار تابوتهایی که هرکدام در ماجرایی تنیده شدهاند.
تابوتهای دستساز
ترومن کاپوتی
ترجمه بهرنگ رجبی
نشر چشمه
نظر شما